چهارشنبهای که سیاه بود
«قرار بود که آزادی برای انسان باشد نه انسان برای آزادی، قرار بود که هیچگاه آزادی را برهنگی تفسیر نکنیم و...» اما او «آزادیهای یواشکی» را زمانی به راه انداخت که مطمئن بود میتواند حجاب را از سر زنان ایرانی بردارد. همان روزها در شبکههای اجتماعی افرادی به این کمپین پیوستند، اما انگار این کمپینها و شعار و ... کارساز نبود که بساط آزادیهای یواشکی برچیده شد. «مسیح علینژاد» بعدها نیز کمپینهای دیگری را ساخت تا اعتراض خود و دولتهای حامیاش را به حجاب ایرانیها نشان دهد و...، حالا کمپین جدیدی در حال فعالیت است بهنام «چهارشنبههای سفید»؛
کمپینی که زنان و مردان ایرانی را به اعتراض علیه حجاب تحریک میکند و از آنها میخواهد با شال و دستبند سفید به خیابان بیایند. در اینکه اینبار نیز مسیح و دوستانش نقشه شومی در سر دارند شکی نیست، اما سؤال اینجاست: وجود حجاب بر سر بانوان ایرانی و پوشیده بودن آنها چه خطری برای غرب و دشمنان اسلام دارد؟
چرا باید بارها و بارها دشمنان قسمخورده ایران و اسلام توطئه کنند و برای از بین بردن این نماد افتخارآمیز فاطمی نقشه بچینند؟ چرا زنان ایرانی تا این حد حائز اهمیت هستند و دشمن از حجاب آنها وحشت دارد و برای از بین بردن آن دست به هر کاری میزند؟ به نظر شما چرا؟
و کلام آخر اینکه «سفیدی باطن کلاغ با حیا، شرافت دارد بر نفسهای حرام این جماعت شهوتپرست، چهارشنبههای خانههای محبان اهلبیت (ایران) همیشه معطر است از نفس شهدایی که ما را از بردگیهای مدرن رهایی بخشیدند.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید