گاهی اوقات حسادت، تجلی ترسـها و تزلزل های بـاطنی ماست و در برخی موارد دیگر شاید واقعـاً مــسئله ای در جریان است و شک و تردید ما بی پایه و اساس نیست.
خـیـانت در زنـدگی عـاطـفی شـامـل نـمـونه های متفاوتی است:علاقه نابهنگام ظاهری بـه شخص دیـگر، جــذب انرژی پر اندازه فرد دیگری شـدن (که در تـمام حـالات زنـدگـی وجـود نـدارد و مقطـعی و گــذراست)، تماس های تلفنی مشکوک و غیبت های مکرر. چه شما با یک چنین شرایطی مواجه شوید یا نه قبل از اینکه دست به هر نوع اقدام مقتضی بزنید باید از حقیقت کلیه امور اطمینان خاطر حاصل کنید.
برای شروع بحث و گفتگو پیرامون مسائل این چنینی باید وقت مناسبی را پیدا کنید. هیچ یک از شما دو نفر نباید احساس اضطراب و تشویش داشته باشد؛ با مهیا شدن زمان مناسب، می توانید به راحتی در مورد دیده ها و شنیده های خود با او صحبت کنید. از او بخواهید که صادقانه نظر خود را با شما در میان بگذارد و به شما بگوید که احساس می کند رابطه در چه مسیری قرار گرفته و به کجا خواهد رفت. اگر او به راستی در حال خیانت کردن به شما باشد این امکان وجود دارد که از همان ابتدا حالت تدافعی به خود بگیرد و بگوید که احساسات شما چیزی جز فکر و خیال بی پایه و اساس نیست. سعی کنید تا جایی که می توانید اجازه ندهید بحث از مسیر اصلی خود منحرف شود و به سوی مجادله و مشاجره های بی ارزش و بی اعتبار کشیده شود. تمام حواس خود را بر روی رابطه و اینکه چگونه با کمک یکدیگر می توانید کاری برای بهبود آن انجام دهید، متمرکز کنید.
شاید برای موفقیت در این راه نیاز به کمک های خارجی نیز پیدا کنید که در اینصورت به راحتی می توانید از مشاور و دفاتر روان درمانی بهره بگیرید. با راهکارهایی که در این مراکز به شما آموزش داده می شود به درستی روش های یک گفتگوی مسالمت آمیز را یاد می گیرید و می توانید بحث را طوری دنبال کنید که به بیراهه کشیده نشود. در تمام مراحل واقع بین باشید و چشم های خود را بر روی حقیقت نبندید؛ ممکن است برای احیای یک رابطه سالم نیاز باشد که هر دوی شما تغییراتی اساسی در روند اخلاق و رفتار خود بدهید.
قدرت متقاعد ساختن شخصی
مانند تمام چیزهای دیگر، اگر در متقاعد ساختن خود نیز اصل اعتدال و میانه روی را رعایت کنید به نتایج مفيدي دست پیدا خواهید کرد. به احتمال زیاد با چشمهای خود افراد بسیار زیادی را دیده اید که دیوانه وار "عاشق" کسانی هستند که چهره های بسیار معمولی دارند. جالب اینجاست که اینگونه افراد معشوقه های خود را به چشم جذاب ترین و زیباترین فرد روی کره زمین هم می بینند. اگر شما هم اینگونه بتوانید خودتان را متقاعد سازید، مطمئن باشید که تا پایان عمر زندگی شاد و سعادتمندی را در پیش رو خواهید داشت.
زمانیکه شما و یا شریک زندگی تان در حال سپری کردن دوران پر استرسی هستید و یا زمانیکه مضطرب و ناامید بوده و احساس نا امنی می کنید، خیلی خوب است که خودتان را با چیزهای دیگر متقاعد کنید و سعی کنید تا جایی که می توانید از مسائل و مشکلاتی که واقعا در حال اتفاق افتادن هستند کناره گیری کنید.
البته افراط و تفریط در این فرایند عواقب خاص خود را به همراه دارد؛ برخی افراد به طور کامل چشم هایشان را بر روی تمام حقایق می بندند و حتی از آشکارترین مشکلات زندگی نیز چشم پوشی می کنند و بالطبع همیشه جزء آخرین افرادی هستند که از ماجراهای اطراف با خبر می شوند. گروه دیگری نیز وجود دارند که بیش از اندازه گوش به زنگ هستند و زمانیکه حتی کوچکترین دلیلی برای شک و تردید وجود ندارد، نسبت به شریگ زندگی خود بد گمان شده و به او سوء ظن پیدا می کنند.
در هر دو حالت کسی که خودش را گول می زند لطمه خواهد دید؛ چه کسی که نسبت به کارهای شریک زندگی اش بی اهمیت است و چه کسی که شریک صادق و وفادار خود را با حسادت های بی موردش کلافه می سازد.
روش های کنترل حسادت
حسادت های غیر منطقی ریشه در احساست و عواطف درونی شخص دارند. البته ممکن است مربوط به قضایای خاصی که بین شما و شریک زندگیتان اتفاق افتاده نیز بشوند. اما شما تنها در صورتی قادر به فائق آمدن بر آنها هستید که با تزلزل ها و تشویش های درونی تان روبرو شوید و با آنها مقابله کنید.
گاهی اوقات استرس های خارجی ( موقعیت شغلی دشوار، جابجایی، مرگ نزدیکان) می تواند باعث به وجود آمدن اضطراب هایی در شما بشود که در نهایت خود را به صورت حس حسادت در شما بروز دهند. اما اگر احساس کردید که حس حسادت شما به یکباره بیش از اندازه معمول بالا رفته و هیچ دلیل مشخصی هم برای اثبات آن وجود ندارد بد نیست تعادل مواد شیمیایی بدن خود را آزمایش کنید. نمونه رایج در این باب خانم ها هستند که در زمان پیش قاعدگی و حین دوران حاملگی به دلیل تغییر هورمونی استرس و تشویش فراوانی را متحمل می شوند. درمان با دارو و یا روان درمانی می تواند به شما کمک کند تا به حس حسادت خود فائق آمده و از منبع تغذیه آن آگاه شوید.
کارگاه شخصی روابط
در یک ارتباط سالم احساساتی نظیر شک، حسادت، فریب و نیرنگ وجود ندارد. دو طرف به یکدیگر اعتماد کامل دارند و مطابق با اطمینان دو جانبه با یکدیگر برخورد میکنند. هر یک از آنها قوانین خاص خود را برای بقای رابطه وضع می کند و با کمال میل از آنها پیروی نموده و بر این باور است که ارتباط ارزش دارد تا برای حفظ آن تلاش کند.
البته ناگفته نماند که یک ارتباط سالم همواره با حس کنجکاوی و پرسش همراه است. هنگامیکه دو نفر به هم علاقمند هستند و عاشقانه یکدیگر را دوست می داند همیشه از اینکه بتوانند چیزهای جدیدی در مورد طرف مقابل خود کشف کنند خوشحال میشوند، حتی اگر مدت زمان بسیار زیادی باشد که در حال زندگی کردن با هم باشند. یاد گرفتن چیزهای جدید در مورد یکدیگر -"کارگاه شخصی روابطه" بودن- جزئی از فرایند رو به جلو برای قبول و احترام گذاشتن به یکدیگر است.
ریشه های حسادت
حسادت یک احساس ناخوشایند است که ریشه آن در احساس ناامنی و تزلزل نهفته است. چه دلیلی برای بروز حسادت وجود داشته باشد چه نداشته باشد به هر حال فرد حسود با استرس و تشویش روبروست و حتی به مسائل بسیار جزئی که اصلا هیچ گونه ارتباطی با زندگیشان ندارد، غبطه می خورند! برای بسیاری از افراد حسادت به دلیل ترس از رها شدن و تنها ماندن به وجود می آید. این امر زمانی معنا پیدا می کند که از نظر اقتصادی، اجتماعی، جنسی، و احساسی و ... همسانی در یک رابطه وجود نداشته باشد. شخصی که قدرت کمتری دارد بی اختیار و ناآگاهانه از شک و تردید و یا حسادت استفاده می کند و تصور می کند که با این کار می تواند بر کمبودهای خود غلبه نموده و همطراز شریک زندگی خود شود.
مانند خشونت، حسادت نیز نمی تواند کاری از پیش برد و فقط رابطه بین دو نفر را تیره و تار می کند و باعث از بین رفتن صمیمیت هاست. اگر بتوانید منبع اصلی بروز حسادت را پیدا کرده و با آن مقابله کنید می توانید به ادامه رابطه خود امیدوار باشید.
حریم شخصی در روابط
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، فریب و نیرنگ در یک ارتباط سالم جایی ندارد؛ اما با این وجود باز هم نیاز نیست که شما همسرتان را در جریان جزء به جزء تمام کارهایتان قرار دهید و به طور کلی زندگی شخصی خود را فراموش کرده و با خلوت و تنهایی خود برای همیشه خداحافظی کنید.
به عنوان مثال اگر با شریک زندگی خود ارتباط جنسی برقرار می کنید، مسلما او باید بداند که آیا از قرص های ضد بارداری استفاده می کنید و یا اینکه مبتلا به بیماری های آمیزشی هستید یا خیر. اما لازم نیست حتما بداند که تا کنون شما با چند نفر همبستر شده اید. این کاملا منطقی است که دور این مسائل یک خط قرمز بکشید و حد و مرز خودتان را حفظ کنید. می توانید به راحتی در پاسخ به چنین پرسش هایی بگویید: "من راحت نیستم در مورد این مسائل صحبت کنم، هر چه بوده مربوط به گذشته است و دیگر تمام شده؛ حالا من با تو هستم و ترجیح می دهم که در مورد خودمان صحبت کنیم." اگر شما فکر ازدواج و یا باردار شدن از شریک زندگی فعلیتان را در سر می پرورانید باید بگوییم که حتما در پی کسب اطلاعاتی در مورد گذشته و خانواده او باشید. این امکان وجود دارد که شخص مورد نظر شما ازدواج قبلی داشته باشد، سابقه محکومیت کیفری در پرونده اش ثبت شده باشد، و یا اینکه اصلا در مورد هویت خود به شما دروغ گفته باشد.
هر چقدر که مدت زمان بیشتری از شروع یک رابطه می گذرد حد و مرزهای افراد مشخص تر شده و هر یک حدود شخصی خود را به روشنی درک می کند؛ مثلا خانم و آقا با هم توافق می کنند که e-mail یکدیگر را نخوانند و یا به یکدیگر اعتماد کنند که حرف های هم را قبول کنند در مورد چیزهایی که دانستن آنها هنوز برایشان زود است، پافشاری نکنند. نکته بسیار مهمی که در تمام این مراحل باید به آن توجه داشت این است که تمامی تصمیم ها باید با رضایت کامل هر دو طرف اتخاذ شود.
خیانت به چه امری اطلاق می شود؟
غیر ممکن است که بتوانید ارتباط شریک زندگی خود را با محیط خارج قطع نموده و تا پایان عمر او را در خانه حبس کنید. همانطور که می دانید انسان یک موجود اجتماعی است؛ هم شما و هم شریک زندگیتان در طول روز با افراد بسیار زیادی در ارتباط هستید و این نوع روابط روزمره اجتناب ناپذیر هستند. بنابراین باید علاج واقعه را قبل از وقوع شناسایی کنید. یکی از روش هایی که می توانید اضطراب و تشویش را از میان بردارید، وضع قوانین بنیادین برای شرایط متفاوت به شرح زیر است:
شاید احساس کنید که نیاز دارید برخی سوالات را از یکدیگر بپرسید:
-- از نظر فیزیکی بر روی چه نوع ارتباطی نام خیانت می گذارید؟ آیا بوسیدن دیگری خیانت محسوب می شود؟ در آغوش گرفتن و دست دادن چطور؟
-- چه مدت وقت برای هر یک از شما لازم است تا با دوستان و به دور از شریک خود باشد؟
-- در چه زمانی و چه مکانی می توانید با یک نفر جنس مخالف تنها باشید؟
-- زمانیکه یکی از شما دو نفر در سفر تجاری است به چه طریق با یکدیگر ارتباط برقرار می کنید؟
-- چه نوع فعالیت های اینترنی از نظر شما اشکال ندارد و شریکتان می تواند آنها را انجام دهد؟ چت روم؟ سایت های همسر یابی؟
قوانین هر کس فرق می کند و نمی توان گفت که فقط یک راه "صحیح" وجود دارد که همه ملزم به پیروی از آن هستند. برای مثال زیبا و آرش معتقدند که برقراری رابطه دوستي با افراد دیگر اشکال ندارد به شرط اینکه ارتباط صميمانه خودشان به همان صورت حفظ گردد. بیشتر زوج ها با یک چنین چیزی موافق نیستند اما این مسئله ای است که زوجین خودشان باید در مورد آن تصمیم نهایی را اتخاذ نمایند. اگر یکی از آنها بعدها ناراضی شد می توانند دوباره در مورد قانونگذاری های گذشته تجدید نظر کرده و به توافق مجدد دست پیدا کنند.
بازجویی و پرسش
گاهی اوقات اضطراب و حسادت خود را در غالب بازجویی آشکار می سازد. شخص مضطرب مانند یک بازپرس عمل کرده و شریک زندگی خود را تحت فشار شدید قرار داده و او را محاکمه می کند.
پیش از اینکه سوزن ها را داغ کنید، نور های روشن بر سر متهم خود بیندازید، و آماده برقراری جلسه بعدی محاکمه شوید به تاثیراتی که پرسش های شما می تواند برروی شریک زندگیتان داشته باشد فکر کنید. آیا مطرح کردن این سوالات کمکی به بهبود رابطه می کند؟ یا باعث می شود در مورد خودتان احساس بهتری پیدا کنید؟ پرسش و پاسخ بخش طبیعی هر گونه ارتباطی است، اما زمانیکه پرسش های شما تبدیل میشود به اتهام زدن و با مطرح کردن سوال قصد دارید تا مچ شریک خود را بگیرید، طبیعی است که طرف مقابل در برابر شما حالت تدافعی به خود می گیرد. در بسیاری از موارد دیده شده که طرفی که به هیچ وجه کار اشتباهی مرتکب نشده تحت تاثیر بیش از اندازه قرار می گیرد، نسبت به رابطه بی میل شده، احساس خود را به طرف دیگر از دست می دهد و موجبات خیانت کردن به راحتی فراهم می گردد. هر چه سوال ها بدتر و توهین آمیز تر باشند ترس و وحشت شدیدتری را به همراه خواهند داشت.
به همین دلیل همیشه اول سعی کنید که نگاهی به خودتان بیندازید. زمانیکه سوال می پرسید آیا هدف اصلی شما رسیدن به پاسخ مناسب است؟ آیا به دقت به پاسخ های او گوش می دهید؟ برای احساسات شریکتان ارزش قائل می شوید و به پیام های ناگفته ای که می توان از کلمات استنباط کرد توجه می کنید؟
یک تاکتیک بهتر این است که به جای اینکه بیایید و در مورد حقایق با هم بحث کنید از احساسات و عواطفتان سخن بگویید. مکالـمـه را بـا جـمله ای شبیه به این آغاز کنید: "احساست در مورد.........چگونه است؟" یا " من احساس می کنم که............" بدون اینکه بخواهید از فرصت استفاده کرده و سوال بعدی را در ذهنتان آماده کنید به پاسخ های طرف مقابل توجه کنید. سعی کنید از کوچکترین فرصت ها برای بدست آوردن شناخت بیشتر در مورد شریکتان استفاده کنید .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید