چگونه میتوانیم اعتمادبهنفس خود را بیشتر کنیم؟
اعتمادبهنفس یعنی آن احساس و شناختی که از تواناییها و محدودیتهای بیرونی و درونی خود دارید. بنابراین وقتیکه اعتمادبهنفس و خودباوری خود را بر اساس آنچه بهراستی هستید و نه بر اساس موفقیتها و دستیابیها یا شکستها و ناکامیهای خود بنا میکنید چیزی را در خود خلق مینمایید که هیچکس و هیچچیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت. اعتمادبهنفس آن است که بدانید و مطمئن باشید با اینکه میترسید اما بیگمان دست به عمل خواهید زد.
برای کسب اعتمادبهنفس و برطرف کردن ترس در خود بهطور دقیق مشخص کنید که از چه چیز هراس دارید. سپس دست به عمل بزنید. دست روی دست گذاشتن فقط ترس را بزرگتر و هراسانگیزتر میکند. سریع اقدام کنید. مصمم باشید. باید تمرین کنیم تا فقط افکار مثبت را از بانک ذهن خود برداشت کنیم. افکار ناخوشایند را از بانک حافظه خود بیرون آوریم. هنگامیکه تجربیاتی از هر نوع را به یاد میآوریم، روی قسمتهای خوب آن متمرکز شویم. اگر متوجه شدیم که جنبههای منفی را مرور میکنیم، ذهن خود را بهسوی دیگری منحرف کنیم.
نظر متعادلی نسبت به مردم پیدا کنید
این دو نکته را ضمن برخورد با مردم در نظر داشته باشید:
اول اینکه دیگری آدم مهمی است؛ و بیشک آدم مهمی است، چراکه هر انسانی مهم است. ولی به یاد داشته باشید که شما هم مهم هستید. پس هنگامیکه شخص دیگری را ملاقات میکنید، این فکر را مدنظر داشته باشید که هردوی ما مهم هستیم که داریم راجع به منافع مشترک خود گفتگو میکنیم.
روراست عمل کردن، وجدانتان را آسوده نگه میدارد و در شما اعتمادبهنفس ایجاد میکند. وقتی کاری را که به بدی شهرت یافته است انجام میدهیم، اول اینکه احساس گناه میکنیم و در نتیجه اعتمادبهنفسمان را از بین میبریم و دیگر آنکه مردم دیر یا زود متوجه خطای ما میشوند و از ما سلب اعتماد میکنند. همیشه در ردیفهای جلو بنشینید. نگاه کردن به چشمان دیگران را تمرین کنید. سرعت راه رفتنتان را بیستوپنج درصد تندتر کنید. بلند و جدی حرف زدن را تمرین کنید. خندان باشید. نیروی خنده را به اختیار خود درآورید. کارهایی را انجام دهید که وجدانتان میگوید درست است.
دوم آن است كه دریابید اعتمادبهنفس یا تصویرى كه از خودتان دارید، محصول سالیان گذشته زندگى شماست و بهتدریج، به چنین صورتى درآمده است؛ بنابراین تغییر و اصلاح آن نیز نیازمند زمان و كوشش است.
گذشته را بههیچوجه نمیتوان تغییر داد؛ اما آینده را میتوان. در حقیقت آینده چیزى نیست جز اندیشههای شما و كوشش براى آفریدن آنها و جامهی عمل پوشاندن به آنها. البته مقصود، درس نگرفتن از خطاها و شکستهای گذشته نیست بلكه مقصود آن است كه دربند گذشته نباشیم و آنقدر خطاهاى گذشته خود را بزرگ نكنیم كه ما را از دیدن آینده بازدارد.
لازم نیست كه هر یک از ما در همهی زمینهها سرآمد دیگران و بهاصطلاح، در همه عرصهها نفر اول باشد. این كمال طلبى افراطى و اینگونه انتظار داشتن از خویشتن، ریشه در نشناختن خود دارد و آن روى سکهی بیاعتمادی است.
كسى كه خود را در آینه واقعیت دیده است، تواناییهای خود را در كنار ضعفهای خود، پذیرفته است و به همین دلیل، اعتمادبهنفس پیشرفتهای دارد. او با دانستن این واقعیت، دیگر نه خود را میفریبد و نه به خود لطمه میزند؛ میداند كه در كجا سرمایهگذاری كند و در چه مسائلى جولان دهد.
اهداف خودتان را بهصورت جملاتى مشخص درآورید و آنها را به خودتان بگویید. این به خودگویى باید بهصورت مثبت باشد. این كار، چندان دشوار نیست. نخست براى خودتان اهداف واضح و معینى وضع كنید. این اهداف را به بلندمدت و کوتاهمدت تقسیم كنید، آنها را بنویسید و آنگاه براى خود، تكرار كنید و سپس در ذهن خود، مجسم سازید و ذهن خود را بدانها مشغول نمایید. این اهداف باید واقعى و معقول باشند. در جملات خود، فعل مربوط به زمان حال را به كار ببرید، مانند من تصمیم دارم؛ من احساس میکنم و ...
نتایج نهاییای را كه میخواهید به دست آورید، توصیف كنید و بر جنبه مثبت هدف خود تأكید كنید، نه جنبه منفى آن.
از هر فرصتى براى تصمیمگیری استفاده كنید و این نیرو را در خویش پرورش دهید. تصمیم گرفتن، مستلزم خطرپذیرى و احساس مسئولیت است. لذا اگر هم نتایج تصمیم خوشایندتان نبود، مسئولیت آن را بپذیرید.
در برخى زمینهها متخصّص شوید، همین نكته كه شما چیزى میدانید كه دیگران نمیدانند و توانایى كارى دارید كه دیگران توانایى آن را ندارند، به شما اعتمادبهنفس فوقالعادهای میبخشد.
تحت هر شرایطی از معاشرت با افرادی كه تفكر منفی دارند خودداری كنید
این افراد بزرگترین مخرب اعتمادبهنفس و عزتنفس شما هستند. در زندگی هر چه اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیتهایی را كه میتوانند به شما کمک كنند تا به هدفهایتان برسید بهسوی خود جذب خواهید كرد.
خیلی از ما بهغلط اینطور تفسیر میکنیم «اگر نمیتوانید كاری را درست انجام دهید، پس هرگز آن را انجام ندهید» اگر خدایناکرده اعمال خود را بر اساس این گفتار عامیانه قرار دهیم تقریباً هیچ كاری را نمیتوانیم انجام دهیم اگر ما به اعمالی كه انجام میدهیم قدری توجه كنیم متوجه میشویم كه همه ما در هنگام یادگیری کارهایی كه انجام میدهیم اشتباه میکنیم شما هر چقدر دارای انگیزه بیشتری باشید و سختتر و طولانیتر کار کنید، كار را بهتر انجام خواهید داد و این امر اعتماد رفتاری را تغییر خواهد داد نه احساس برتری را.
هر وقت دیدید كه ادامه كاری برایتان ممكن نیست و احساس غالب شما بر دست كشیدن و رها كردن كار است سریعاً كارها و اعمال موفق گذشتهتان را مورد تقدیر و تشویق قرار دهید.
در قبال كارهای درست به خود پاداش دهید و در قبال كارهای نادرست، خود را جریمه كنید
از مهمترین روشهایی كه به شما کمک میکند تا آنچه را كه شروع کردهاید به پایان برسانید این است كه آن را به كارهایی با اندازههای مورد نیاز، تجزیه و كوچک كنید تا از انجام آن فرار نکنید.
همهی ما میخواهیم كه مورد تأیید دیگران قرار بگیریم و آنها ما را بپذیرند، كه البته امری مطلوب است اما اینکه فكر كنیم برای تأیید گرفتن از آنها باید هر كاری كه میخواهند انجام دهیم و آنگونه كه میخواهند تفكر و رفتار كنیم فكری نادرست و نقص كامل قاطعیت و استقلال است.
حالات و رفتار ما در ارتباط متقابل با یکدیگر هستند. بنابراین ایجاد حالاتی که در ظاهر شما را به افراد معتمد به نفس شبیه میکند میتواند این حس را در رفتار شما ایجاد کند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید