جـزء کسانی هستید که نامزد دارنـد؛ پس بـایـد تا کنون به خوبی متوجه شده باشید که خانمها اصولاً ترجیح میدهند در زمان شادی یا اندوه و .... به دوستان هم جنس خود روی می آورند تا به پسرها. و نکته جالب اینجاست که آقـایـون نیز کاملا راضی هستنـد و ایـن کـار خـانم ها آنها را خوشحال تر می کند.
چه کسانی گوش شنوای بهتری دارند؟
چند روز پیش از برگزاری مراسم جشن عروسی، یکی از دوستانم به من نصیحتی کرد که تا آخر عمر قدردان او خواهم بود. او به من گفت: "من با علی ازدواج نکردم که بهترین دوستم باشد، چرا که من یک دوست صمیمی داشتم!" شاید باورتان نشود، اما این گفته او تاثیر شگرفی بر روی من گذاشت و سبب شد تا احساس آرامش و آسایش پیدا کنم. من هم یک دوست صمیمی داشتم که از سه سالگی در تمام مراحل زندگی با هم بودیم. همیشه نگران بودم که آیا دوستی ما می تواند بدون مشکل در کنار زندگی مشترکم دوام داشته باشد، و درست زمانیکه دوستم به من این حرف را زد، فهمیدم که: "بله؛ می شود."
اغلب خانم ها معتقدند که همواره نیاز به دوست های هم جنس خودشان دارند تا با آنها اموری که همسرانشان نمی توانند و یا دوست ندارند در آن شرکت کنند را انجام دهند - - شرکت در گپ های ماراتون، تاسف خوردن بر روی ناعدالتی های جزئی، حل مشکلات عدیده خود بر سر خرید کیف کتان یا شال پوست تمساح و امثال اینها - - معلوم نیست که این طبیعت خانم ها است با تربیت آنها، اما به هر حال خانم ها خیلی بیشتر از آقایون تمایل دارند تا زندگی خود را زیر میکروسکوپ قرار دهند .
این بدان معنا نیست که آقایون هیچ تمایلی به در میان گذاشتن زندگی خود با دیگران ندارند، بلکه فقط به اندازه خانم ها دوست ندارند وارد جزئیات شوند. اگر تا کنون به نقشه های کامپیـوتری نـگاه کـرده بـاشید، متوجه خواهید شد که تـمـامی آنـها هـم شـامل کـلـیـد "zoom in " (درشت نمایی) و هم "zoom out " (کوچک نمایی) می باشند. خوب همسر من هر چند یک انسان فوق العاده است، اما ترجیح می دهد تصاویر را بدون بزرگ نمایی نگاه کند. اگر به خاطر دوست صمیمی ام "سارا" نبود، آنوقت او مجبور می شد تا هر روز به خاطر تصاویر درشت نمایی شده من از هر اتفاق خوب یا بد، و پیروزی یا شکست رنج بکشد. اگر بگویم که او مجبور نیست دست کم 98% از این چیزها تحمل کند، بیراهه حرف نزده ام.
بر طبق مطالعات و بررسی های فزاینده، اکثریت غریب به اتفاق خانم ها نیاز دارند حداقل یک دوست دختر داشته باشند تا به او تکیه کنند و این امر حقیقتاً زندگی مشترک آنها با همسرانشان را بهبود خواهد بخشید. با استناد به یک تحقیق دانشگاهی که بر روی خانم های 20 تا 40 ساله انجام شده است، می توان گفت که تقریبا 90% از کل افراد تحت آزمایش اذعان داشتند که به طور کلی در مورد مشکلات روابط نامزدی با دوست های دختر خود صحبت می کنند.
75% از خانم هایی که متاهل بودند نیز اظهار داشتند که زمانیکه به یک مشکل در زندگی مشترک برخورد می کنند، پیش از آنکه آنرا با همسر خود در میان بگذارند با دوستان صمیمی خود پیرامون آن مشکل بخصوص بحث می کنند. دکتر "استیسی الیکر" (جامعه شناس) که هدایت تحقیق فوق را به عهده داشت، اظهار می دارد که : "خانم ها معمولا شیوه های متفاوتی را برای کنار آمدن با مشکلات زناشویی امتحان می کنند. یکی از این تکنیک های فردی از این قرار است که با برشمردن خصوصیات مثبت همسر خود سعی در پوشاندن عیوب و اشتباهات آنها می کنند تا حتی الامکان از بروز هر گونه مشاجره و درگیری جلوگیری نمایند." خانم ها همچنین معتقدند که همدلی و انتقال فکر با دوستان صمیمی می تواند به آنها کمک کند تا با مواردی که به نظرشان در زندگی مشترک غیر قابل قبول است، بهتر کنار بیایند.
یکی از دلایلی که موجب می شود تا خانم ها برای رفع مشکلات خود به دوست های دختر خود روی آورند این است که دیدگاه آقایون پیرامون مبحث "حل مشکل"، به طور کلی با دیدگاه خانم ها متفاوت است و تاکتیک های مردها عملا با شیوه های خانم ها در تضاد می باشد. خانم ها به راحتی می توانند با اندکی گفتگو به آرامش دست پیدا می کنند، اما اولین عکس العمل آقایون در خصوص رفع مشکل، پیدا کردن راه حل است. آنها پس از یافتن راه حل، سریعا بر طبق آن عمل می کنند. "سندی شیهی" متخصص ارتباطات و نویسنده معتقد است که "اگر شما به شوهرتان بگویید که با مادر خود دچار مشکل شده اید، او می خواهد بلافاصله مشکل شما را حل نماید، به همین دلیل شروع می کند به نصیحت کردن و شما هم اصلاً به او گوش نمی دهید و بالطبع او حق دارد که ناراحت شود."
در حقیقت می توان گفت که رفتار و واکنش های او تا حدی قابل درک است: او می بایست با شما و در کنار مشکلات شما زندگی کند، اما دوست های دخترتان مجبور نیستند با شما و در کنار مشکلات خصوصی تان زندگی کنند؛ اما به هر حال راه و روش حل مشکل توسط یک دوست دختر، کاملا متفاوت است و مسلماً برای خانم ها نتیجه بهتری را در بر دارد. "شیهی" معتقد است: "دوست دختر از شما دلجویی کرده و با شما اظهار همدردی می نماید و می گوید: " آره متوجه می شوم. من خودم هم یک چنین مشکلی را با مادرم داشتم." با این گفتگوها شما فرصت لازم را به دست می آورید و می توانید با فراخ بال بر روی مشکل خود تمرکز کرده و بالاخره خودتان راه حل مناسب را پیدا کنید و مشکل را همانطور که می خواهید حل کنید."
به نفع ما
اما دوستی میان بانوان تنها به ایجاد آرامش و دلجویی محدود نمی شود. این امر همچنین سلامت ذهنی و جسمی خانم ها را نیز تامین می کند. دکتر "شیلی تیلور" روانشناس و استاد دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس تحقیق جامعی را در سال 2000 بر روی استرس انجام داده است. او در طی مطالعات خود، تئوری پردازی کرده است که خانم ها زمانیکه خودشان و یا دوستانشان در درد سر می افتند، گرایش ذاتی به "مراقبت و همراهی" دارند؛ اما آقایون درست بر عکس آنها هستند و یکی از گزینه های "جنگیدن یا فرار کردن" را انتخاب می کنند. این واکنش خانم ها در نتیجه آزاد شدن هورمن "آکس توسین" ایجاد می شود که ماهیت آرام بخش دارد. یکی از دلایل دیگری که سن خانم ها نسبت به آقایون بیشتر است، همین میل به دوست یابی و درد دل کردن و نهایتاً تجربه استرس کمتر می باشد. بر اساس تحقیقات در دست اجرای پرستاران دانشگاه هاروارد، هر چه تعداد دوست های یک خانم بیشتر باشد، ناراحتی های فیزیکی او در زمان کهولت کمتر می شود.
به طور مستدل می توان گفت که خانم ها به وضوح قدرت "دوستی" را کشف کرده اند. به همین دلیل است که در هر کجا از اداره، و جلسه های مدرسه گرفته تا مسجد و پارک به سمت هم کشیده می شوند و با یکدیگر طرح دوستی می ریزند. خانم ها در مورد همه چیز با هم تبادل اطلاعات می کنند؛ چه در مورد سطحی ترین مسائل (کدام آرایشگاه می تواند زیباترین مانیکور را انجام دهد) و چه در مورد مسائل جدی تر(تجهیزات پزشکی کدام بیمارستان پیشرفته تر است ). آقایون به اندازه ما خانم ها نیازمند ارتباطات اجتماعی نیستند. دکتر "الیکر" می گوید: "آنها به اندازه خانم ها تمایل ندارند در مورد زندگی خصوصی شان با دیگران صحبت کنند و احساسات خود را با کسی در میان بگذارند." و از آنجایی که به اندازه خانم ها نیاز به پرستاری و مراقبت ندارند به همین دلیل زماینکه از آنها یک چنین درخواست هایی داشته باشید ممکن است گیج شده و احساس آزردگی نمایند، و یا اینکه تصور کنند خانم ها بیش از اندازه نیازمند و محتاج هستند. دکتر "الیکر" در ادامه صحبت های خود اضافه می کند که نه تنها آقایون بدشان نمی آید خانم ها برای درد دل و دلجویی به دوستان دختر خود اتکا کنند؛ بلکه ای امر موجبات خوشحالی آنها را نیز فراهم می آورد.
در این قسمت مثالی مشابه از جمیله و شوهرش نیما را برایتان بازگو می کنیم. نیما از موقعی که موقیت شغلی اش در خطر افتاده بود به شدت عصبی و عبوس شده بود. او برای 30 سال متخصص بازدید از سرویس های پستی بود و ناگهان از کار بی کار میشود. جمیله می گوید: "زمانیکه او به سن 45 سالگی رسید، شرکت شخص دیگری را به جای او جایگزین کرد و او به جایی رسیده بود که باید بسته های پستی را در حیاط خلوت خاک می کرد." آنها به نیما پیشنهاد بازنشستگی زودتر از موعد دادند، او اگر میتوانست 10 سال دیگر نیز کار کند، حقوق بازنشستگی بیشتری دریافت می کرد. وی تصور می کرد که درست زمانیکه مشکلات اقتصادی خانواده اش بیش از اندازه شدید شده از کار بی کار شده، اما جمیله مخالف او بود: "خودم در یک شرکت بیمه کار میکردم، اما یک دختر هم داشتیم که به مدرسه غیر انتفاعی می رفت و در کنار آن خرج و مخارج زندگی را نیز باید پرداخت می کردیم که کار را برای مشکل تر می کرد."
در همین زمان جمیله با یکی از دوستان صمیمی خود قرار ملاقات نهار گذاشت. در این روند او به خوبی توانست خود را از نظر روحی تخلیه کامل نماید. بدینوسیله او به خوبی درک کرد که نیما در این شرایط تا چه حد ناراحت بوده و دچار احساس پستی و پوچی شده است. دوستش به او پیشنهاد کرد که بر روی یک کاغذ بنویسد که اگر به طور مثال نیما 10 سال دیگر هم در آن شرکت کار می کرد چه اتفاقی ممکن بود بیفتد. او این کار را انجام داد و نتیجه واقعا شگفت انگیز بود؛ هزینه بازنشتگی دردی را دوا نمی کرد و از آنجایی که صحبت های او تماما بر پایه استدلال های منطقی شکل گرفته بودند و احساسات و عواطف در آن نقشی بازی نمی کردند، نیما آنها را پذیرفت و تصمیم گرفت تا از نو شروع به کار کند.
جمیله به نیما گفت که تمام مدت قصد داشته همین حرف ها را به او بزند، اما طریقه انتقال آنها را نمی دانسته، و دوستش کمک کرده تا بتواند با آرامش کامل این مسئله را به همسزش منتقل کند. پس از مدتی نیما در شغل جدید خود به موفقیت های تازه ای دست پیدا کرد و سپس برای ادامه تحصیل فرزندشان به شهر دیگری نقل مکان کردند. جمیله تا آخر عمر از دوستش قدردان خواهد بود که در دوران متطلاطم زندگی و در سخت ترین شرایط ، توانسته بود به او کمک کند و زندگی اش را از خطر نابودی نجات دهد.
لازم به ذکر است که با جود تمام حمایت هایی که فرد از سوی دوستان خود دریافت می دارد، هیچ گاه نباید نقش حامی و محافظ همسر خود را در زندگی به دست فراموشی بسپارد. " امی یولسون " رواندرمانگر مشهور نیویورک معتقد است که: " اگر خانم ها بیش از اندازه به این مسئله عادت کنند که برای حل مشکلات زناشویی خود همواره به دوستان مونث خود روی آورند، این احتمال وجود دارد که دیگر هیچ گاه تمایلی به مطرح کردن و درمیان گذاشتن مشکلات با همسر خود نداشته باشند". این عمل به دلایل مختلف، صحیح نیست. چنین واکنشی شما را به طور حتم از صمیمت لازم در زندگی مشترک دور خواهد کرد. حال چون آنها مرد هستند به این معنا نیست که به هیچ وجه قادر به درک شرایط روحی خانم ها نیستند. اگر آقایون هم به درستی توجیه شوند که همسرانشان نیاز دارند تا با آنها در مورد مشکلات خود صحبت کنند، مطمئنا وقت و توجه لازم را در اختیار آنها قرار می دهند و بدون شک با پی گیری این روش، صمیمت میان آنها نیز بیش از پیش افزایش پیدا خواهد کرد.
خیلی مشکل است اگر بخواهیم میان دوست های دختر وهمسرانمان تفاوت قائل شویم و تنها یکی از آنها را به عنوان بخش اصلی زندگی خود بپذیریم. زمانیکه با مشکلات شدیدی درگیر هستید خیلی خوب است که احساسات خود را با دوستان صمیمی در میان بگذارید، اما در عین حال به کسی نیاز دارید که از پشت شما را حمیات کند، به همین دلیل لازم است که در تمام مراحل زندگی هر دوی آنها را در کنار خود داشته باشید
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید