اتل متل توتوله
یه مسواک کوتوله
همش با غر غر میگه
میرم از اینجا دیگه
صاحب من کودکه
مثل خودم کوچکه
شنیده ام بعد شام
گفته تورو نمیخوام
با من شده خیلی بد
به موی من لب نزد
قهر میکنم من باهاش
میرم کنار کفشاش
به جون هرچه مسواک
کفشارو میکنم پاک
دندون من چند روزه
بدجوری کرمو شده
سیاه شده شکسته
این روزا بد بو شده
دیده می شه دندونم
وقتی می خوام بخندم
تا دهنم وا می شه
زودی اون رو می بندم
آقای دندون پزشک
یه چوب جادو داره
بدون درد و فوری
دندون رو در می یاره
لبام رو توی آینه
وا می کنم می بندم
یه مسواک نو دارم
خوشحالم و می خندم(1)
پی نوشت:
(1) شاعر: سعیده موسوی زاده
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید