رؤیت خدا ـ نبوت ـ موجودات و...
مناظره امام صادق(ع)با دانشمند مادی
جبر
مادی: بنابراین، کار نیک و بد را انسان، خود انجام میدهد؟
امام: کارنیک را انسان انجام میدهد، و خداوند به انجام آن فرمان داده، کار بد را انسان انجام میدهد، و خداوند از انجام آن نهی کرده است.
مادی: آیا انسان، کار بد را با ابزاری که خدا به او داده است انجام نمیدهد؟
امام: چرا، ولی با همان ابزاری که کار نیک میکند، قدرت بر انجام کار زشتی دارد که خداوند از آن نهی کرده است.
مادی: بنابراین انسان در انجام کار نیک و یابد، آزاد است، و دارای اراده و اختیار؟
امام: خداوند انسان را از هیچ کاری باز نداشته مگر اینکه میدانسته که انسان قدرت ترک آن را دارد، و به هیچ کاری فرمان نداده مگر اینکه میدانسته قدرت انجام آن را دارد، زیراکه خداوند ظالم نیست و کار عبث و بیهوده نمیکند، و قانونی وضع نمینماید که انسان توانائی عمل به آن را نداشته باشد.
مادی: بنابراین کسی که خداوند او را کافر آفریده میتواند مؤمن شود؟
امام: خداوند تمام مردم را با سرشت اسلام پدید آورده، و آنها را به کارهائی فرمان داده، و از کارهائی بازداشته است، و کفر صفتی است که پس از انجام عمل خاصی، انسان به آن متصف میگردد، خداوند هیچ کس را در هنگام آفرینش کافر نیافریده، و موقعی انسان کافر میشود که آن قدر رشد پیدا کند که توانائی شناخت حقیقت را داشته باشد، و حق بر او عرضه شود و انکار کند، که در این صورت کافر میگردد...
مادی: بگو بدانم، که آیا خداوند در آفرینش، همتا دارد و یا در اداره کردن جهان، کسی با او در ستیزه است؟
امام: نه
مادی: پس آفریننده شرور کیست؟ درندگان زیان بخش، جانوران خطرناک، زشت رویان فراوان، یا کرم، پشه، مارها، عقربها را که آفریده است؟ در صورتی که بعقیده شما چیزی را بیهوده نیافریده و آفرینش هر چیزی، برای غرض و هدف و فائدهای است.
امام: آیا به نظر تو داروئی که از عقرب تهیه میشود برای درد مثانه و از بین بردن سنگ آن مفید نیست؟
و آیا بهترین تریاق [1] از گوشت افعی تهیه نمیشود؟
و یا گوشت آن برای کسیکه مبتلا به جذام باشد نافع نیست؟
و کرم سرخی که از زیر زمین بدست میآید برای درمان خوره، سودمند نمیباشد؟
مادی: چرا همینطور است توجه نداشتم که همین موجودات نام برده نقش بسیار مهمی در زندگی انسان دارند.
امام: اما، پشه و کک و امثال اینها، یکی از حکمتهای آفرینش آنها این است که پرندگان از آنها تغذیه کنند.
مادی: آیا میتوان گفت تدبیر خداوند در مورد بعضی از پدیدهها ناقص است؟
امام: نه.
مادی: خداوند مردها را ختنه نکرده آفریده، آیا آفرینش قسمت زائد، حکمتی داشته، و یا بیفائده و بر خلاف حکمت بوده؟
امام: حتماً دارای مصلحت و حکمت بوده؟
مادی : پس چرا آفریده خدا را تغییر میدهید، و ختنه کردن را که کار شما است بهتر از آنچه خدا آفریده میدانید. ختنه نکردن را عیب میدانید در صورتی که خدا مردها را ختنه نکرده آفرید، و ختنه کردن را نیک میدانید. در صورتیکه این عمل کار خودتان است؟ آیا میگویید این کار از خدا اشتباه و بر خلاف حکمت بوده؟
امام: هم فعل خدا «ختنه نکرده آفریدن» حکمت دارد، و هم فعل ما «ختنه کردن»، و منافاتی ندارد که هر دو فعل مصلحت داشته باشد، همانطور که میبینیم کودک وقتی متولد میشود از راه بند ناف به مادر متصل است، و خداوند حکیم او را به این صورت آفریده، ولی به انسان دستور داده که آن را پس از تولد قطع کند، و اگر قطع نشود هم برای مادر زیان دارد و هم برای فرزند.
و همچنین ناخنهای انسان که خداوند میتوانست از ابتدا ناخن را طوری بیافریند که بلند نشود.
و همچنین است آفرینش مو، که ممکن بود طوری باشد که بلند نشود. و نیز آفرینش تخم، در گاوهای نر، در صورتیکه خته کردن آنها بهتر است.
در هیچیک از این امور، ایرادی به حکمت خداوند نمیتوان گرفت، بلکه هم کار خداوند در این موارد بر اساس حکمت است، و هم کار انسان.
دعا:
مادی: آیا شما نمیگوئید که خدا فرموده: «مرا بخوانید تا خواسته شما را انجام دهم»؟ در صورتیکه ما میبینیم که بیچارهای او را دعا میکند، ولی اجابت نمیکند، مظلوم او را بر علیه ظالم دعوت میکند، ولی او یاریش نمینماید؟
امام: هیچ کس نیست که خدا را بخواند، مگر اینکه خدا دعای او را مستجاب میکند، اما ظالم دعایش مردود است تا توبه کند، و اما غیر ظالم اگر اجابت دعایش بصلاح او باشد، دعایش را مستجاب میکند، و اگر بصلاح او نباشد خداوند بلاهائی را بطوریکه خودش هم متوجه نیست از او دفع میکند، و پاداش فراوانی برای روز نیازش ذخیره مینماید. شخص با ایمان و خداشناس گاه میشود در موردی که در واقع نمیداند بصلاح اوست یا نه، دعا کردن برایش مشکل است. گاه میشود انسان دعا میکند برای از بین رفتن کسی که بر اساس سنت تغییر ناپذیر آفرینش هنوز هنگام از بین رفتنش نرسیده. گاه میشود دعا برای باران میکند، و شاید در واقع باران آمدن در آن وقت صلاح نیست، چون خداوند به تدبیر جهان آگاهتر است. این امور و امثال آن، که زیاد است در بسیاری از موارد مانع اجابت دعا میگردد، خوب دقت کن.
ارتباط با آسمان:
مادی: ای حکیم، چرا هیچکس از آسمان پائین نمیآید، و هیچ انسانی نمیتواند به آن بالا رود، و راهی برای بالا رفتن آن نیست در صورتی که اگر مردم در هر زمان این منظره را مشاهده کنند، خدائی خدا، بهتر ثابت میشود، و شک و تردید بهتر از دل بیرون میرود، و یقین انسان نیرومندتر میگردد، و بهتر مردم میفهمند که آنجا مدبری هست که کسی به سوی او میرود و از طرف او باز میگردد؟
امام: آنچه تدبیر در زمین مشاهده میکنی از آسمان فرود میآید که بعضی از آنها آشکار است، نمیبینی که خورشید از آسمان طلوع میکند، و آن روشنی روز است و زندگی به آن بستگی دارد، و ماه از آسمان طلوع مینماید، و آن نور شب است بوسیله آن سال و ماه و روز حساب میشود، و اگر از حرکت آن جلوگیری شود مردم حیران میشوند، و تدبیر جهان به هم میخورد... تمام اینها علامت این است که در آسمان مدبّری وجود دارد که تدبیر همه چیز را به عهده گرفته است.
علاوه بر این، خداوند با موسی سخن گفت، و عیسی را به آسمان بالا برد و فرشتگان از آسمان فرود میآیند، چیزیکه هست تو آنچه را نمیبینی باور نمیکنی، ولی آنچه چشم تو میبیند، برای فهمیدن حقیقت کافی است.
مادی: خوب بود که خداوند هر صد سالی یکبار مردهای را زنده میکرد، تا ما از او درباره گذشتگان خود سؤال میکردیم که کجا رفتند، و حالشان چگونه است، و پس از مرگ چه دیدهاند، و با آنها چه کردهاند، تا مردم بر اساس یقین عمل میکردند، وشک آنها زائل میشد، و کینه از دل آنهابیرون میرفت؟
امام: اینگونه سخن را کسی میگوید که سخن پیامبران را انکار میکند و آنها را تکذیب مینماید... خداوند در کتاب خود به زبان انبیاء کیفیت حال کسانی از ما را که مردهاند بیان کرده، و آیا کسی هست که راستگوتر از خدا و پیامبران او باشد؟
علاوه بر این، خداوند عده زیادی از کسانی را که مردهاند زنده نموده خداوند اصحاب کهف را، پس را سیصد و نه سال که از مرگ آنها میگذشت در زمان قومی که منکر معاد بودند زنده کرد، تا عملاً قدرت خود را برای زنده ساختن مردگان در روز قیامت نشان دهد.
و دیگر «ارمیا» یکی از پیامبران بود که صد سال پس از مرگش زنده شد.[2]
و گروهی دیگر را خداوند به دعای حضرت حزقیل زنده نمود[3] و همچنین گروهی را که موسی آنها را بکوه طور برده بود پس از تقاضای دیدن خدا، خداوند آنها را میراند، و سپس زنده نمود.[4]
داستان مانی:
مادی: داستان مانی چیست؟
امام: مانی کاوشگری بود که مقداری از آئین مجوسی گرفت، و مقداری از آئین مسیحی و بهم آمیخت، و آئینی ساخت که با هیچیک جور در نمیآمد. مانی معتقد بود که جهان را دو خدا تدبیر میکند، یکی خدای روشنائی و دیگری خدای تاریکی، و روشنائی در حصاری از تاریکی است، مسیحیها او را تکذیب کردند، و مجوسیها پذیرفتند.
پیامبرمجوس:
مادی: آیا خداوند برای مجوسیها پیامبر فرستاده؟ من کتابهائی از آنها دیدهام که دارای مطالب ارزنده و پندهای مفید، و مثالهای آموزنده بود، آنها هم به پاداش و کیفر پس از مرگ اعتراف دارند، و از نظر مذهبی دارای قوانین خاصی هستند که به آن عمل میکنند؟
امام: هیچ امتی نبوده مگر اینکه پیامبری داشته است. خداوند برای مجوسیها هم پیامبر فرستاده ولی او را نپذیرفتند و کتابش را تکذیب کردند.
مادی: پیامبر آنها کیست؟ بعضی خیال میکنند که پیامبر آنها خالد بن سنان بوده؟
امام: خالد، عربی صحرا نشین بود، پیامبر نبوده، این چیزی است که در بین مردم شایع است.
مادی: آیا پیامبرشان، زردشت بوده؟
امام: زردشت زمزمه را برای آنها آورد[5] و ادعای نبوت نمود، و عدهای از آنها به او ایمان آوردند، و عدهای او را تکذیب نمودند، و از جامعه خود بیرونش کردند و طعمه درندگان صحرا شد.
مادی: آیا مجوس به حق نزدیکتر بودند یا عرب در زمان جاهلیت؟
امام: عرب جاهلیت، چون مجوس تمام پیامبران را تکذیب کردند و هیچیک از سنن آنها را در جامعه خود پیاده ننمودند. کیخسرو پادشاه مجوس سیصد پیامبر را کشته. مجوس غسل جنابت نمینمود، ولی عرب جاهلیت این فریضه را انجام میداد، و غسل جنابت یکی از کارهای خاص دین حنیف است. مجوس ختنه نمیکرد، در صورتیکه ختنه از سنتهای انبیاء است... ولی عرب، به این سنت عمل مینمود.
مجوسیها مردههای خود را غسل نمیدادند و کفن نمیکردند، و آنها را در بیابانها و میان سنگها میانداختند، ولی عرب بر اساس سنت پیامبران، مردههای خود را غسل میداد و کفن میکرد و دفن مینمود.
مجوس ازدواج با مادر و دختر و خواهر را تجویز میکرد و عرب آن را تحریم نموده بود...[6]
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1] . داروئی است برای درمان زهرها.
[2] . او کالذی مر علی قریه و هی خاویه علی عروشها... (بقره 259).
[3] . الم ترالی الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت (بقره 243).
[4] . فاخذتکم الصاعقه و انتم تنظرون ثم بعثناکم من بعد موتکم (بقره55).
[5] . زمزمه، آواز خاصی است که مجوسیها موقع غذا خوردن میخواندند. ر.ک: بحارالانوار ج 10.، ص 179.
[6] . بحار الانوار ج10 ص 164 ـ 180.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید