فراماسونری به سازمانهای برادری پراکنده و مستقل گفته میشود.
این کانونها یک سازمان واحد نیستند و مرکز خاصی در جهان ندارند که آن را ریاست کند.
ریشههای کهن این کانونها در اروپای غربی (به ویژه انگلستان و فرانسه) است و به پیمانهای برادری اصناف سنگتراشان (Stonemasones) بنّا یا مِیسونری بر میگردد که از اواخر قرن چهاردهم (همزمان با عصر نوزائی رنسانس) معلومات سنگتراشان و روابط تجاریشان با مشتریان و دولت را نظم داده و بهبود بخشیدند.
بعدها فراماسونری نظری شکل گرفت که پیشهوری (صنعتگری و صنایع دستی) سنگتراشی فیزیکی در آن به حاشیه رفته و پیمان برادری و پایبندی به رسوم در آن برجسته شد. واژه فراماسونری از free stonemason در انگلیسی به معنی سنگتراش آزاد یا بنّای سنگتراش آزاد و از franc-maçonnerie در فرانسوی به معنی سنگتراش درستکار گرفته شدهاست.
به عضو فراماسونری، فراماسون یا ماسون میگویند که به صورت Mason (اسم خاص با M بزرگ و تلفظ صحیح مِیسُن) نوشته میشود؛ از این رو این واژه خاص به همین صورت به زبانهای دیگر مانند ترکی استانبولی انتقال یافتهاست. پایهها یا درجههای فراماسونری و سیستم رتبهبندی آن از سه رتبه اصناف پیشهوری قرون وسطی گرفته شده شامل کارآموز یا مبتدی(Apprentice)، رفیق یا همکار (Journeyman یا Fellow که در حال حاضر به آن Fellowcraft میگویند) و استاد ماسون این درجهها توسط پیشهوری (craft) یا لژ آبی فراماسونری ارائه میشود. درجههای بیشتری نیز هستند که بر اساس قلمرو حاکمیت و محلیت متفاوتند و در حال حاضر بواسطه گروههای مختلف از درجههای پیشهوری مدیریت میشوند.
مصر باستان، منشأ فراماسونری :
فراماسونری عمدهی تعلیمات خود را از حکومت طاغوتی و شیطانی مصر باستان کسب کرده است، هر چند تعالیم اندکی نیز از بقیهی حکومتهای الحادی فرا گرفته است. در هر صورت رد پای حکومت طاغوتی فرعون های مصر باستان را میتوان در سراسر تعالیم ماسونی یافت.
شواهد که در ادامه میآید بر این مدعا صحه میگذارند:
نقوش اهرام، مجسمههای ابوالهول و همچنین نوشتههای هیروگلیف در سراسر لژها و نشریات ماسونی به چشم میخورد.
دعاهایی که فراماسونها میخوانند، مملو از عبارات مصری است که در زمان فراعنه استفاده میشد. برای نمونه: (مَعَت نِب مِن آ، مَعَت بَ آ = بزرگ است استاد فراماسونری، بزرگ است روح فراماسونری) یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد « چشم جهان بین :All seeing eye » است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است.
فراماسونری در ایران :
نخستین ایرانی صاحب مقامی که به عضویت فراماسونری وابسته به انگلستان درآمد، میرزا عسکرخان ارومی افشار سفیر فوقالعاده فتحعلیشاه قاجار در دربار ناپلئون بناپارت بود. او در ۲۴ نوامبر ۱۸۰۸ در لژ «Philosophic Scottish Rite» که مادر همه لژهای اسکاتلند در کشور فرانسه بود، پذیرفته شد.
دومین فراماسون ایرانی میرزا ابوالحسنخان ایلچی است که ۳۵ سال وزیر خارجه ایران در زمان فتحعلیشاه بود. میرزا ابوالحسنخان در ۱۵ ژوئن ۱۸۱۰ در انگلستان به عضویت فراماسونری درآمد.
میرزا ملکمخان ناظمالدوله، نخستین انجمن نوین سیاسی اجتماعی ایران را در سال ۱۲۳۸ خورشیدی برابر با ۱۸۵۹ میلادی بنیان نهاد و آن را فراموشخانه نامید. ریاست افتخاری انجمن که خود با اجازهٔ ناصرالدینشاه تأسیس شده بود، با شاه بود و اعضای آن از قشرهای متفاوتی بودند؛ مثلاً هم دانشآموختگان دارالفنون از طبقهٔ متوسط شهری بودند و هم کسانی چون شاهزاده جلالالدین میرزا قاجار.
مرام این انجمن ریشه در آموختههای ملکم از آموزههای سیاسی-اجتماعی اروپای قرن نوزدهم خصوصاً انقلاب فرانسه داشت: آموزههایی چون لیبرالیسم و اومانیسم. علیرغم تمهیدات ملکم موج مخالفت خیلی سریع برخاست. گرچه تشکیلات و سازماندهی داخلی فراموشخانه برگرفته از آنِ لژهای فراماسونری در اروپا بود، فراموشخانهٔ ملکم هیچ ارتباطی با محافل فراماسونریِ اروپا نمیداشت.
در دوره محمدرضا پهلوی برخلاف دوران رضاشاه با گسترش روابط سیاسی با غرب به خصوص انگلستان لژهای فراماسونری فراوانی در ایران تأسیس شد. این جمعها بعد از انقلاب اسلامی ایران تعطیل و اعضای آن تحت تعقیب گرفتند.
ماده انگاری در منابع ماسونی :
باور به ماهیت مطلق ماده: ماسونهای امروز همچون نیاکان خویش به جاودانگی ماده و غیرمخلوق بودن آن و اینکه موجودات زنده برحسب تصادف از ماده بیجان به وجود آمدهاند، ایمان دارند. در نوشتههای ماسونی میتوانیم دلایل تفصیلی بنیادهای فلسفی ماده گرا را بیابیم. «سلامی ایشینداغ» در کتاب خود با عنوان الهاماتی از فراماسونری مینویسد:
کل فضا، اتمسفر، ستارگان، همة موجودات زنده و غیرزنده از اتم ساخته شدهاند. بشر جز اجتماعِ اتفاقیِ اتمها نیست. موازنة جریان الکتریسیته میان اتمها، بقای موجودات زنده را تضمین می کند. با از میان رفتن این توازن می میریم، به خاک باز میگردیم و به اتم ها تبدیل می شویم. یعنی ما همه از ماده و انرژی ساخته شده ایم و به ماده و انرژی بازمی گردیم.
گیاهان از اتم های ما استفاده می کنند و همه موجودات، از جمله ما انسان ها از گیاهان استفاده می کنیم. همه چیز یک ماهیت دارد، اما چون مغز ما از سایر موجودات تکامل یافته تر است، صاحب هوشیاری و شعور است. اگر به نتیجه روان شناسی تجربی نظر کنیم درمی یابیم آزمایش سه گانه احساسات، ذهن و قوه اراده نتیجه کارکرد متوازن سلول های قشایی مغز و هورمون هاست.
علم اثبات گرا پذیرفته است که هیچ چیز از هیچ به وجود نیامده و هیچ چیز نابود نمی شود. در نتیجه می توان گفت نیازی نیست بشر نسبت به هیچ نوع قدرتی احساس قدرشناسی و تعهد کند. جهان مجموعه انرژی است که نه آغازی دارد و نه پایانی. در این مجموعه همه چیز متولد می شود، نمو می کند و می میرد، اما مجموعه هیچ گاه نابود نمی شود. تنها اشیا تغییر می کنند و تبدیل می شوند. حقیقتاً چیزی به نام مرگ و زوال وجود ندارد؛ فقط تغییر و تبدیل دائمی حاکم است.
نمی توان چنین سؤال بزرگ و راز جهانی را به کمک قوانین علمی تشریح کرد. توضیحات غیرعلمی نیز چیزی جز توصیفات خیالی، تعصبات و عقاید باطل نیستند. بر مبنای منطق و علم اثبات گرا، صرف نظر از جسم مادی، روحی وجود ندارد.
نظریات بالا را می توانید در کتب متفکران ماده گرایی چون مارکس، اِنگلس، لنین، پولیتزر، ساگان و مانِد بیابید.
در جواب ادعای ایشینداغ باید گفت همه این نظریات به کمک کشف های علمی صورت گرفته در نیمه دوم قرن بیستم باطل شدند.
به عنوان نمونه «نظریه انفجار بزرگ» که در محافل علمی به اثبات رسیده نشان میدهد جهان میلیونها سال قبل از عدم به وجود آمد. براساس «قوانین ترمودینامیک» ماده قابلیت سازماندهی خود را ندارد و نظم و توازن موجود در عالم برآیند یک آفرینش هوشیار و هوشمند است. علم زیست شناسی با نشان دادن نمونه های شگفت آور از موجودات زنده، وجود خالقی که همه را خلق نموده اثبات می کند.
برخی از نمادهای مهم فراماسونری:
1. چشم جهان بین: یکی از نمادهایی که در فراماسونری بسیار کاربرد دارد نماد چشم جهان بین است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن میباشد این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان میباشد.
2. گونیا و پرگار: در وسط این دو علامت، حرف G قرار گرفته است (به اعتقاد فراماسون ها، « Goat = بز » نماد شیطان است. نکتهی جالب دیگر، این که در برخی از لژها بر روی علامت سگونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که نشان دهنده ی اهمیت فوق العاده ی علامت چشم جهان بین در نزد ماسون ها میباشد.
3. دست شیطان یا دست شاخدار: در تفکر ماسون ها و شیطان پرستان، شیطان شاخدار Cornuto است و با حرکت دست خود، شیطان را نمایش می دهند. در این علامت باید روی دست به طرف شما باشد و در نشان دادن با دست چپ انگشت شصت باید باز شود! ولی با دست راست شصت هم بسته است.
4. افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه: از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه میباشند.
5. علامت آنخ: نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود. این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیستها (Feminists) نیز به کار میرود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید