محمدحسین شیخشعاعی
رفتار بدون علم، مثل رانندگی با چراغ خاموش در تاریکی است؛ ممکن است نیت بسیار خیرخواهانهای هم داشته باشیم اما وقتی ندانیم که دقیقاً به چه سمتی باید حرکت کنیم، به هر سمتی که برویم، احتمال خطر وجود دارد؛ و هیچ عاقلی چنین کاری نمیکند. امربهمعروف و نهیازمنکر نیز برای آنکه به بیراهه نرود و بهجای اصلاح به خرابی منجر نشود، باید با چراغ علم، یعنی دانستن احکام الهی همراه باشد. آیا تابهحال، شاهد مواردی بودهاید که از کاری با عنوان امربهمعروف و نهی از منکر، احساسی ناخوشایند در شما و دیگران پدید آمده باشد؟ شاید دلیلش همراه نبودن برخی از این رفتارها با دانش دینیِ لازم بوده است. امام صادق(ع) فرمودهاند:
«کسی که امربهمعروف و نهی از منکر می کند، به این احتیاج دارد که آگاه به حلال و حرام باشد.»1
البته وقتی میگوییم دانش دینی، منظورمان عالم دهر بودن نیست؛ بلکه کافی است از دانستن چند چیز مطمئن باشیم.
اول اینکه باید مطمئن شویم، کاری که میخواهیم به آن امر یا از آن نهی کنیم، دقیقاً حکم شرعیاش را میدانیم؛ یعنی در آن دچار تردید نیستیم؛ بنابراین اگر دلسوز دیگران هستیم که باید باشیم، لازم است از احکام شرعی در حد مناسبی اطلاع داشته باشیم تا با اطمینان، دلسوزی خود را به ثمر بنشانیم اما اگر در مواردی تردید داشتیم، مثلاً مطمئن نیستیم که خوردن فلان ماهی حرام باشد، وظیفهای برای امر و نهی دیگران نخواهیم داشت.
دوم اینکه درباره موضوع هم مطمئن باشیم و احتمالهای دیگری در میان نباشد؛ یعنی علاوه بر حکم شرعی، در این هم تردید نداشته باشیم که موردی که با آن روبهرو شدهایم، موضوع همان حکم است؛ مثلاً قبل از نهی کردن دو نفر از ارتباط نامشروع، بدون اینکه حق تجسس داشته باشیم، باید از نامحرم بودن آنها نسبت به یکدیگر مطمئن باشیم؛ البته ضمن آنکه باید نسبت به رفتار دیگران خوشبین بود و بیدلیل به کسی شک نکرد، اما وقتی خطر رواج فساد، چه اخلاقی و چه عقیدتی و چه مالی و... در میان باشد، باید کمی هم سختگیری نمود و برای رفع شبهه، مدارک و شواهدی را جستوجو نمود؛ شبیه کاری که دستگاههای نظارتی کشور در بررسی حسابها مالی بنگاههای اقتصادی انجام میدهند.
سوم اینکه باید مطمئن باشیم این حکم شرعیِ که قصد داریم دیگران را به اجرای آن فرابخوانیم، قطعی و برای همه یکسان است؛ مثلاً بعضیها به خاطر شرایط خاص از آن استثناء نباشند یا بعضی از مراجع، درباره آن، فتوای دیگری نداده باشند. اگر تردید داشته باشیم که آیا برای هر کدام از افرادی که با آنها روبرو میشویم، همین حکم جاری است یا نه، مثلاً مطمئن نباشیم که آیا در مورد این موسیقی خاص هم مرجع دینی دیگران حکم به حرمت داده است یا نه؟ یا این فرد ازجمله کسانی هست که این موسیقی برایشان حرام شمرده شده یا نه؟ حق امر و نهی نداریم.
چهارم اینکه باید مطمئن شویم کسی که قصد امر و نهی او را داریم، از موضوع با خبر است؛ یعنی بداند که فلان کار حرام، الان توسط او در حال رخ دادن است؛ بنابراین اگر او از موضوع باخبر نباشد و مثلاً نداند که لباسش نجس است و با آن نماز بخواند، واجب نیست که او را از نجس بودن لباسش با خبر کنیم.
البته در مواردی که با مصلحتی بزرگ، مثلاً یک مسئله اجتماعی روبهرو باشیم، باید او را از موضوع باخبر کرد؛ مثلاً کسی که پوشش او از حد شرعی خارج شده و خودش متوجه نشده است، یا کسی چراغ قرمز را ندیده و قصد عبور از آن را دارد، برای حفظ مصلحت اجتماعی خود فرد و دیگران، تذکر به او لازم میشود.
پنجم اینکه مطمئن باشیم طرف مقابل ما حکم مسئله را میداند و به آن بیاعتنا است، اما اگر حکم را نمیدانست، مثلاً نمیدانست نماز خواندن با لباس نجس باطل است، یا رعایت نکردن قانون حرام است یا برخی معاملات تجاری باطل است، باید اول او را نسبت به حقیقت آگاه کرد و اگر لازم بود مستندات آن را هم به او ارائه کرد؛ البته بعد از آنکه با خبر شد، اگر باز هم بیاعتنایی پیشه ساخت و کار خودش را کرد، حالا وقت آن است که او را به آنچه صحیح است دعوت کنیم و از اشتباه برحذر داریم. این دعوت ممکن است در مراتب و شرایط مختلف، به صورتهای مختلف و لحن و شدتهای متفاوت انجام بگیرد.
توجه داشته باشیم که خیلی وقتها اصلاً معروف و منکر برای افراد معلوم نیست؛ یعنی چیزی را واقعاً معروف میپندارند که منکر است یا منکر میشمارند درحالیکه واقعاً یک معروف است. در چنین وضعیتی اگر امر و نهیای هم در میان باشد، آن را در منطق خودشان بهعنوان امر به منکر و نهی از معروف دریافت میکنند و طبیعی است که نسبت به آن موضع بگیرند.
بر همین اساس است که همیشه آگاهسازی دیگران نسبت به احکام الهی، به هر طریقی که باشد، باید قبل از امربهمعروف و نهی از منکر موردتوجه باشد.
و ششم اینکه آنچه ممکن است برخی وقتها از هر علم دیگری در اینجا ضروریتر باشد، اطمینان از این است که علاوه بر حکم شرعیِ موضوع مورد امر و نهی، احکام خودِ امربهمعروف و نهیازمنکر را هم بدانیم و در انجام این واجب، محدودههای شرعی را رعایت کنیم. مواردی که شمرده شد و در آینده نیز خواهد آمد، برخی از همین احکام و مهمترینِ آنها هستند که با توجه به آنها میتوان اطمینان یافت که احکام مربوطه را میدانید!
حالا بر اساس ضرورت علم برای امربهمعروف و نهیازمنکر، با این شرایط و مقدماتی که گفته شد و شاید به نظر برخی پیچیده و دشوار بیاید، آیا میتوان نتیجه گرفت که در موارد زیادی، ما اصلاً تکلیفی برای این کار نداریم؟ بله و خیر. اگرچه تا وقتی علم کافی نداریم، حق امر و نهی دیگران را نداریم اما معنایش بهطور واضح این است که باید سراغ علم رفت و آن را تکمیل کرد و بعد هم متناسب با علم خویش، دیگران را به خوبیها دعوت و از بدیها بازداشت.
در حقیقت، واجب بودن امربهمعروف و نهی از منکر با این مقدمات، باید انگیزه ما را برای برطرف کردن جهلهایمان و افزودن بر دانش دینیمان بیفزاید و اگر کسی به این بهانه که علم ندارد، خیال خود را از بابت این وظیفه دینی و اجتماعی آسوده دید، اول به خاطر جهلش مسئول است و بعد هم بهخاطر ترک واجب مهمی مثل امربهمعروف و نهی از منکر.
پی نوشت:
1. صَاحِبُ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ یحْتَاجُ أَنْ یکونَ عَالِماً بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ؛ مصباحالشریعه، ص19.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید