وجود صانع ـ شناخت خداوند
مناظره امام صادق(ع) با طبیب هندی (منکر خدا)
امام: اگر چیزی را بگویم که در خواب دیدهای «و بر خلاف سراب که هیچگونه اثر عینی ندارد، در تو اثر گذاشته باشد، و از آن لذت برده باشی» سخنم را تصدیق میکنی؟
طبیب: آری.
امام: تا به حال در خواب آمیزش جنسی با زنی ناشناس یا شناس انجام دادهای تا اینکه محتلم شوی؟
طبیب: آری بیاندازه.
امام: آیا بهمان اندازه که در بیداری از آمیزش جنسی لذت میبری، در خواب لذت نمیبری، و به همان اندازه که در بیداری از تو منی خارج میشود در خواب خارج نمیشود؟ ، این معنی ادعای ترا در مورد تساوی خواب و سراب باطل میکند.
طبیب: کسی که در خواب محتلم میشود در خواب همان چیزهائی را میبینید که در بیداری بوسیله حواس دیده.
امام: این سخن، نظریه مرا تایید میکند، زیرا «ناخود آگاه» تو اعتراف کردی که عقل پس از تعطیل شدن حواس میتواند چیزهایی را درک کند، بنابراین چگونه شناخت عقل را در حالی که حواس تعطیل نشدهاند انکار میکنی؟
طبیب: فکر میکردم نمیتوانی«مسأله شناخت را حل کنی» و اکنون مطالبی میگویی که قدرت پاسخ گوئی ندارم.
امام: گواه صدق مطالب گذشته را در همین جلسه برایت بیان میکنم.
طبیب: بفرمائید که من در این مسأله سرگردان شدهام؟
امام: در مورد کارهای تجاری، و یا صنعتی، و یا ساختمانی، آیا اینطور نیست که ابتدا فکر میکنی، و پس از تفکر در مقام عمل، طرحی را که درست و زیبا تشخیص دادهای پیاده میکنی؟
طبیب: چرا همین طور است.
امام: آیا در فکر کردن از هیچیک از حواس خود کمک میگیری؟
طبیب: نه.
امام: آیا نمیدانی که پیام عقلت به تو حقیقت دارد؟
طبیب: قطعاً مطلب همین طور است، بیشتر توضیح بدهید تا بطور کلی شک و تردید از دلم پاک شود.
امام به سخن ادامه داد، و گفتگو بین او و امام طول کشید تا آنجا که هیچ شبهای در مسأله شناخت خدا در دل طبیب نماند، و با کمال صراحت اعلام کرد:
«گواهی میدهم خدائی جز الله وجود ندارد و او یکتا و بی همتا است»[1].
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1] . بحارالانوار جلد 3 صفحه 152ـ 193.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید