چال کردن مشکلات
(گفتاری از استاد مرحوم سید اکبر پرورش)
خدا رحمت کند مرحوم شهید بهشتی را، اول انقلاب به ایشان میگفتند: ما صبح زود از منزل بیرون میآییم و شب هم دیروقت به خانه برمیگردیم و خانم و بچهها خوابند و ما بچه را اصلاً نمیبینیم. ایشان فرمود: مثل اینکه این مطلب برایتان جالب است که بچهها را نمیبینید! فکر میکنید که خیلی انقلابی هستید؟! مگر انقلابیتر از پیامبر(ص) هم کسی پیدا میشود. او مرتب با بچهها ارتباط داشت، به خانه فاطمه زهرا(س) سر میزد. امام حسن و امام حسین را بغل میگرفت و میبوسید.
خود شهید بهشتی هم در همان شلوغیها و مشکلات انقلاب سعی داشت ارتباطش را با خانوادهاش برقرار کند. فرزندش میگفت: وقتی پدرم وارد منزل میشد، اول میگفت: سلامعلیکم خانم و اسم میبرد و بعد تکتک بچهها را سلام میکرد و معمولاً چیزی میگرفت و به بچهها میداد. بهجرئت میتوانم بگویم در آسمان ایران کسی را نمیشناسم که مثل آقای بهشتی اینقدر فحش و ناسزا شنیده باشد. اگر یکی از آنها را به ما میگفتند، با همه دعوا میکردیم. خود ایشان میفرمود: من از جوانی به این امر توجه داشتم که همه مشکلاتم را که از بیرون منزل دارم همانجا پشت در منزل چال میکردم بعد وارد خانه میشدم و چیزی از آنها را با خود نمیبردم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید