یکى از نهادهاى مهم اجتماعى که اهمیت و نقش هاى مختلف آن مورد توجه علماى مذهبى، صاحب نظران تعلیم و تربیت، جامعه شناسان و روان شناسان قرار گرفته، خانواده است.
صاحب نظران علوم اجتماعى براى خانواده تعاریف فراوانى ارائه کرده اند؛ از جمله:
«خانواده، سازمان اجتماعى معدود و نهاد سازنده اى است که از طریق ازدواج که یک قرارداد اجتماعى است، تشکیل مى شود.»(1)
«ازدواج و تشکیل خانواده، خدمتى است براى پدید آمدن یک کانون آسایش و خوش بختى و نشاط طبیعى، ارضاى غریزه جنسى، لذت بردن از زندگى، بهره مندى از محبت و تعاون و مددکارى و سرانجام امتزاج دو روح در افق محبت و هم آهنگى و اتصال دو دریا از نیرو و قدرت، براى رسیدن به هدفى متعالى.»(2)
تاریخچه ازدواج
بررسى تاریخ اقوام گذشته، چهره اى متفاوت از ازدواج را به ما نشان مى دهد؛ گروهى آن را به طور کامل امرى پلید معرفى کرده و عامل گناهان برشمرده اند و عده اى آن را امرى مثبت دانسته و فقط در جهت منافع مرد معرفى کرده اند.
تبعیض وحشت ناک میان زن و مرد و وضعیت تأسف انگیز زنان در اقوام گذشته باعث شده که ازدواج به محیطى براى مالکیت مرد و بندگى زن تبدیل شود.
در میان یونانیان قدیم، زن مانند کالا بود و حتى خرید و فروش هم مى شد و این از حقوق شوهر نسبت به همسرش بود. «در یونان، زن شرعى مهجور بود، میکده ها و عشرتکده ها با رونق زن هاى بدکاره مشهور بودند، گاهى حتى خود شوهران، زنان خویش را براى تمتّع جنسى دیگران قرض مى دادند؛ چنان که پدر موستنس، خطیب معروف یونان باستان، زن خود را به یکى از دوستانش هبه کرده بود.»(3)
ویل دورانت مى نویسد: «در هند قدیم، با مرگ شوهر، هنگامه مرگ محتوم زن نیز فرا مى رسید؛ بدین گونه که پس از مرگ شوهر، زن را هم به داخل آتشى که جسد مرد در آن مى سوخت، پرت مى کردند.»(4)
وى در باره مردم چین مى نویسد: «پدر خانواده، حق فروش زن و فرزندانش و حتى حق کشتن آنها را نیز داشت و اصولاً زن پس از مرگ شوهر، براى نشان دادن وفادارى خود به شوهر، محکوم به خودکشى بود.»(5)
دکتر «کریستین سن» نیز مى گوید: «در ایران، عصر زردشتى، ازدواج با محارم و نزدیکان، نه تنها مقدس بوده، بلکه گناهان کبیره را نیز محو مى کرده است.»(6)
«در زمان هخامنشینان، خانواده بر اساس پدر سالارى و ازدواج ها اغلب درون گروه هاى اجتماعى صورت مى گرفت و ازدواج هم خون به معناى ازدواج با نزدیکان مانند: ازدواج خواهر با برادر یا پدر با دختر موسوم به ''خوتک دس `` به منظور پاکى خون خانواده نیز در طبقات اجتماعى خانواده هاى اشرافى صورت مى گرفت.»(7)
پرفسور کریستیان بارتمله، خاورشناس آلمانى مى نویسد: در زمان ساسانیان، ازدواج با خواهر، به ویژه در خاندان سلطنتى، براى حفظ و نگاه دارى خون و میراث شاهنشاهى، رایج و برقرار بوده است. ایرانیان باستان نیز بنا به تعلیم اوستا، زناشویى برادر و خواهر را موجب جلب روشنایى ایزدى در خاندن و طرد دیوان مى دانسته اند.
در انجیل دستور صریحى وجود ندارد و کاتولیک ها و پروتستان ها تابع تورات مى باشند، با این تفاوت که از ازدواج با دختر خواهر و دختر برادر هم مى پرهیزند و اما ارتدوکس ها ترجیح مى دهند ازدواج تا هفت نسبت پدرى و مادرى انجام نگیرد.(8)
در بعضى کشورها زن و مرد مساوى اند و خواستن توانستن است... مرد و زنى که با یک دیگر توافق نظر جنسى دارند، اسم خود را در دفتر شهردارى ثبت مى کنند و زن و شوهر مى شوند.(9)
در دین مسیح، ازدواج مرد و زن مسیحى باید طى تشریفاتى در کلیسا و با حضور کشیش انجام گیرد.(10)
در آیین یهود، مراسم ازدواج در معابد انجام مى گیرد. در آیین سیک ها، ازدواج امرى مباح است، ولى تعدّد زوجات را حرام شمرده است.(11)
در مذهبى به نام نسطورى،(12) ازدواج براى کشیشان کلیسا مجاز شمرده شده، ولى اسقفان حق ازدواج ندارند.(13)
گروهى به غلط تصور مى کنند که اگر غریزه جنسى را در خود محکوم کرده و مجرّد بمانند، کار بجایى انجام داده اند و حتى آن را فضیلت بزرگى پنداشته اند، در صورتى که اسلام ازدواج را براى همه لازم تشخیص داده و آن را مستحب و براى برخى واجب معرفى کرده است. بر این اساس، معتقدات مسیحیت در باره ازدواج - به پیروى از انجیل «متى»(14) و شوراى «الویرا» که خوددارى از زناشویى را بهتر پنداشته اند - در منطق اسلام، بى پایه و مردود است.
در بین کاتولیک ها، گروهى به نام «گروه دینى» به زعم خویش براى وصول به مقام مقدس و تقوا، از لذت جنسى صرف نظر مى کنند.(15)
در کلیساى غرب، کشیش ها، راهب ها و راهبه ها نذر مى کنند که مجرّد بمانند و همسر نگیرند. در کلیساهاى شرقى نیز اسقفان تقریباً همیشه از میان روحانیونى انتخاب مى شوند که ازدواج نکرده باشند و کشیشان پس از رسیدن به سمت کشیشى، حق ازدواج ندارند و کسانى هم که قبلاً ازدواج کرده اند اگر همسرشان بمیرد، حق ازدواج ثانوى نخواهند داشت.(16)
اهمیت ازدواج
امام صادق (ع) مى فرماید: مردى نزد پدرم امام باقر (ع) آمد، حضرت به او فرمود: «همسر دارى؟ گفت: نه. فرمود: دوست ندارم دنیا و آن چه در آن است از من باشد و یک شب را بدون همسر به سر برم. آن گاه پدرم گفتارش را ادامه داد و فرمود: دو رکعت نمازى که مرد همسردار مى خواند، بهتر از قیام شب مرد عزب (مجرّد) به عبادت و روزه گرفتنش در روز است! آن گاه پدرم هفت دینار به آن مرد داد و فرمود: با این پول وسایل ازدواجت را فراهم کن که حضرت رسول فرموده اند: همسر انتخاب کنید که باعث وسعت رزق و روزى است.(17)رسول خدا (ص) فرمود: هر کس در اوایل جوانى ازدواج کند، شیطان فریاد زند: فریاد از او! فریاد از او! دو سوم دینش را از دستبرد من نگاه داشت. پس باید عبد خدا در نگه دارى یک سوم دیگرش جانب تقوا را رعایت کند.
زنى حضور امام ششم (ع) شرف یاب شد و عرض کرد: خدایت صلاح و سداد افزاید، من زنى هستم تارک دنیا. فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: شوهر اختیار نکرده ام. فرمود: چرا؟ گفت: براى اجر و ثواب. فرمود: برگرد، اگر مجرّد ماندن فضیلت بود، فاطمه زهرا (س) از تو سزاوارتر بود. کسى نمى تواند در فضایل بر حضرت زهرا (س) پیشى گیرد.(18)
اهداف ازدواج
1 - پاسخ به نداى فطرت: انسان فطرتاً میل به ارتباط با جنس مخالف دارد، از این رو پاسخ صحیح ندادن به فطرت در موقع مناسب، مشکلاتى را براى فرد و جامعه ایجاد مى کند.
2 - پاسخ به دعوت سنت: ازدواج پاسخى به نداى پیامبر و دیگر معصومان (ع) مى باشد.
3 - صیانت از خطر: ازدواج، ضامن سلامت تن و روان آدمى است و از بروز بیمارى هاى جسمى و روانى و اختلالات شخصیتى جلوگیرى مى کند.
4 - حفظ عفت: ازدواج، هواهاى نفسانى آدمى را تحت قید و بند در مى آورد و هدایت مى کند.
5 - سکون و آرامش: ازدواج، هیجان، التهاب و اضطراب در زندگى را به آرامش و سکون تبدیل نموده، سبب ایجاد تعادل روحى و روانى مى گردد.
6 - محبت: از آن جا که پیوند زناشویى در میان انسان ها نیاز به کشش و جاذبه قلبى و روحى دارد، خداوند رابطه زن و مرد را بر اساس دوستى و محبت قرار داده است.(19)
7 - تکمیل: تکمیل وجود هر یک از مرد و زن، از نتایج مهم تشکیل خانواده است، چرا که هر یک از آن دو بدون دیگرى، موجودى ناقص است.
8 - تولید نسل: میل به داشتن فرزند و تداوم نسل، انسان را به تشکیل خانواده راغب مى کند، زیرا وجود فرزند علاوه بر این که به زن و مرد شخصیت مى دهد و سبب ادامه حیات آنان مى گردد، باعث گرمى، صمیمیت، نشاط و شادابى، پویایى و صفاى کانون خانواده مى گردد.
9 - تأمین سلامت جسم و روان و رهایى از تنهایى: امنیت روحى، معاشرت، نیاز به محرم راز، تشویق و ترغیب، مقبولیت و جلب توجه، محبت و دوستى و افزایش رزق و روزى، در سایه ازدواج تأمین مى گردد. ازدواج به زندگى زن و مرد معنا و جهت مى دهد و آنها را از تنهایى و سرگردانى رهایى مى بخشد.
10 - سلامت و امنیت اجتماعى: ازدواج، جامعه را از انوع فسادها، انحرافات، بى بند و بارى ها، تجاوزات جنسى، قتل، خیانت، خودکشى و... دور مى کند.
ازدواج و بقاى نسل
در میان ارباب کلیسا این عقیده رایج بوده که ازدواج با پاکى و قداست مغایرت دارد و تنها براى تولید نسل و جلوگیرى از بى بند و بارى هاى مردان و زنان تجویز مى شود.(20)
راسل مى گوید: «طبق نظریه سن پول، مسئله تولید نسل، هدف فرعى بوده و هدف اصلى ازدواج همان جلوگیرى از فسق بوده است. این نقش اساسى ازدواج است که در حقیقت دفع افسد به فاسد مى باشد.»(21)
علامه طباطبائى (ره) نیز هدف اصلى از نکاح را بقاى نوع و تولید مثل دانسته است. وى فرو نشاندن شهوت، اشتراک در زندگى مادى و تدبیر منزل را خارج از حقیقت ازدواج دانسته و آنها را امورى مقدماتى یا فایده هایى مترتب بر آن دانسته است.(22)
ایشان مى نویسد: «طبیعت مردان، جنس مؤنث را مى طلبد و بالعکس. مجهز شدن زن و مرد به خصلت هاى زنانگى و مردانگى، هدفى جز تولید مثل و بقاى نوع ندارد، از این رو ازدواج بر این حقیقت پایه گذارى شده و تمامى احکام ازدواج نیز بر همین حقیقت دور مى زند.»(23)
البته از قرآن کریم و سخنان بزرگان دین در باره هدف از ازدواج، نکاتى به دست مى آید که عبارت اند از:
1 - بقاى نسل انسانى: قرآن مى فرماید: «نسائکم حرث لکم فاتوا حرثکم آنّى شئتم؛(24) زنان کشت زار شمایند، پس از هر جا که خواهید به کشت زار خود آیید.»
سید قطب در تفسیر این آیه مى گوید: قرآن رابطه زوجیت را با تعابیرى گوناگون در آیات عدیده بیان داشته است؛ گاه با تعبیر «لباس»، گاه با «سکونت و مودّت» و گاه تعبیر «حرث» را به کار گرفته است. تعبیر «حرث» نشان دهنده جانبى از علاقه زوجیت است؛ یعنى تولید مثل و تکثیر نسل.(25)
2 - سکونت و آرامش: آیه 89 از سوره اعراف و نیز آیه 31 از سوره روم بر این مطلب تأکید دارد.
در برخى روایات، انس روحى، عامل خلقت زوجین معرفى شده است: «هنگامى که خدا حوّا را آفرید... آدم گفت: پروردگارا این موجود زیبا کیست که قرب او و نگاه کردنش سبب انس است؟ خداوند فرمود: اى آدم! این بنده من «حوّا»ست، آیا دوست دارى او انیس و هم سخن تو باشد؟ آدم گفت: بلى، و همیشه بر این نعمت تو را شاکرم.»(26)
3 - ارضاى غریزه جنسى: امام صادق (ع) از یارانش پرسید: «بهترین لذت چیست؟ گفتند: نمى دانیم. آن گاه حضرت فرمود: لذت بخش ترین کار، لذت زنان است.»(27)
4 - مشارکت در حیات معنوى: این که مى بینیم آموزه هاى اسلامى در باره همسر گزینى، در نظر داشتن خصلت هایى چون: اخلاق نیک، ایمان و تعهد را گوشزد نموده و از ازدواج با افراد بى ایمان و بى نماز منع کرده اند، بر این نکته روان شناسانه و علمى دلالت دارد که خوى و خصلت زوجین در یک دیگر تأثیر گذار بوده و مى تواند در رشد و کمال یا انحطاط و سقوط اخلاقى آنها نقش داشته باشد. به همین دلیل قرآن کریم ازدواج با برده مؤمن را بهتر از ازدواج با مشرک آزاد مى داند.(28)
5 - مشارکت در حیات مادى: زن و مرد در سامان دادن زندگى مادى باید کمک کار هم باشند. به این نکته در منابع دینى تأکید شده است. امام صادق (ع) مى فرماید: «راحتى مؤمن در سه چیز است: «خانه اى بزرگ که او را بپوشاند، همسرى نیکو که او را در امر دنیا و آخرت یارى کند و دوستى که یاور او در شداید باشد.»(29)
ازدواج و غریزه جنسى
غریزه جنسى، پیوسته در حال حمله است و اگر از راه صحیح و مشروع دفع نشود، ضربه اى بسیار مهلک به پیکر ساختمان وجودى انسان وارد مى کند و به اعصاب و روان او لطمه مى زند.
روان شناسان و روان پزشکان یکى از علت هاى عمده و اصلى پریشانى و فشارهاى روحى و روانى را «بى همسرى» مى دانند.
انسان هاى مجرّد به حسب تمناى خود، آزاد و مستقل زندگى مى کنند، اما این زندگىِ در ظاهر آرام و ساکت براى آنها مفید نیست، چرا که همه کارها بر اساس میلشان است. مضافاً این که بیشتر آنها در زندگى نظم و قانونى ندارند، حتى خوردن و استراحتشان از قانون مشخصى تبعیت نمى کند و این باعث به وجود آمدن امراض مهلک مى شود.
معیارهاى انتخاب همسر
مهم ترین مسئله در ازدواج، انتخاب همسر شایسته است. در این باره از سوى پیشوایان دین معیارهایى معرفى شده که به نمونه هایى اشاره مى کنیم:
1 - تدیّن: دین دار بودن همسر، یکى از معیارها و شرطهاى اصلى ازدواج است. پیامبر اکرم (ص) مى فرماید: «با زن دین دار ازدواج کن تا خدا به زندگى تو برکت دهد.»(30)
و باز فرمود: «زن را براى زیبایى اش به همسرى مگیر، چرا که ممکن است جمال زن باعث پستى و سقوط اخلاقى او شود و هم چنین به انگیزه مالش با وى پیوند زناشویى برقرار مکن، زیرا مى تواند مایه طغیان او گردد؛ بلکه به سرمایه دینى و معنوى او توجه نما و با زن با ایمان ازدواج کن.»(31)
2 - اخلاق نیک: در زمان امام رضا (ع) شخص بد اخلاقى به خواستگارى دختر حسین بن بشار باسطى آمد. او از امام رضا (ع) کسب تکلیف کرد. حضرت در پاسخ فرمود: اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده.(32)
3 - عقل: عقل، از مهم ترین شرایط یک همسر خوب محسوب مى شود. همسر عاقل، شرایط و امکانات زندگى را خوب درک مى کند و توقعات بى جا و بلند پروازى ندارد. به علاوه این که عقل و هوش زن و شوهر در فرزندانشان نیز تأثیر دارد. امیر المؤمنین على (ع) فرمود: «با انسان احمق و نفهم ازدواج نکنید، زیرا معاشرت با او بلایى است عظیم و فرزندانش نیز ضایع خواهند شد.»(33)
4 - هم آهنگى روحى و روانى: دختر و پسر باید برنامه ها، فعالیت ها و اهداف و پیش بینى هاى خود را در نظر بگیرند و ببینند آیا همسرى که امروز انتخاب مى کنند به درد آینده شان خواهد خورد و استعداد و توانایى پرواز تا افق هاى دور دست را خواهد داشت؟ بنابر این هر کس باید با توجه به معیارهاى گفته شده همسر خود را برگزیند و از آزادى و اختیار خود سوء استفاده نکند. باید در امر ازدواج، پیرو عقل و مصلحت بود و از خودسرى و لجاجت پرهیز کرد. البته در این زمینه نباید زیاد وسواس به خرج داد، چرا که هم آهنگى و هم فکرى صد در صد و کامل امکان ندارد، اما باید کوشید تا حد ممکن دختر و پسر هم شأن و متناسب یک دیگر باشند.
وصله ناهم رنگ
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هر کس شراب بنوشد، شایستگى ندارد از دخترى خواستگارى کند و به او همسرى داده شود.»(34)
اگر دخترى را به ازدواج غیر هم دین در آورى، او به آن دین کشانده مى شود. امام صادق (ع): «کسى که دخترش را به مخالف دین خود تزویج کند، به راستى که پیوند خویشاوندى او را از خود بریده است.»(35)
بر اساس فقه اسلام، یک زن مسلمان هرگز نمى تواند با یک فرد غیر مسلمان ازدواج کند و مرد مسلمان نیز نمى تواند زن غیر مسلمان را به عقد دائم خود در آورد، حتى اگر پس از ازدواج یکى از آن دو از دین خارج شود، عقد ازدواج آنها به خودى خود باطل مى شود و آن دو از هم جدا مى شوند.
رسول خدا (ص) فرمود: «هر که دختر خود را به همسرى فاسق در آورد، نسل و رحم او را قطع کرده است.»(36)
اصالت خانوادگى
یکى از عواملى که ما را در شناخت روحیات اشخاص کمک مى کند، مطالعه در خانواده آنهاست. شخصیت اخلاقى و معنوى کسانى که در خانواده پاک و با فضیلت پرورش یافته اند، عمق و اصالت بیشترى دارد و به همین علت قابل اعتمادترند. البته این مطلب به این معنا نیست که از خانواده هاى نامناسب هرگز افراد شایسته بیرون نمى آید، بلکه مقصود این است که خصلت هاى فرزندان، بازتاب تربیت خانوادگى آنهاست.
ویژگى هاى شوهر شایسته
1 - دیانت: شوهرى که متدیّن و با تقوا باشد، حقوق همسرش را حفظ مى کند و هیچ گاه در پى هوس هاى نامشروع نیست، به او احترام مى گذارد. امام باقر (ع) مى فرماید: «شایستگى داماد در تقوا و دیانت و امانت دارى او نهفته است، هر کس واجد این شرایط باشد درخواست وى را بپذیر.»(37)
2 - خوش اخلاقى؛ 3 - تلاش گر در جهت تأمین نیازمندى هاى مادى و معنوى خانواده؛ 4 - عفت زبان که یکى از عوامل تشکیل دهنده شخصیت است؛ 5 - سخاوت؛ 6 - مهمان نوازى: مردى که نان خانه اش را کسى ندیده و درب منزلش به روى دوستان و اقوام باز نشده، همسر خوبى نخواهد بود؛ 7 - آراستگى؛ 8 - امین و برى بودن از هرگونه پنهان کارى یا عدم صداقت با همسر؛ 9 - اصالت خانوادگى؛ 10 - عاقل و خردمند بودن.
خصوصیات زن شایسته
1 - هم آهنگى با شوهر ؛ 2 - تمکین و تأمین نیاز جنسى؛ 3 - آرایش براى شوهر، نه براى نامحرمان؛ 4 - پوشش مناسب؛ 5 - داشتن جمال و کمال؛ 6 - اصالت خانوادگى: رسول اکرم (ص) فرمود: «دورى کنید از گیاه سبز و خرمى که در زمین کثیف روییده است. گفته شد: مقصود چیست؟ فرمود: زن خوب رویى که در محیط بد و کثیف پرورش یابد». باز آن حضرت فرمود: «با خانواده هاى خوب و شایسته وصلت کنید، زیرا خون اثر دارد.»(38) 7 - عاقل و خردمند بودن: امیر مؤمنان (ع) فرمود: «از ازدواج با زن کم عقل خوددارى کنید، زیرا مصاحبت او گرفتارى سختى است و فرزندان او ضایع خواهند بود»؛ 8 - دیانت و حُسن خلق.
جمال و زیبایى
این معیار، رکن نیست، ولى مزیت است، زیرا باعث ایجاد آرامش روحى و روانى مى شود. براى تشکیل خانواده بهتر است هر یک از دو طرف از چهره دیگرى راضى باشد، زیرا در این صورت، چشم و فکر و عملش متوجه دیگران نمى شود، حسرت زیبایى دیگران را نمى خورد و به همسر خویش خیانت نمى کند.
پى آمدهاى تأخیر در ازدواج
متأسفانه در دنیاى کنونى، مسئله ازدواج از مسیر خود خارج شده است؛ به این معنا که مردم به نداى فطرى اعتنا نمى کنند، به سعادت فرد و مصالح اجتماع توجه نمى کنند، فضایل اخلاقى و کمالات معنوى را نادیده مى گیرند و بسیارى از ارزش هاى انسانى را عملاً پایمال مى نمایند. امروزه در بیشتر نقاط جهان، ازدواج جوانان به تأخیر افتاده و بعضى اصلاً ازدواج نمى کنند و همین امر سبب فحشا و بى عفتى شده، نسل جوان را به راه فساد و تباهى سوق مى دهد.
ویل دورانت مى گوید: «منشأ تغییرات اخلاق ما، همان تأخیر ازدواج در اجتماعات کنونى است.»(39)
پى آمد دیگر تأخیر در ازدواج، عدم تمایل به ازدواج است، زیرا وقتى یک جوان در اوج جوانى نتوانست ازدواج کند، کم کم این تمایل در او کاسته مى شود.
پیدایش فرزندان نامشروع، یکى دیگر از پى آمدهاى ازدواج نکردن است، زیرا وقتى یک جوان توانایى ارضاى مشروع غریزه جنسى را نداشته باشد و یا اقدامى نکند، کم کم به سوى کارهاى نامشروع کشانده مى شود و زمینه براى فساد اجتماعى فراهم مى گردد.
نمونه بارز این پى آمد را امروزه مى توانیم در آمریکا مشاهده کنیم. شبکه تلویزیونى سى. ان. ان در گزارش خود آورده است که: «پنجاه درصد کودکان را در آمریکا، اطفال نامشروع تشکیل مى دهند.»(40)
رضایت در ازدواج
پدر و مادر و بزرگان باید راهنماى دختران و پسران باشند، اما تصمیم گیرى نهایى را بر عهده آنان بگذارند. ابن ابى یعفور مى گوید: «به امام صادق (ع) عرض کردم: من مى خواهم با زنى ازدواج کنم ولى پدر و مادرم زن دیگرى را مى خواهند به همسرى من در آورند، چه کنم؟ فرمود: «زن دل خواه خود را بگیر و آن زنى را که پدر و مادرت مى خواهند، رها کن.»(41)
رضایت قلبى و منطق در ازدواج
دختر و پسر جوان باید بررسى کنند و ببینند آیا فرد انتخابى شان همان کسى است که واقعاً به دنبالش بوده اند یا نه؟ از خود بپرسند: آیا این همان است که مى خواهم پدر یا مادر فرزند من باشد؟ اگر پاسخ صریح و روشنى براى سؤال خود ندارند، دوباره بر روى موضوع تمرکز و فکر کنند، چرا که ازدواج یکى از بزرگ ترین و مهم ترین مسائل زندگى هر شخص است که در طول عمر یک بار اتفاق مى افتد و آینده زندگى و فرزندان او را تحت الشعاع قرار مى دهد.
بنابر این دختر و پسر باید بکوشند دلایل منطقى و درستى براى ازدواجشان پیدا کنند و خودشان پس از بررسى جوانب، تصمیم گیرنده نهایى باشند و هرگز تحت فشار روحى و روانى اطرافیان، براى ازدواج متقاعد نشوند. فقط خوب بودن احساسات اطرافیان در مورد طرف مقابل، کافى نیست؛ قلب و منطق دختر و پسر جوان نیز باید رضایت داشته باشد. البته باید به تجربه و افکار و عقاید بزرگ ترها و اطرافیان، به ویژه والدین احترام گذاشت و آداب و رسوم فرهنگى و مذهبى را رعایت کرد.
سخت گیرى در ازدواج
متأسفانه بعضى خانواده ها به قدرى ازدواج را سخت گرفته اند که بیشتر جوانان حتى از شنیدن اسم آن نفرت دارند. براى برطرف کردن این مشکل، والدین و جامعه باید در این راه به جوان کمک کنند، آموزش هاى لازم را به وى بدهند و بر او آسان بگیرند تا بتواند به راحتى ازدواج کند و زندگى اش را شروع کند.
البته جوان نیز باید کاملاً هوش یار باشد و امر مشاوره و یارى جستن از تجربیات والدین و ریش سفیدان و بزرگان را مهم بشمارد تا انتخابى شایسته و نیکو داشته باشد. اگر مشکلات و ناهنجارى هاى عاطفى، خانوادگى، تحصیلى، اقتصادى، شغلى و قیاس کردن زندگى گذشته والدین با زندگى کنونى و یا بسیارى از باورهاى غلط در این مورد از سر راه جوان برداشته شود، ازدواج ها خیلى راحت و آسان و به خوبى و خوشى انجام خواهد شد.
مشکل کجاست
دانشمندى مى گوید: زندگى دو نیم است؛ نیم اول به امید نیم دوم و نیم دوم در حسرت نیم اول سپرى مى شود. اگر در این عبارت به جاى کلمه امید از کلمه رؤیا استفاده کنیم، شاید عبارت رساتر باشد: نیم اول زندگى در رؤیاى نیم دوم و نیم دوم در حسرت نیم اول تلف مى شود.
نمونه روشن این گفته، مسئله ازدواج بسیارى از جوانان است. نیمى از عمرشان براى به دست آوردن همسر ایده آل تلف مى شود و نیم دیگر در حسرت ندانم کارى هاى نصف اول.
استدلال هاى غلطى مانند: مگر انسان در طول زندگى چند بار ازدوج مى کند که بخواهد آن را ساده برگزار کند، اشکال تراشى هاى بى مورد، مهریه هاى سنگین و کمرشکن، توقعات نامحدود و رؤیایى دختران و پسران و...، همگى سدّ راه سعادت و خوش بختى جوانان مى شود.
زمان ازدواج
یکى از مسائل مهم و قابل بحث در باره ازدواج، زمان آن است. همان طور که مى دانیم نیاز به همسر و تشکیل خانواده، یک نیاز فطرى و غریزى است. پس هر پژوهشى که انجام مى شود و هر قانونى که وضع مى گردد، باید در باره اعتدال این نیاز و سر و سامان دادن به آن و فراهم کردن زمینه مساعد براى پذیرایى از آن باشد.
ازدواج باید در زمانى انجام شود که بلوغ عقلى و جنسى به کمال مطلوب رسیده باشد. البته بلوغ جنسى در همه مناطق و نژادها یک سان نیست، بلکه تفاوت هایى با هم دارد؛ مثلاً در سرزمین هاى گرم سیر، افراد زودتر به بلوغ جنسى مى رسند. هم چنین در محیطهاى باز و شلوغ که برخورد زن و مرد و دختر و پسر بیشتر است، بلوغ جنسى زودتر فرا مى رسد.
به این مسئله نیز باید توجه کرد که با رواج کتاب ها، عکس ها، فیلم ها و نوارهاى موسیقى مبتذل که همگى گرایش هاى جنسى نوجوانان را بر مى انگیزانند، در عمل سن بلوغ را در دختران و پسران پایین آورده است.
اگر پدر و مادرها هوش یار باشند و دقت کنند، به خوبى مى توانند بفهمند چه زمانى فرزندشان نیاز به همسر دارد. ممکن است پسر یا دخترى زودتر از این نیاز به همسر داشته باشد که باید اقدام شود.
راه هاى تشویق جوانان به ازدواج
1 - فراهم کردن اشتغال براى جوانان؛
2 - پرداخت وام هاى مناسب از سوى دولت به صورت قرض الحسنه و یا با سود بسیار کم؛
3 - همت صاحبان نفوذ و کلام در بین مردم براى ترویج برگزارى ساده مراسم ازدواج؛
4 - ایجاد هسته هاى مشاوره رایگان براى کمک به جسارت و جرأت تصمیم گیرى صحیح در امر ازدواج؛
5 - ایجاد تغییر در نوع نگاه جوانان به زندگى و ازدواج؛
6 - کمک به ازدواج جوانان دانش جو به هنگام تحصیل؛
7 - پیش قدم شدن در معرفى دختر یا پسر خوب براى خواستگارى و انتخاب همسر؛
8 - تقویت فرهنگ معنویت گرایى از سوى نخبگان و چهره هاى مذهبى.
توصیه هاى تربیتى به زنان در منزل
1 - در کلیه مراحل زندگى از کلمه «ما» استفاده کنید، نه «من» و «تو».
2 - در مقابل همسر خود، هر چند حق با شما باشد، لج بازى نکنید و از مخالفت و مشاجره با او بپرهیزید، زیرا محبت را از بین مى برد.
3 - همسر خود را به ویژه در مقابل بستگانش، تحقیر نکنید و از تعریف و تمجید بستگان خود در مقابل او پرهیز نمایید.
4 - کمک هاى بستگان را به رخ همسرتان نکشید.
5 - با دوستان و آشنایان همسرتان بیش از حد معمول گرم نگیرید.
6 - همسر خود را در معاشرت با اقوامش محدود نکنید.
7 - در رفت و آمد و معاشرت با بستگان همسر خود پیش قدم باشید.
8 - به بستگان نزدیک همسر خود (مادر شوهر و...) بیش از خویشاوندان دیگر احترام بگذارید.
9 - زحماتى را که براى پذیرایى خویشاوندان همسر خود متحمل شده اید، به رخ وى نکشید.
10 - چنان چه درآمدى دارید و براى زندگى هزینه مى کنید، آن را بازگو نکنید.
11 - نزد همسرتان از مردان دیگر تمجید نکنید، هیچ مردى را بر همسرتان ترجیح ندهید. این موضوع را در گفتار نیز رعایت کنید.
12 - براى انجام درخواست هاى خود، با همسرتان با خشونت و آمرانه برخورد ننمایید و امکانات و توانایى هاى او را در نظر بگیرید.
13 - خود را براى همسرتان بیارایید و بهترین و تمیزترین لباس را در مقابل وى بپوشید.
14 - در مقابل همسر خود با حالت افسرده و اخمو حاضر نشوید؛ هنگام ورود به خانه با لبخند به استقبالش بروید.
15 - پس از بازگشت همسرتان به خانه، کارهاى خود را حتى الامکان کنار بگذارید و در حضور او بنشینید و با سخنان خوش آیند و گرم از او پذیرایى کنید.
16 - در مواقعى که همسرتان از نظر روحى آماده نیست، درخواست هاى خود را مطرح نکنید.
17 - هنگام خروج از خانه، او را بدرقه کرده و از او خداحافظى کنید.
توصیه هاى تربیتى به مردان در منزل
1 - در مقابل همسر خویش، گرفتارى هاى روزانه و حوادث تلخ زندگى را با اخم و چهره عبوس مطرح نکنید.
2 - در مناسبت هاى مختلف براى همسر خود هدیه اى هر چند کوچک خریدارى کرده و با چهره اى شاد و خندان به او تقدیم کنید.
3 - چنان چه کمبودى در منزل مشاهده مى شود، با کمال محبت و خوش رویى تذکر دهید.
4 - در حضور همسر خود، به هیچ وجه از زنان دیگر تمجید نکنید و توانایى هاى آنها را به رخ وى نکشید.
5 - به بستگان همسر خود احترام بگذارید و براى دعوت آنان به خانه، قبل از همسر خود اقدام کنید.
6 - هیچ وقت از معاشرت همسرتان با بستگان صالحش جلوگیرى نکنید و خودتان در دید و بازدیدها پیش قدم باشید.
7 - نزد همسرتان با بستگان خود در گوشى صحبت نکنید.
8 - هیچ گاه همسر خود را به ویژه نزد بستگانش تحقیر نکنید.
9 - هیچ گاه خود را برتر از همسرتان معرفى نکنید. سعى کنید «من» و «تو» در زندگى زناشویى نباشد؛ کلمه «ما» زندگى را گرم و لذت بخش مى کند.
10 - وقتى همسر شما عصبانى است، او را با مهر و محبت آرام کنید.
11 - براى رفتن به مهمانى و گردش سعى کنید همراه فرزندان و همسر خود باشید و پیشنهاد همسرتان را در این مورد به بهانه کار و خستگى، رد نکنید.
12 - امتیازات اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و... فامیل خود را در صورتى که با همسر شما فاصله اجتماعى و طبقاتى دارند، مطرح نکنید.
13 - کارهاى همسر خود را، هر چند کوچک باشد، تحسین کنید. تمجید و ستایش زن به علت روح لطیف و مهربانى که دارد، کلید کام یابى در زندگى زناشویى است.
14 - در برابر همسر خود، قدرت نمایى نکنید.
15 - زحمات و هزینه هایى را که براى پذیرایى خویشاوندان همسر خود صرف مى کنید، هیچ گاه بر زبان نیاورید.
16 - همسرتان را در خانه محصور و محدود نکنید و وى را از دست یابى به شادى ها محروم نسازید.
17 - خنده هاى خود را در محل کارتان جا نگذارید و فراموش نکنید که همسر شما هم در خانه نیازمند شادى و خنده هاى شماست.
18 - کمک کردن در انجام کارهاى منزل را فراموش نکنید و بدانید همان مقدار که شما در خارج از منزل خسته مى شوید، همسرتان نیز از کارهاى منزل خسته مى شود.
پی نوشت ها:
1) محمدحسین فرجاد، مقدمه اى بر جامعه شناسى و سیر تحول و تکامل جامعه، ص 110.
2) ناهید مهابادى راد، روان شناسى ازدواج یا تشکیل خانواده، ص 89.
3) محمد حکیم پور، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدّد، ص 79.
4) داستان تمدن، ج 1، ص 249 - 246.
5) همان، ج 3، ص 1066.
6) سعید نفیسى، تاریخ اجتماعى ایران، به نقل از: اسدالله مبشرى، دیباچه اى به رهبرى، ص 246.
7) محمد حکیم پور، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدّد، ص 83.
8) اقتباس از: صفدر صانعى، بهداشت ازدواج از نظر اسلام، ص 19 - 17.
9) میمندى نژاد، در تار و پود زندگى اسیر و گرفتاریم، ص 25.
10) محمدجواد مشکور، خلاصه ادیان، ص 178.
11) همان.
12) کسانى هستند که براى حضرت مسیح (ع) دو طبیعت انسانى و الهى قائل هستند.
13) محمدجواد مشکور، خلاصه ادیان، ص 178.
14) انجیل متى، باب 19، ص 32، بند 12 - 11.
15) ادواد.ک.تیلور، ترجمه مذهب کاتولیک، ص 156 - 153.
16) همان.
17) وسائل الشیعه، ج 14، ص 7.
18) همان، باب 84، ح 2.
19) روم (30) آیه 21.
20) ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 5، ص 322.
21) زناشویى و اخلاق، ص 31.
22) المیزان، ج 4، ص 179.
23) همان، ج 2، ص 277.
24) بقره (2) آیه 223.
25) تفسیر فى ظلال القرآن، ج 1، ص 353.
26) وسائل الشیعه، ج 14، ص 2، ح 1.
27) همان، ص 10، ح 1.
28) بقره (2) آیه 221.
29) بحارالانوار، ج 14، ص 24.
30) ابراهیم امینى، انتخاب همسر، ص 102.
31) مجله با معارف اسلامى آشنا شویم، شماره 33، ص 62.
32) بحارالانوار، ج 100، ص 235؛ به نقل از: مجله با معارف اسلامى آشنا شویم، شماره 48، ص 114.
33) به نقل از: ابراهیم امینى، انتخاب همسر، ص 105.
34) وسائل الشیعه، ج 14، ص 53.
35) همان، ج 17، ص 249.
36) مکارم الاخلاق، ص 204.
37) همان.
38) میزان الحکمة (مترجم)، ج 5، ص 2258، ح 7848.
39) به نقل از: محمدتقى فلسفى، بزرگسال و جوان، ص 252.
40) اسدالله محمدى نیا، بهشت جوانان، ص 183.
41) اصول کافى، ج 5، ص 401، ح 1.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید