اگر چه ازدواج در اسلام واجب نیست اما بسیار بر آن تأکید شده است روایات متعددی در اهمیت ازدواج از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) رسیده است.
امام باقر (ع) از قول پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود: در اسلام هیچ بنایی پیش خداوند محبوب تر از ازدواج نیست.[2]
در روایت دیگری امام علی (ع) می فرماید: ازدواج کنید که ازدواج سنت رسول خدا است هر کسی دوست دارد که پیرو رسول خدا (ص) باشد باید به سنت او عمل کند(3 )
مسأله ازدواج در اسلام آن قدر مورد توجه و اهمیت قرار داده شده است که انجام آن در بعضی از روایات مساوی با احراز نیمی از دین است؛ یعنی با ازدواج ، شخص نیمی از دین خود را تحصیل کرده است، [4] یعنی شخصیت مؤمن با ازدواج به مرحله ای می رسد که با ازدواج نیمی از دین خود را حفظ می کند. در روایات آمده است که دو رکعت نماز انسان متأهل برتر از هفتاد رکعت نماز شخض مجرد است.[5]
امامان (ع) و ازدواج:
اهداف ازدواج امامان معصوم (ع) چیزی جز همان اهداف ازدواج در اسلام نیست. بله! این اهداف، بدون تعدد همسران هم احراز می شود، پس بنابراین هدف از تعدد ازدواجِ امامان چیست؟
برای پاسخ به این سؤال باید در نظر داشت که اولاً: چند همسر داشتن چه اشکال عقلایی یا شرعی دارد؟
ثانیاً: آیا عرف مردم آن زمان چنین چیزی را ناپسند می دانسته؟ یا به خاطر اموری همچون کثرت تعداد زنان نسبت به مردان و ... امری رایج بوده است ؟
ثالثاً: غیر از این امور، آیا دلیل دیگری برای تعدد ازدواج امامان وجود دارد؟
تعدد ازدواج نه تنها هیچ اشکال شرعی و عقلی ندارد؛ یعنی هیچ شخص متدین و عاقلی، شخصی را صرفا به خاطر چند همسری ملامت نمی کند.
بله! اسلام برای چند همسر داشتن ضوابطی در نظر گرفته است که مهم ترین آن رفتار نیک و عادلانه با همسران است.
قرآن کریم می فرماید: "اگر می ترسید که نتوانید بین زنان عدالت برقرار کنید؛ تنها یک زن اختیار کنید".[6]
همان طور که می بینید، نفرموده است اگر یقین دارید بلکه فرموده است: حتی اگر ترس از عدم برقراری عدالت دارید باز هم یک زن اختیار کنید.
از طرفی چند همسر داشتن درآن زمان امر طبیعی بوده است؛ مردان زیادی چند همسر داشتند، به خصوص مردانی که تمکن مالی بیشتر داشتند و می توانستند نفقه زنان را به خوبی پرداخت کنند.
غیر از این دو وجه، ازدیاد نسل مسلمانان خصوصا نسل پیامبر اکرم و حضرت فاطمه (س) و تربیت نسلی پاک و تأ ثیر گذار در آیندۀ جهان اسلام می تواند یکی از دلایل ازدواج های متعدد امامان معصوم (ع) باشد. زیاد شدن انسان های مؤمن از تأکیدات اسلام است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «چرا مؤمن ازدواج نمی کند تا فرزندانی به دنیا آورد که دنیا را از ذکر «لا اله الاّ الله» سنگین کنند».[7]
از آن جایی که به خاطر وضعیت شغلی مردان معمولا این مردها هستند که در معرض مرگ و میر قرار دارند در نتیجه تعداد مردهایی که زن هایشان را از دست دادند بسیار کمتر از زن هایی هستند که شوهرهایشان را از دست دادند و غالبا افراد غیر متأهل و پسر به ندرت به سراغ زنان بیوه می روند و بسیاری از این زن ها جوان هستند و منبع درآمد مشروع برای گذراندن آبرومندانۀ زندگیشان را ندارند. از طرف دیگر می دانیم که یکی از عوامل مهم و مؤثر مفاسد در اجتماع وجود زنان بی سرپرست، بی پناه و نیازمند در جامعه است که اگر بشود مردان مؤمن و متمکنی تحت عنوان ازدواج این زنان را تحت تکفل و سرپرستی خویش قرار دهند طبیعتا نه تنها مرتکب اشتباهی نشدند، بلکه خدمت بزرگی به جامعۀ انسانی نموده اند.
تعجب این جا است امروزه عده ای تحت عنوان حمایت از زنان در پی تدوین قوانینی برای منع از تعدد زوجات هستند[8] که این شاید حمایت از همسر اول باشد، ولی به طور یقین ظلم و خیانت به آن دسته از زنانی است که همسرانشان را از دست دادند که به خاطر منع قانونی یا قبح عرفی قادر به انجام این کار نیستند.
خداوند در قرآن می فرماید: "وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ".
در تفسیر این آیۀ شریفه دو احتمال وجود دارد که طبق یک تفسیر می فرماید: هنگامى كه زنى را طلاق داديد مزاحم ازدواج مجدد او با شوهران ديگر نشويد؛ زيرا بعضى از افراد لجوج هم در گذشته و هم امروز بعد از طلاق دادن زن، نسبت به ازدواج او با همسر ديگرى حساسيت به خرج مىدهند كه چيزى جز يك انديشه جاهلى نيست.[9]
[2] عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 20، ص 13، نشر آل البیت (ع)
[3] همان، ص 15.
[4] همان، ص 17. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «هر کسی ازدواج کند نمی از دین خود را تحصیل کرده است».
[5] وسائلالشيعة، ج 20، ص 20، وَ فِي الْخِصَالِ قَالَ قَالَ ع رَكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا الْمُتَزَوِّجُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةً يُصَلِّيهَا غَيْرُ مُتَزَوِّجٍ.
[6] نساء، 3.
[7] وسائل الشیعه، ص 14.
[8] متأسفانه در بعضی از موارد موفق هم هستند.
[9] مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 2، ص 183، ناشر، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، چاپ اول.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید