دو گام طلایی تربیت
علی صادقیسرشت (روانشناس)
گام اول: پایش رفتار
پایش از پاییدن بهمعنای اندازهگیری است. پایش رفتار به مشخص کردن «خطِ پایه» یک رفتار در کودک گفته میشود؛ یعنی قبل از اصلاح یک رفتار نامناسب در کودک لازم است ابتدا به مشاهده، اندازهگیری و یادداشت کردن همان رفتار کودک اقدام کرده و حدود و ویژگیهایش را بهصورت عینی و عملیاتی معینکنیم؛ یعنی میزان فراوانی، طول مدت رفتار و عوامل موقعیتی (زمان، مکان، پیشایندها1 و پیامدها) را ثبت کنیم و در پی آن، رفتار هدف (رفتاری که از او انتظار داریم) را نیز مشخص کنیم. قبل از آموزش انجام پایش رفتار، بهتر است ابتدا فوایدش را بدانیم.
فواید پایش رفتاری
برخی از مهمترین فواید پایش عبارتاند از:
* آگاه شدن از واقعیت: به کمک پایش رفتار، والدین، تصورات خود را درباره بدرفتاری کودک ارزیابی میکنند. کم نیستند والدینی که در هنگام مراجعه به مشاور یا رواندرمانگر، بهشدت از کودکشان مینالند و برای مثال او را بسیار پرخاشگر معرفی میکنند اما وقتی جدول پایش رفتار را پر میکنند، متوجه میشوند که وضع فرزندشان آنقدرها هم که فکر میکردند بد نیست! و صرفاً مشکلات اندکی وجود دارد که میتوان با اندکی تلاش آنها را اصلاح کرد. در پرتو این ارزیابی، والدین موفق میشوند که ارزیابیهای اشتباه خود را از رفتارهای آینده کودک اصلاح کنند و با نگاه دقیقتری درباره رفتارهای فرزندشان قضاوت کنند.
* ارزیابی پیشایندهای بدرفتاری کودک: به کمک جدول پایش رفتار میتوان از پیشایندهای بدرفتاری در فرزند خود آگاهی یافت و درنتیجه میتوان مشخص کرد که چه اتفاق یا اتفاقهایی قبل از رفتار اشتباه فرزند روی میدهد که میتواند نقش محرک را در ایجاد آن رفتار داشته باشد؛ بر این اساس، والدین حتی میتوانند بفهمند که واکنشهایشان به رفتار نادرست کودک چه تأثیر کوتاهمدت یا بلندمدتی در شکلگیری رفتارهای منفی فعلی یا مشکلات رفتاری آینده کودک خواهد داشت.
* ارزیابی پیشرفت اصلاح: از آنجا که با پایش رفتار، میتوان هدف یا هدفهای رفتاری را برای اصلاح فرزند مشخص کرد، با این شیوه، آگاهی از میزان بهبود بدرفتاری کودک نیز فراهم خواهد شد و با این آگاهی، انگیزه کافی برای ادامه تلاشها تا اصلاح کامل رفتار اشتباه کودک خواهیم داشت. اگر والدین، پایش رفتاری را انجام ندهند، ممکن است بعد از مدتی تلاش برای اصلاح رفتار کودک، تصور کنند که فرزند آنها هیچ فرقی نکرده است و از سویی هیچ قرینهای بر درستی و یا اشتباه بودن این تصور خود نداشته باشند، ولی با پایش رفتاری مثلاً میتوانند بفهمند که میزان فحش دادن کودک از 25 فحش به 12 فحش رسیده است و این یعنی اوضاع رو به بهبود است. در ضمن، والدین میتوانند از طریق پایش رفتار، روشهایی را مشخص کنند که اثربخشی بیشتری در کاهش علائم رفتار کودکشان داشته است. مثلاً ممکن است مشخص شود که «افزایش توجه به رفتارهای روزمره مثبت فرزندشان» تا حدود شصت درصد از رفتار مشکلدار را بهبود بخشیده است.
شیوه ثبت پایش رفتاری
برای ثبت رفتار در قالب پایش رفتاری نیاز به ترسیم جدولی داریم که سرستونهای آن به ترتیب عبارتاند از: روزهای هفته، زمان و مکان بروز مشکل، پیشایند رفتاری، رفتار مشکلدار، پیامد رفتاری، و رفتار دوم کودک. در این قسمت به توضیح مختصری درباره هر یک از این ستونها میپردازیم:
* در زیر ستون روزهای هفته، ایام هفته را از شنبه تا جمعه (هرکدام در یک ردیف) مینویسیم.
* در زیر ستون زمان و مکان، دقیقاً زمان بروز مشکل رفتاری کودک و مکان دقیق آن را ثبت میکنیم. مثلاً درباره مشکل فحش دادن کودک مینویسیم: ساعت 9 صبح، در خانه.
* در زیر ستون پیشایند رفتاری، به اتفاقی میپردازیم که دقیقاً قبل از بروز رفتار مشکلدار رخ داده است. برای مثال مینویسیم: درخواست بستنی از مادر و امتناع مادر از آن.
* در زیر ستون رفتار مشکلدار، به یک رفتار مشخص عینی و روشن که نشاندهنده رفتار مشکلدار کودک است اشاره میکنیم. برای مثال مینویسیم: کودک به مادر خود با عبارت... بددهنی کرد یا مثلاً کودک شروع به جیغ زدن و گریه کردن از ساعت 9:30 تا ساعت 10 کرده است.
* در زیر ستون پیامد رفتاری، واکنش والدین به این رفتار کودک را مشخص میکنیم. برای مثال مینویسیم: مادر سر کودک داد کشیده و او را به درون اتاقش پرت کرده است.
* در زیر ستون رفتار دوم کودک، به رفتار کودک بعد از واکنش والدین اشاره میشود که مثلاً کودک تا بیست دقیقه به جیغ زدن در اتاق خودش ادامه داده است.
پایش رفتاری ابتدا باید بهصورت روزانه اجرا شود؛ برای مثال هر روز فحشهای کودک ثبت شود ولی بعد از کم شدن بدرفتاری، بهصورت هفتگی و ماهیانه نیز میتوان پایش رفتاری را انجام داد.
اگر کودکی یک مشکل را بهصورت پشت سر هم انجام دهد، مثلاً پیدرپی فحش میدهد، میتوان از جدول ثبت فراوانی هم استفاده کرد. در جدول ثبت فراوانی، در ستون اول روزهای هفته را مینویسیم و در ستون بعدی که از عدد 1 تا 15 یا بیشتر شماره خورده است، بسته به تعداد رفتار اشتباه کودک، در خانه مربوطه علامت میزنیم. برای مثال اگر کودکی روز شنبه 10 بار فحش داده است، در ردیف مقابل شنبه، در خانههایی که زیر ستون شماره 10 قرار دارد، علامت میزنیم. ثبت رفتار هم به والدین نشان میدهد که آیا یک رفتار خاص در کودک کاهش و یا افزایش یافته است و یا هنوز تغییری در میزان آن وجود نداشته است.
گام دوم: علتیابی
در این گام، والدین میبایست در پی مشخص کردن علت یا علتهای مشکل رفتاری فرزندشان باشند. والدینی که این گام را درست برنمیدارند، در معرض آن هستند که علتنماهایی را بهعنوان علت در نظر بگیرند و در نتیجه درمانی نامناسب انتخاب کنند و یا آنکه تفکرات یا انتظارات نادرستی را از خود یا از کودکشان داشته باشند. برای مثال ممکن است مادر کودکی که مبتلا به بیشفعالی است، علت مشکل فرزندش را کوتاهی خود در تربیت قلمداد کند حال آنکه عمده دلیل بیشفعالی کودکان، ژنتیکی است و دانستن این مطلب، سبب کاهش عواطف منفی والدین درباره خودشان میشود.
افزون بر این، یکی از بزرگترین فواید علتیابی آن است که والدین بتوانند اشکالات فرزندپروری خود را در سایه دانستن علت اصلی مشکلات فرزندشان اصلاح کنند. در بررسی علتهایی که یک مشکل رفتاری را در کودک پدید میآورد، به چند مشکل عمده برمیخوریم که عبارتاند از:
1. عامل ژنتیک
مسائل ژنتیکی میتواند باعث بدرفتاری کودک و ایجاد مشکل در کودک و رابطه او با والدین و اطرافیانش شود. برای مشخص شدن ژنتیکی بودن یک مسئله در کودک بدون مراجعه به آزمایشگاه، باید به دو نکته توجه کرد:
1. معمولاً یکی از والدین کودک یا یک یا چند نفر از بستگان نزدیک کودک همین مشکل را در دوران کودکی خود داشته است. برای مثال، مادربزرگ کودکی که بسیار نق میزند و خیلی گریه میکند، میگوید پدر او هم در کودکی همینطور بوده است.
2. عامل مهم دیگر در تشخیص این مسئله، خلقوخوی کودک است. برای تشخیص خلقوخوی کودک میتوان به حالات و رفتارهای روزها و ماههای اول تولد کودک که هنوز نقش تربیت زیاد نیست اشاره کرد. برای مثال کودکی که از همان روزها و ماههای اولیه تولد، بدخلق است و بد شیر میخورد، نشان میدهد که بدقلقی و بدغذایی او در پنجسالگی تا حدی ریشه در خلقوخوی اولیه او یعنی ژنتیکش دارد.
2. خانواده
خانواده یعنی والدین و خواهر و برادرها، به شیوههای مختلف میتوانند سبب بروز یک مشکل رفتاری در کودک شوند ازجمله:
* پاداشدهیهای اتفاقی به بدرفتاری کودک: برای مثال وقتی کودک خردسال به برادر، خواهر یا فرد دیگری فحش بدهد یا آنها را مسخره کند و والدین به او بخندند، در حقیقت، این رفتار ناپسند را در کودک تقویت و پاداشدهی کردهاند. مثال دیگر: کودک یک خواسته غیرمنطقی دارد و والدین گوش نمیدهند و او شروع به گریه کردن میکند. والدین به او شکلات میدهند و میگویند «اینو بگیر و دهنترو ببند.» در اینجا نیز والدین یک رفتار اشتباه را در فرزند خود تقویت کردهاند.
* نادیده گرفتن رفتار مطلوب: برخی والدین عادت ندارند رفتارهای مثبت فرزند خود را ببینند و همین مطلب بهمرور سبب بروز مشکلات رفتاری در کودک میشود. برای مثال مادری که فرزندش برگه امتحانی خود را به او نشان میدهد که 5/19 شده است، اولین مطلبی که میگوید این سؤال است «چیرو غلط نوشتی؟» درواقع در ابتدا به 5/0 نمره اشتباه کودک بیش از 5/19 نمره درست فرزندش توجه نشان داده است! و این روش برخورد، باعث سرخوردگی و کاهش انگیزه تحصیلی در کودک میشود؛ و یا پدری که وسیله خلاقانهای را که کودکش ساخته مورد بیتوجهی قرار میدهد و تحسین نمیکند اما همان پدر بهمحض اینکه فرزندش جیغ میزند میگوید چه شده است؟ دارد رفتارهای مطلوب را نادیده میگیرد و صرفاً به رفتارهای منفی توجه نشان میدهد. البته باید رفتارهای منفی را اصلاح کرد ولی قبل از آن باید با توان بیشتری، به رفتارهای درست کودک توجه نشان داد.
* مشاهده دیگران: یکی دیگر از علتهای بروز مشکلات رفتاری در کودکان مشاهدات تناقضگونه آنها از محیط اطرافشان است. والدینی که رودرروی فرزندانشان با هم فحاشی میکنند و گاه حتی برخورد فیزیکی هم دارند ولی به فرزندان خود میگویند که با هم خوب باشید در حقیقت به فرزند خود دروغ عملی آموختهاند. والدینی که در رابطه با نامحرمان مرزها را درست رعایت نمیکنند ولی به فرزند نوجوان خود میگویند این کارها را نکن، درواقع یک مشاهده تناقضگونه به فرزند خود تحویل دادهاند که البته ثمرهای جز انحراف رفتاری فرزند ندارد زیرا او در دل خود میگوید اگر واقعاً این کار بد بود خودشان نمیکردند.
* اشتباه در دستور دادن: اشتباهاتی که والدین در دستور دادن به فرزند خود دارند، یکی از عوامل مهم در شکلگیری بدرفتاری در کودکان است. مهمترین اشکالات دستور دادن عبارتاند از:
+ دستورات سرکوفتی: اینکه مادری بگوید «داریم میریم خونه عمه سعی کن آدم باشی!» پیام پنهان این دستور این است که تا حالا که آدم نبودی حالا آدم باش! این یعنی عزتنفس کودک بهصورت غیرمستقیم مورد قضاوت و تخریب قرار میگیرد.
+ دستورات بیشازحد توان: اینکه پدر و مادری از فرزند پنجساله خود بخواهند بسیار منظم و با حوصله یک ساعت در جلسه مهمانی یکگوشه بنشیند.
+ دستورات زیاد: اینکه پدری به فرزندش بگوید سعید! صبح روز جمعه پاشو، دوش بگیر، کتابهاترو بردار، درس ریاضی و علومترو کار کن، بعدش برو انباریرو تمیز کن، بعد بیا اتاقترو مرتب کن، بعد...؛ تعداد دستورات زیاد، رابطه والد کودک و اطاعتپذیری فرزند را با مشکل مواجه میکند.
+ دستورات کم: از سوی دیگر نباید کم دستور داد. برای مثال در مهمانی کودکی بچه مردم را زده است، پدر هیچچیزی نمیگوید یا مثلاً کودک دارد در مهمانی خرابکاری میکند، والدین چیزی نمیگویند؛ این نیز تربیت کودک را خراب میکند.
+ دستورات سؤالی: گفتن اینکه لیلاجان! دوست داری مشقترو بنویسی؟ که ممکن است با پاسخ «نه» مواجه شود.
+ شرح بدرفتاری به جای دستور دادن: مثلاً مادری میگوید ببین اتاقترو کثیف کردی، ... خوب نیست، ... ... .
+ پرسیدن علت بدرفتاری کودک بهجای دستور دادن: مینا! بدونم چرا این کار رو کردی دیگه مشکلی ندارم!
+ پیام هیجانی: برخی مادرها بهجای دستور دادن با پیام هیجانی میخواهند کودک خود را کنترل کنند. برای مثال مادر میگوید «من حالم بد میشه وقتی این کار رو میکنی»؛ «دیگه مادرت نیستم، دیگه دارم از دستت میمیرم!»؛ «بهخاطر تو با مامانت زندگی میکنم»؛ «میام میدمت نون خشکی ببردت!» و یا «بذار بابات بیاد (یعنی من که بیعرضهام و بابات هم لولوست که مسئول ضرب و جرح است که بچه را چند تا بزند)».
* استفاده اشتباه از تنبیه: مهمترین اشکالاتی که در تنبیه وجود دارد عبارتاند از:
+ عدم فوریت: مثلاً یک ساعت بعد از انجام رفتار اشتباه تنبیه میکند؛ مادر بگوید «ببین بچه! دوباره فحش دادی، الان کار دارم اما بعداً به حسابت میرسم!»
+ عدم تناسب بین تنبیه و اشتباه: برای مثال مادر به کودکش که ده دقیقه اضافه تلویزیون نگاه کرده بگوید «تا یک هفته نمیتونی تلویزیون ببینی!»
+ تنبیه تشویقی: برخی تنبیهها در عمل تشویق است؛ برای مثال مادر میگوید غذا نمیخوری؟ خب برو تو اتاقت؛ کودک نیز با خود میگوید: آخجون! میرم بازی میکنم.
+ عدم استمرار تنبیه: برای مثال پدر یکبار برای سلام ندادن کودک را تنبیه میکند و یکبار کاملاً بیتفاوت است.
+ تنبیه برای تخلیه هیجان: گاهی پدر یا مادر نه برای تربیت که برای خالی کردن خشم خود کودک را تنبیه شدید میکنند که این امر زیانبار و فقط بهمنظور تخلیه هیجانی خودشان است.
+ تنبیه فلهای: این در مواردی است که کودک چند کار اشتباه انجام داده است و والدین هیچ چیزی به او نگفتهاند ولی از کار اشتباه آخر او ناراحت شدهاند و دیگر بدجوری کودک را تنبیه کردهاند یا زدهاند و در این موارد کودک ممکن است فکر کند کار آخرش فقط بد بوده یا اینقدر بد بوده است؛ بنابراین نباید فلهای تنبیه کرد، بلکه باید هر کار اشتباه، تنبیه جداگانه خود را داشته باشد.
* وجود استرس در خانواده: وجود استرسهای مختلف در خانواده ازجمله تغییر شغل پدر، تغییر مکان زندگی، تغییر وضعیت مالی خانواده، ... میتواند بهعنوان یک عامل بیرونی روی برخی رفتارهای کودک تأثیر بگذارد.
در شماره بعد، سایر عللی که میتواند سبب بروز بدرفتاری در کودکان شود و نیز ادامه گامهای فرزندپروری را موردبررسی قرار خواهیم داد.
پینوشتها
1. پیشایند: به اتفاقاتی گفته میشود که دقیقاً قبل از یک اتفاق مشخص روی میدهد، برای مثال چه اتفاقاتی قبل از بددهنی کودک، امروز ساعت 11 صبح افتاده است؛ یعنی شروع جریان چگونه بوده است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید