شبههها همهجا میچرخند
نیلوفر زیرانپور
خرج غریبهها
خانهدار است و محجبه، روضه رفتن و نمازخواندنش بهجاست. نشستهایم به صحبت، پسر جوانش بیکار است و نتوانسته ماشین دلخواهش را بخرد. زن رو به من میگوید «اصلاً چه معنی میده وقتی اینقدر جوانهای ما بیکارند و فقیر، بریم به سوریه و لبنان و فلسطین کمک کنیم؟!» از حرفش جا میخورم. شک ندارم این شبهه از شبکههای مجازی به ذهنش راه یافته. میخواهم بدون جواب از کنارش بگذرم، سری تکان بدهم و بگویم «اینطور که شما میگویید نیست!» اما ادامه میدهد «میلیاردها تومن بردن خرج غریبهها کردن! حالا اونا رفاه دارن، آرامش دارن، ما نه، بچههای ما باید آرزوبهدل بمونن!»
لبخند میزنم میپرسم «شما میدونید چند میلیارد بوده؟ دقیقاً منظورتون کدوم غریبههاست؟ کجا خرج شده؟ سوریه؟ لبنان؟ عراق؟» جوابش این است «چه میدونم! به ما که مبلغشرو نمیگن. همهجا، همهجا خرج کردن!» این جواب مطمئنم میکند که طرف مقابلم بدون هیچ تحقیق و فکری فقط با دیدن اوضاع آقازادهاش، شروع به اعتراض کرده.
میگویم: «همیشه گفتیم چراغی که به خونه رواست به مسجد حرامه. خب باید روشن کرد خونه کجاست؟ و منظور ما از غریبه کیه؟ شما هر هفته پنجشنبهها دعای کمیل میخونی و صبح جمعه دعای ندبهات ترک نمیشه. این یعنی ما امت اسلام هستیم و منتظر حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) پس خونه ما در قدم اول، اسلام و تشیعه، یعنی برای معرفیمون ابتدا شیعه بودنرو مطرح میکنیم بعد ایرانی بودنرو. اگر با وجود اینهمه تأکید و سفارش، بازهم بهجای رسیدگی به مردم آواره و نیازمندی که مسلمونند، فقط به فکر خودمون باشیم، به نظرتون اینهمه دعا خوندن و روضه رفتن بیاثر نیست؟!»
شانه بالا میاندازد که «باشه قبول، ولی پسر من چه گناهی کرده؟ دختر من چه گناهی کرده که توی ایران به دنیا اومده؟» از حرفش و نوع نگاهش ناراحت میشوم، ولی بهسختی لبخند میزنم و میگویم «من از شما میپرسم دخترهای سوری چه گناهی کردن؟ جوونهای فلسطینی چی؟ میدونید دخترهای سوری مجبورند توی سن خیلی خیلی پایین ازدواج کنند و از کشور برن تا خداینکرده دست داعش بهشون نرسه؟ تا به امروز پای حرفهاشون نشستید؟ دلهرههاشون رو دیدید؟»
راضی نمیشود. سر تکان می دهد «میدونم سخته ولی...» دستم را بالا میآورم تا حرف آخر را بزنم «به اطراف کشور ما نگاه کنین. توی منطقه خاورمیانه، عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان، یمن بحرین، فلسطین و... همه درگیر جنگ و آشوب و ناامنیان. در صورتی که کشور ما در امنیت کامل قرار داره، هیچ تا به حال فکر کردید علت این امنیت چیه؟ اگر هزینههای مالی، جانی و سیاسی ما نبود به نظرتون داعش تا به حال به مرزهای ما نرسیده بود؟ نکنه حمله به مجلسرو یاتون رفته؟ اگر این هزینهها نبود پسر شما جای اینکه شب تا صبح توی فضای مجازی چرخ بزنه و تا لنگ ظهر بخوابه، حالا مجبور بود برای دفاع از ناموسش تفنگ دست بگیره، اصلاً چرا تنبلی و خرجهای اضافی پسرتون روکه هر روز یه تیشرت مارک میپوشه رو نمیبینید؟ چرا...»
پدرم بحث را عوض میکند و من یک نفس، لیوان آبم را سر میکشم. شبهههای بیجواب، موریانه است؛ میزند به جان اعتقادات، باورها و ارزشها. فرقی ندارد مذهبی باشی یا نه، باحجاب باشی یا نه، همیشه فاصله حرف تا عمل، فاصله شعار دادن تا توی میدان بودن، زمین تا آسمان است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید