می آید از دور، با یک بغل گُل
می آورد او، یک باغ سنبل
بر چهره او لبخند پیداست
یعنی که امروز، یک روز زیباست
وقتی که آمد، لبها شکفتند
با رهبر خود، صد نکته گفتند
آن روز رهبر، مثل نگین بود
در حلقه ما، او بهترین بود
***
شب تاریک رفت و فجر گردید از افق پیدا
شد ایران چون گلستان از قدوم رهبر دانا
خمینی آمد و طاغوتیان رفتند از کشور
بلی! چون نور آمد رفت ظلمت از شب یلدا
فتاده لرزه بر اندام هر طاغوت و طاغوتی
چو سحر سامری در پیش پای معجز موسی
به بهمن ماه در ایران هزاران گل شکوفا شد
ولی خون شهیدان آبیاری کرده این گلها
تحقق یافت «جاءَ الحَقُّ» باطل مضمحل گردید
به سعی و اتّحاد مسلمین از پیر و از برنا
به سهم خود کند هرکس کمک در راه آزادی
«خدایی» هم بود یک قطره کوچک از این دریا
شاعر:فیض الله خدایی
***
روزی که او آمد، جهان رسم دگر یافت
آفاق نو شد، عاشقی سامان و سر یافت
روزی که او آمد، به خوبان وعده دادند
پایان رسید ایام غم، امت گهر یافت
روزی که او آمد، همه یک «روح» بودند
چون چوب نی کز ابر دل برگ و ثمر یافت
روزی که او آمد، ستم از نیمه تا شد
فرعون پا در گِل؛ ستم پیشه، شرر یافت
روزی که او آمد، وطن هرم ولا شد
آتشفشان هر گلبنی کز او خبر یافت
روزی که او آمد شهیدستان زهرا
روئید در هر ذره جان و ز او هنر یافت
روزی که او آمد، هزاران موج تابید
دریا به گل خندید و طعمی چون شکر یافت
روزی که او آمد، وطن یکباره جوشید
چون رود کز یک چشمه عمر معتبر یافت
روزی که او آمد، آفتاب فتح تابید
آرام شد دل، زانکه موسی را به بر یافت
شاعر:سعدالله زارعی
نظرات 1
نوید
1399/11/11 | 13:48 |خوب بود
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید