عمران پس از مسلمان شدن
حسن بن محمد نوفلي در ادامهي روايت ميگويد:
آن شب امام عليه السلام عمران را براي شام دعوت کرد. سپس يک دست لباس و يک مرکب با ده هزار درهم به عمران هديه کرد و او را سرپرست صدقات بلخ قرار داد. مأمون هم ده هزار درهم و فضل بن سهل نيز پول زيادي به او بخشيدند.
از آن پس عمران در دفاع از اسلام با علماي اديان ديگر بحث ميکرد و آنها را شکست ميداد.[1]
قصد يوسف (ع)
اما آيهاي که درباره حضرت يوسف است يعني زليخا همت گماشت بر معصيت و يوسف همت گماشت بر کشتن او، چون حضرت يوسف در نظر داشت اگر زليخا او را به فحشا و ارتکاب معصيت مجبور کند، وي را بکشد.
لذا خداوند ميفرمايد « و کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء » (ما اينچنين يوسف را از سوء و فحشاء برگردانديم و محفوظ داشتيم) سوء همان کشتن و فحشاء همان زنا بود.
پس حضرت يوسف قصد زليخا نکرد، بلکه به کشتن او همت گماشت.
معصيت آدم در بهشت
حضرت رضا عليه السلام فرمود:« واي بر تو! از خدا بترس و به پيامبران خدا نسبتهاي زشت نده و کتاب خدا را تأويل نکن! خداوند ميفرمايد: « قرآن را جز خداوند و عالمان راستين کسي نميداند.» معناي معصيت آدم اين است که خداوند او را براي بهشت خلق نکرده بود. معصيت آدم در بهشت بود نه در زمين و اين نافرماني براي اين بود که قضا و قدر خداوند جريان پيدا کند: خدا ميخواست او را در زمين، حجت و خليفه خود قرار دهد. اما پس از آنکه حضرت آدم به زمين فرود آمد و حجت خداوند شد، از خطا و لغزش ايمن شد. لذا خداوند مي فرمايد: « خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر عالميان برگزيد.» (آيه 33 سوره آل عمران)
معناي قدر
و اما آيهاي که درباره حضرت يونس است، يعني امام دانست که خداوند روزي را بر او تنگ نخواهد کرد و اگر معناي کلام او اين بود که دانست خداوند قدرت ندارد، کافر ميشد.
در قرآن مجيد و زبان عربي کلمه « قدر » معاني مختلفي دارد، مثلاً « الله يبسط الزرق لمن يشاء و يقدر » يعني خداوند براي هر کس که بخواهد، روزي را وسيع قرار ميدهد يا تنگ ميگرداند، يا ميفرمايد:« قدر عليه رزقه » يعني خداوند بر او تنگ گرفت. اما آنجا که ميفرمايد:« ضرب الله مثلاً عبدا مملوکا يقدر علي شيء » يعني « بندهاي که قدرت هيچ کاري را ندارد » يا آنجا که ميفرمايد:« قد جعل الله بکل شي قدراً » يعني خداوند براي هر چيزي اندازهاي معين قرار داده است. پس کلام حضرت يونس که ميگفت " لن نقدر" يعني خداوند بر او تنگ نميگيرد، نه اينکه قدرت ندارد.
مقصود از آل محمد
بعضي از علما گفتند:« از رسول خدا روايت شده که آل محمد همان امّت اوست.«
امام اين روايت را قبول نکرد و فرمود:« به من بگوييد آيا صدقه بر آل محمد حرام است؟»
گفتند:« بله.«
فرمود:« آيا بر باقي امت هم حرام است؟«
گفتند:« نه.«
فرمود:« فرق آل محمد با بقيه همين است. واي بر شما! کجا به انحراف ميرويد؟! آيا از قرآن روگردان شده ايد؟! خداوند ميفرمايد:« و ما نوح و ابراهيم را فرستاديم و نبوت و کتاب را در نسل ابراهيم قرار داديم. پس عدهاي از آنها هدايت يافتند و عده زيادي از آنها فاسق شدند.» (آيه 26 سوره حديد) طبق اين آيه، وارثين انبيا و کتب آسماني بايد افراد متقي و هدايت شده باشند، نه فاسق و تبهکار. مگر قضيه پسر نوح را که معصيت کار بود و هلاک شد، نميدانيد؟«
پی نوشت:
1-بحار الانوار، ج 49، ص 173. ح 12 / از عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 154-178 / اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام ص 600 تا 614.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید