کابوس های شبانه کودکان
فرزند سهساله شما نیمههای شب با وحشت خود را در آغوش شما میاندازد و گریان میگوید : من میخواهم پهلوی شما بخوابم. او باور کرده است که هیولائی بزرگ و ترسناک در اتاقش زندگی میکند و در حال حاضر آنجاست.
این هیولای شبانه میتواند یک خرس یا عروسک بزرگتر ازحد معمول باشد و یا سایه چراغخواب روی دیوار و یا رعد و برق و طوفان شدید. دیدن چیزهای عجیب و غریب در پارکهای بازی یا در فضاهایی که برای سرگرمی او ایجاد شدهاند یا دیدن بعضی فیلمها حتی کارتونها و بالاخره بسیار چیزهایی که در محیط اطراف کودک وجود دارد و ما بزرگ تر ها بیتفاوت از کنارش میگذریم، میتواند ضربان قلب کودک را تندتر کرده و او را نیازمند پناهگاهی مطمئن چون آغوش والدین برای آرامش و امنیت نماید.
به سادگی میتوان گفت « که ناشناختهها و چیزهایی که کودک در برابر آن بخواهد حالت دفاعی بگیرید ، باعث بروز حالتی کاملاً طبیعی بنام ترس میشود».
رشد حرکتی کودک را از یک موجود ناتوان در سال اول زندگیش به کودکی تبدیل میکند که بدون کمک مینشنید، سینهخیز میرود ، میایستد و بالاخره راه میرود. در طی این مدت ادراکات او از اشیاء (رنگ، استحکام، عمق و شکل) شکل گرفته و به تدریج توانائی تشخیص اطلاعات، توانایی ردهبندی اشیاء بر حسب رنگ، شکل و … را کسب میکند و با افزایش حافظه محرک هایی را که قبلاً دیده، شناسایی میکند و بالاخره در نیمه دوم سال اول اموری را که مربوط به زمان حال نیست را میتواند به یاد آورد.
به همین ترتیب در فاصله بین 8 تا 12 ماهگی ترسهای خاصی که شاید علتش حافظه فعال و سایر فرایندهای شناختی باشد به وجود میآید. از آن جمله ترس از غریبه ، ترس از جدایی از والدین. جالب این است که شروع این ترسها در فرهنگهای گوناگون، کودکان بینا و نابینا، کودکانی که در مهدهای کودک بزرگ میشوند و یا در خانه هم زمان است. این نوع ترسها که معمولاً در 3 سالگی از بین میرود گاهی دوباره با آغاز مدرسه در بعضی از کودکان دیده میشود. بهترین راه مقابله با ترس در کودکان آموزش استقلال به کودک و کاستن اضطراب جدایی با رفتار و کلماتی است که والدین آن را باید به کار گیرند.
از طرف دیگر تخیلات کودک در 3 سالگی رشد مییابد و به همان نسبت ترسهای او تغییر شکل مییابند.
کودک در این دوره میتواند از سایه روی دیوار، صدای جارو برقی، هیولای دو سر و یا غولی که در شیر حمام زندگی میکند بترسد. و او را وحشت زده روانه آغوش والدین کند. او نمیتواند به درستی درک کند که آن هیولا نمیتواند از شیرآب عبور کند و یا جاروبرقی پر سرو صدا او را نخواهد خورد.
در همین دوره ترس از تاریکی و از دست دادن والدین و دامنه تخیلات کودک، دست به دست هم داده به کابوسهای شبانه تبدیل میشوند. در این مرحله کودک با گریه و زاری و گاه با التماس و خواهش درخواست میکند که والدین به او اجازه دهند که پیش آنها رفته و در کنار آنها بخوابد.
اینگونه به کودکانتان کمک کنید تا خوابی آرام داشته باشند:
– ترس کودکان را جدی گرفته و هرگز او را به خاطر ترسش سرزنش نکنید ، به جای هر کاری میتوانید اعتماد او را جلب کنید، چراغ را روشن کنید تا ببیند سایه از میان رفته و یا کسی در کمد لباس پنهان نشده است. کیسه جارو برقی را خالی کرده از او بخواهید اشیاء بزرگ را بدرون آن بریزد ، طبیعتاً مبل و صندلی نمیتواند توی جارو برقی برود چه رسد به او.
– قبل از خواباندن کودک، بدون اینکه حرفی بزنید ، پشت پرده را نشان دهید ، درهای کمد را ببندید ، اتاق کودک را جمع و جور کنید و با کمک فرزندتان اسباببازیها را به سرجایش قرار دهید ، او را به زور وادار به شجاعت نکنید .
– برای خوابدن او چراغی را روشن بگذارید ، دقت کنید سایهای روی دیوار ایجاد نکند. میتوانید در اتاق را نیم باز بگذارید.
– حداقل یک ساعت قبل از خواب دیدن فیلم و تلویزیون را منع کنید و او را تشویق کنید قبل از خواب به یک قصه زیبا گوش دهد.
– به او اجازه دهید اسباببازی مورد علاقهاش را با خود به رختخواب ببرد.
بگومگوهای خانوادگی، ترس کودک از مباحث خانوادگی که به گمان او به ترک یکی از والدین منجر خواهد شد. فیلمهای ترسناک، صحنههای فیلم برداری از مراسم خاکسپاری یک عزیز، تغییر محل زندگی،همه و همه از عواملی است که کابوسهای شبانه را به وجود میآورند. شبها میتوانید از فرزندتان بخواهید در مورد کابوسهایش با شما صحبت کند، حتیآن را نقّاشی کند. در صورتیکه کابوسها تکرار شوند ، بخصوص اگر در حول و حوش یک مساله باشد. باید با مشاور و روانشناس تماس بگیرید. در رابطه با ترس مهمترین مساله ارتباط محکم و قابل اعتماد بین شما و فرزندتان است و اینکه مورد تایید و حمایت شما میباشد.
علاوه بر ترسهای فوق و کابوسهای شبانه، ترسهای دیگری چون ترس از دست دادن والدین و یا مرگ آنها، ترس از گم شدن و… همه وهمه در یک محیط آرامش بخش و دادن استقلال به کودک و بالا بردن اعتماد به نفس در سنین مختلف از بین میرود. اما به یاد داشته باشیم که واژه ترس گویا همیشگی است زیرا در سنین بعدی، تعارضات دیگری به وجود میآورد که بسترساز ترس است مواردی چون دوستیهای دوران جوانی، کنکور، یافتن شغل، ازدواج و… که باز هم نگرانی و ترس را که تغییر شکل داده است برای ما به وجود میآورد. با برخورد صحیح و حل مساله و داشتن اعتماد به نفس باید یاد بگیریم که از ترس دیگر نترسیم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید