شب لیله الرغائب ، شب اسرار و عجایبه
دل شکستم و بخر
ذکرمون شده با شور و شین ، آرزوم اینه که یاحسین
ما رو به كربلا ببر
چه حالی میده ، شب جمعه
سینه زنون بریم به كربلا
چه حالی میده ، پایین پا
بریم با پرچم امام رضا
سلام بدیم به محضر آقا
ثارالله ، ازت حرم می خوام
ثارالله ، زیباترین رویام
ثارالله ، آقام آقام آقام
ثارالله
ثارالله آقام آقام آقام ثارالله
من و می کشه اگه نگم ، جای خون میون هر رگم
عشق تو داره می جوشه
شبایی که خیلی دلخورم ، از غم جدایی من پُرم
رو می کنم به شش گوشه
سالار زینب ، می دونی
که محول الاحوال من تویی
سالار زینب ، لحظه لحظه
برکت ماه و سال من تویی
منتهی الآمال من تویی
ثارالله ، ای با وفا ارباب
ثارالله ، دنیا شده گرداب
ثارالله ، خودت منو دریاب
ثارالله
ثارالله آقام آقام آقام ثارالله
آرزومه که با زمزمه ، توی کربلا با فاطمه
به یاد داغ بچه هاش
بگم از کسی که تیغ کشید ، یا که دختری که جیغ کشید
خنجر و حنجر باباش
عزیز زهرا ، توی گودال
ناله به یاد خیمه ها می زد
عزیز زهرا ، پیش زینب
افتاده بود و دست و پا می زد
مادرش و فقط صدا میزد
ثارالله ، ای شاه بی لشکر
ثارالله ، نور دل خواهر
ثارالله ، ای کشته ی بی سر
ثارالله
ثارالله آقام آقام آقام ثارالله
اسماعیل شبرنگ
***
دگر بریده ام از "من" کجاست صاحب من
کجاست تا که نگاهی کند به جانب من
فرشتهی چپم از کار مانده بیچاره
دگر دوات نمانده برای کاتب من
دلیل روی سیاه و سفیدی ورقم
برو بپرس از آموزگار غایب من
دلم به دست شیاطین تباه خواهد شد
اگر که دیر بیایی شهاب ثاقب من*
منم که فقر نگاهم شده ست طالب تو
تویی که لطف نگاهت شده است طالب من
به یاد روی تو بودم چه آرزو دیگر؟
چه خوش گذشت شب لیلة الرغائب من
نهیب مالک دوزخ مرا نترساند
که هست اشک عزای حسین، حاجب من
شیاطین با شهاب ثاقب از آسمان دور رانده میشوند. صافات
شب شب لیله الرغائب بود
حس راز و نیاز غالب بود
هر کسی غرق حاجتش اما
صبح جمعه ، امام غائب بود
روی ماهش به شب نمی آید
دل ما به رجب نمی آید
ما که مشغول زندگی خودیم
پس نگوییم عجب نمی آید
گرم دنیای غصه و دردیم
با امام زمان خود سردیم
روی لب هاست ، یا "من ارجوه" و
در پی "کل خیر " می گردیم
غرق در روزگار جنجالی
هفته هامان ز جمعه ها خالی
شب ، شب آرزو و اما ما
غرق در آرزوی پوشالی
ندبه هامان فقط تظاهر بود
نامه از رو سیاهیم پر بود
منتظر با دو چشم خواب آلود ...
جمعه ، آقا ، فقط تلنگر بود
شاعر: مجتبی کرمی
***
در این شب آرزو دارم فراوان
نظر بر من نما ای حی سبحان
میان این همه ذکر و ثنایم
اجابت کن تو تنها یک دعایم
دعایم دیدن روی نگار است
تماشای قد رعنای یار است
دعایم این بود مهدی بیاید
نظر بر حال زار ما نماید
بیاید ظلم را نابود سازد
دل مظلوم را خشنود سازد
همین جمعه بیاید آن نگارم
فدایش می کنم دار و ندارم
دلم از هجر رویش غصه دارد
دو چشمم از فراقش خون ببارد
خداوندا به حق شاه مردان
به فریادم رسان آن خوب خوبان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید