اهمیت تربیت فرزندان از نگاه قرآن
یکی از مسائل مطرح شده در اسلام، مسئله وظایف والدین در تربیت فرزندان است که در نظر قرآن جایگاه ویژه ای دارد. خداوند متعال در سوره فرقان یکی از ویژگیهای بندگان راستین را توجه خاص به تربیت فرزند و خانواده خویش میداند تا آن جا که آنها برای خود در برابر آنها احساس مسئولیت فوق العاده ای میکنند چنان که میفرماید: «آنها پیوسته از درگاه خدا می خواهند و میگویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما کسانی قرار ده که مایه روشنی چشم ما گردد»
همچنین در آیه شش سوره التحریم، خیرخواهی برای اعضای خانواده و تربیت دینی آنان را تکلیفی بایسته برعهده مومنان دانسته، روی سخن را به همه مومنان کرده و دستوراتی درباره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها میدهد و میفرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ ها هستند نگاهدارید.»
فرزند، گلی است که پدر و مادر وظیفه دارند به عنوان باغبان آن را پرورش دهند تا عطر دل انگیز آن فضای خانواده و جامعه را شاداب و بانشاط کند. برای این که باغبانان در کار خود موفق شوند باید وظایف خود را به درستی انجام دهند و حقوق فرزند را به جای آورند. شیر دادن، انتخاب نام نیک، تعلیم قرآن، تربیت دینی، تکریم و احترام به اولاد، عدالت میان فرزندان از مواردی است که باید مورد توجه والدین قرار بگیرد.
اصولا یکی از روشهای آزمون الهی، آزمون با نعمت است که از این جمله میتوان به آزمون انسانها با فرزندان اشاره کرد. از این رو خداوند در آیاتی از جمله ۲۸ سوره انفال و ۱۴ و ۱۵ سوره تغابن نسبت به آزمایش مؤمنان از طریق فرزندان هشدار میدهد تا آمادگی روحی و روانی برای این آزمون سخت و خطرناک داشته باشند.
نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش، نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی، در فضای خانه و خانواده از وظایف والدین است. این برنامه ای است که باید از نخستین سنگ بنای خانواده، یعنی از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه ریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود. به تعبیر دیگر حق زن و فرزند تنها با تأمین هزینه زندگی و مسکن و تغذیه آنها حاصل نمیشود، مهم تر از آن تغذیه روح و جان آنها و به کار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید که برخی از مردم به فرزند تفاخر می ورزند (کهف، آیات ۳۴ تا ۳۹) و فرزند بیشتر را مایه تفاخر و بزرگی خود بر می شمارند و بدان بر دیگران تکبر می ورزند و خودنمایی میکنند (مریم، آیه۷۷؛ و نیز سبا، آیات ۳۴ و ۳۵) همین تفاخر و تکاثرطلبی، آنان را از خود و خدا جدا میکند و موجبات شرک، کفر و انکار قیامت و معاد ایشان را فراهم میآورد. (کهف، آیات ۳۴ و ۳۶ و ۳۷ و ۴۲)
البته برخی از فرزندان به طریق دیگر مایه گمراهی بشر میشوند و در دام خسران و زیان ابدی می افتند. (نوح، آیه ۲۱) از این افراد میتوان به کودکی اشاره کرد که حضرت خضر(ع) وی را میکشد چون زمینه کفر و گمراهی والدین خود را فراهم می آورد. از امیرمؤمنان علی(ع) این معنا درباره عبدالله بن زبیر آمده است که موجبات گمراهی پدرش زبیر را فراهم آورد و او را به جنگ با علی(ع) وادار کرد.
شناساندن حقیقت انسان به فرزند
بی گمان بهترین روش تربیت که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و همه نیازهای روحی و روانی اوست، راه وحی است و قرآن کریم آئین خود را بهترین آیین تربیت برای کل بشر معرفی کرده است. در آیه 9 سوره اسرا در این رابطه آمده است :«إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا؛ قطعا این قرآن به [آیینی] که خود پایدارتر است راه مینماید و به آن مؤمنانی که کارهای شایسته می کنند مژده می دهد که پاداشی بزرگ برایشان خواهد بود».
الگو پذیری کودکان
انسان ذاتاً الگوطلب و الگوپذیر است. به همین جهت یکی از بهترین و کوتاه ترین روش های تربیت برای نمونه و تربیت عملی هرچه کمال و جاذبه نمونه ارائه شده بیشتر باشد. این روش کارآیی بیشتری خواهد داشت. کودک در چند سال نخست زندگی خود، همه کارهایش را از الگوهای پیرامون خود که در درجه اول «پدر و مادر» او هستند، الگوبرداری می کند و با تقلید از آنان رشد کرده و ساختار تربیتی اش سامان می یابد.
روش الگویی به عنوان تربیت عملی بر جان انسان ها می نشیند و در نفوس آن ها رسوخ می کند.به همین جهت قرآن کریم در آیه 44 بقره می فرماید:«أَتَأْمُرُون َ النَّاس َ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْن َ أَنفُسَکُم؛ آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید، اما خودتان را فراموش می نمایید».
و در آیات 2 و 3 سوره صف آمده است:«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ(2) کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورد اید چرا چیزی می گویید که انجام نمی دهید، نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید».
قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص) را به عنوان الگویی کامل برای تربیت عملی بشر، معرفی می نماید.
محبت به کودکان
انسان، به فطرت خود نیازمند محبت است و در مراحل اولیه زندگی و دوران کودکی خویش به محبتی بیشتر نیاز دارد و تأثیر روش محبت در سازمان دادن به شخصیت کودک بر کسی پوشیده نیست . البته محبتی معتدل و راستین و به دور از تکلف و تصنع و متناسب با سن و سال و وضع و حال کودک و به دور از تبعیض که در این زمینه روایاتی از اهل بیت (ع) نیز داریم.
نمونه هایی از این روش را در قرآن کریم ، می توان در داستان حضرت یوسف (ع) جست وجو کرد. یکی در هنگامی که پدرش ، حضرت یعقوب (ع) بنابر تقاضای برادران یوسف ، او را به بازی و گردش می فرستد و خوف از جان یوسف (ع) را دارد. چنان که در آیات 12 و 13 سوره یوسف(ع) فرموده است:«أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴿12﴾قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ؛ فردا او را با ما بفرست تا [در چمن] بگردد و بازی کند و ما به خوبی نگهبان او خواهیم بود(12) گفت این که او را ببرید سخت مرا اندوهگین می کند و می ترسم از او غافل شوید و گرگ او را بخورد».
تکریم و احترام به کودک
احترام و تکریم شخصیت انسان یکی از شیوه های تربیتی آیین حیات بخش اسلام است و آموزه های قرآنی برپایه و اصول احترام به انسان و کرامت انسانی بنا نهاده شده است. خداوند متعال در قرآن کریم انسان را مورد تکریم و ستایش خود قرارداده، میفرماید: ما فرزندان آدمی را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا بر مرکب های راهوار سوار کردیم و از انواع غذاهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات برتری بخشیدیم.»
از نظر اسلام کودکان و نوجوانان هم شایسته کرامت و احترام هستند و باید به احساسات آنان احترام گذاشت. والدین در این خصوص وظیفه مهم و خطیری برعهده دارند آنان باید شخصیت کودک را مورد توجه قرار داده، براساس اصل کرامت و حرمت انسان با او رفتار کنند.
آموزش احکام و فروعات شریعت به فرزندان
والدین در کنار تعلیم اصول دین، میبایست دستورات و احکام شرایع آسمانی را نیز به فرزندان خود آموزش دهند. صرف آموزش هم به تنهایی کافی نیست بلکه طبق آیه زیر، پافشاری، تأکید، مراقبت و صبر و حوصله بر اجرای تکالیف الهی اعضای خانواده نیز لازم است: وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا (طه/132) [خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش!]
تربیت جنسی کودک
اگرچه غریزه جنسی در کودک، ضعیف است اما حریم باز و اتاق خواب بدون قانون والدین، زمینه بیداری زودهنگام این قوه حیوانی را در کودک نابالغ و نوجوان در آستانه بلوغ فراهم میسازد. خداوند در آیه 58 سوره نور، بهمنظور پیشگیری از بلوغ زودرس و بروز انحرافات جنسی بر آموزش حریمنگهداری و تقویت حس حیامندی در کودک تأکید دارد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، باید کسانی که برده ملکی شمایند و کسانی از شما که به حد بلوغ نرسیدهاند (هنگام ورود به مسکن شخصی شما) سه بار (در سه وقت) اجازه بگیرند (و سرزده وارد نشوند)، قبل از نماز صبح و هنگام ظهر که لباسهای خود را وامینهید و پس از نماز عشا که (این اوقات) سه وقت خلوت شماست.
موعظه
این روش از جمله روش هایی است که خداوند متعال برای تربیت همه انسان ها بدان سفارش کرده و در آیه 125 سوره نحل در این رابطه می فرماید:«ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوهای] که نیکوتر است مجادله نمای در حقیقت پروردگار تو به [حال] کسی که از راه او منحرف شده داناتر و او به [حال] راه یافتگان [نیز] داناتر است».
موعظه نیکو، موعظه ای است که از جان پاک واعظی راه یافته، به روشی نیکو، از آن برای اصلاح و هدایت بهره گرفته شود و خود قرآن کریم ، کتاب موعظه الهی است .در قرآن کریم در آیات 57 سوره یونس، 13 تا 20 لقمان به زیبایی به این مبحث اشاره شده است.
تشویق و تنبیه
تشویق و تنبیه از جهاتی مانند ایجاد بیم و امید و بشارت و انذار یک روش تربیتی است؛ اما تفاوت های ظریف و لطیفی میان این شیوه ها و روشها وجود دارد. در وعده اصل آن است که تخلفی صورت نمیگیرد ولی وقتی وعیدی داده شد، ممکن است مربی از آن استفاده نکند و بگذرد.
هم چنین در تشویق و تنبیه میزان مشوقها و تنبیهات بیان نمیشود و به کلی گویی میتوان بسنده کرد، ولی در وعده و وعید میبایست میزان تشویق و تنبیه مشخص شود. هم چنین همواره بشارت مقدم بر انذار است(انعام، آیه ۱۴۷؛ فصلت، آیه ۴۳) و تا جایی که میتوان از انذار استفاده نمیشود؛
گذشت و چشم پوشی از خطاهای فرزندان در صورت ندامت
قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ -یوسف/ ۹۸و۹۷ گفتند: پدر، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم. گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مىطلبم که او غفور و رحیم است.
یوسف در برابر اظهار ندامت برادران گفت یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ (۵)، خداوند شما را بیامرزد، ولى یعقوب به هنگامى که آنها نزد او اعتراف به گناه و اظهار ندامت کردند و تقاضاى استغفار نمودند، مىگوید: بعدا براى شما استغفار خواهم کرد و ظاهرا همانگونه که در روایات وارد شده هدفش این بوده است که انجام این تقاضا را به سحرگاهان شب جمعه که وقت مناسبترى براى اجابت دعا و پذیرش توبه است، به تاخیر اندازد. (۶)(۵-یوسف/۹۲۶–تفسیر نمونه،ج۱۰/ص ۷۵)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید