1 – وحشت زدگي:
يك حمله ي وحشت زدگي (painc attack) عبارت از دوره اي متمايز و با شروع ناگهاني ترس شديد، بيمناكي، يا وحشت است كه اغلب با احساس قريب الوقوع سرنوشت شوم همراه است. در جريان اين حمله ها، نشانه هايي مانند تنگي نفس، تپش قلب، احساس درد و ناراحتي در قفسه ي سينه، احساس خفگي، و ترس از «ديوانه شدن» وجود دارد.
4 يا بيش از 40 مورد از نشانه هاي گفته شده در دوره ي ترس يا ناراحتي شديد بطور ناگهاني ظاهر مي شود و در مدت (10 دقيقه يا كمتر) به اوج خود مي رسد. افرادي كه به خاطر حمله هاي وحشت زدگي غير منتظره در صدد دريافت درمان بر مي آيند معمولاً ترس را شديد توصيف مي كنند و گزارش مي دهند كه گمان كرده اند در شرف مرگ، از دست دادن كنترل، حمله ي قلبي، سكته كردن يا «ديوانه شدن» هستند.
گلگون شدن چهره در حمله هاي وحشت زدگي وابسته به موقعيت و در رابطه با اضطراب اجتماعي يا عملكردي متداول است نوع اضطرابي كه مشخصه ي حمله وحشت زدگي است بر حسب ناپيوسته بودن آن، ماهيت تقريباً غافليگرانه و شدت خاص و زياد آن از اضطراب فراگير تميز داده مي شود.
ويژگي هاي توصيفي افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگي:
1 – نگراني درباره ي حملات وحشت زدگي
2 – اكثر اين افراد احساس پايدار و يا متناوب اضطراب را گزارش مي كنند.
3 – درباره ي بسيار از تجربيات بيم ناك هستند.
مثلاً مبتلايان به اين اختلال از روي يك نشانه ي خفيف جسمي يا عوارض جانبي يك دارو و نتيجه فاجعه آميزي را پيش بيني مي كنند (مثلاً تصور اينكه سه سردردشان حاكي از تومور مغزي يا نشانه ي بحران فشار خون بالاست) در 50 تا 65 درصد افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگي دچار افسردگي هم هستند.
2 – هراس:
ويژگي اصلي هراس، ترس آشكار و مستمر از اشياء يا موقعيت هاي اجتماعي يا عملكردي است كه ممكن است موجب شرمندگي شود. قرار گرفتن در برابر محرك هراس آور تقريباً هميشه موجب بروز اضطراب مي شود. در افراد زير 18 سال، نشانه هاي بايد به مدت 18 ماه قبل از تشخيص هراس مشخص، دوام داشته باشد. بزرگسالان متبلا به اين اختلال متوجه هستند كه هراس آنان، مفرط يا غير منطقي است در مورد فردي كه از آسانسور اجتناب مي كند زيرا معتقد است كه عمداً مورد خرابكاري قرار گرفته است و متوجه نيست كه اين ترس مفرط و غير منطقي است، به جاي هراس مشخص به اختلال هذياني تشخيص داده خواهد شد.
ويژگي هاي توصيفي افراد متبلا به اختلال هراس:
1 – حساسيت زياد نسبت به انتقاد
2 – ارزيابي منفي
3 – عزت نفس ضعيف يا احساس حقارت
4 – اشكال در ابراز خود
مطالعات اجتماعي حاكي از آن است كه هراس اجتمعي در زنان بيشتر از مردان است اما نمونه هاي باليني شيوع را در هر دو جنس برابر يا در مواردي مبتلايان آقا بيشتر است.
در كودكان، اضطراب ممكن است با گريه، قشرق، سفت كردن اندامها، يا محكم كردن خود و چسبيدن ابراز شود.
نسبت جنسي در بين انواع گوناگون هراس هاي مخشص فرق مي كند: تقريباً 15 تا 90 درصد مبتلايان به هراس مشخص نوع حيواني و محيط طبيعي زن هستند. (به جز ترس از بلندي كه نسبت زنان مبتلا 55 تا 70 درصداست) به همين ترتيب تقريباً 75 تا 90 درصد مبتلايان به هراس مشخص نوع موقيعت زن هستند. تقريباً 55 تا 70 درصد مبتلايان به نوع خون- ترزيق را زنان تشكيل مي دهند.
3 – اختلال وسواس فكري- عملي:
اختلال وسواس فكري: عقايد، افكار، تكانه يا تصاوير ذهني پايدار كه فراحم و نامناسب مي نمايد و منجر به اضطراب مي گردند ترديد در مورد اينكه عملي را انجام داده يا نه مثلاً ترك خانه بودن قفل كردن درب و ... اين پديده حاكي از آن است كه فرد با محتواي وسواس فركي بيگانه است، آن را تحت كنترل خود نمي داند و از نوع انديشه اي نيست كه او انتظار دارد. شايع ترين وسواس فركي عبارتند از افراط افكار درباره ي آلودگي (مانند آلوده شدن در اثر از دست دادن)، ترديدهاي مكرر مانند ترديد در مورد اينكه آيا فرد عملي را انجام داده است يا نه، (مانند مجروج كردن يك فرد در حادثه ي رانندگي) لزوم قرار گرفتن اشيا با يك نظم خاص (مانند پريشاني شديد، در زماني كه اشيا نامنظم مي شوند)( تكانه هاي پرخاشگرانه (مانند آسيب رساندن به كودك خود) فرد داراي وسواسهاي فكري مي كوشد اين قبيل افكار يا تكانه هاي را ناديده گرفته يا سركوب كند.
رفتارهاي تكراري (مانند شستن دست، منظم كردن، بازبيني) يا اعمال ذهني (مانند دعا كردن، شمارشش، تكرار، واژه ها به آرامي، هستند كه هدف آنها پيشگيري يا كاهش اضطراب يا پريشاني است نه به دست آوردن و رضايت، در اكثر موارد شخص احساس مي كند كه مجبور به انجام وسواس عملي است تا پريشاني را كه با وسواس فكري همراه مي شود كاهش دهد. متداولترين وسواسهاي عملي شامل شستن و تميز كردن، شمارش و بازبيني، درخواست يا مطالبه ي اطمينان و خاطر جمعي، اعمال تكراري و منظم كردن هستند.
ويژگي هاي اصلي اختلال وسواس فكري- عملي عبارتند از وسواسهاي فكري يا عملي برگشت كننده كه به دليل شديد بودن وقت گير هستند. (يعني بيش از يك ساعت در روز وقت مي گيرند).
4 – اختلال در معرض يك محرك تنش زاي به شدت آسيب زا است كه به تجربه ي مستقيم شخص رويدادي مانند مرگ واقعي يا تهديد به مرگ يا آسيب جدي يا ساير رويدادهايي كه تماميت جسمي فرد با تهديد مي كنند، يا مشاهده ي مرگ، مجروح شدن يا تهديد عليه تماميت جسمي شخص ديگر است.
ويژگي اصلي اختلال فشار رواني حاد ظهور نشانه هاي بازر اضطراب، تجزيه اي و ساير نشانه هايي است كه طي 1 ماه پس از روريارويي با يك محرك تنش زاي به دشت آسيبزا روي مي دهد.
ويژگي هاي توصيفي و اختلالهاي رواني مربوط:
احتمال دارد در اختلال فشار رواني حاد نشانه هايي ياس و نااميدي وجود داشته باشد كه ممكن است به اندازه اي شديد و پايدار باشند.
متبلايان به اين اختلال در معرض خطر فزاينده ي بروز اختلال فشار رواني پس آسيبي قرار دارند رفتار و خطر جويي ممكن است پس از آسيب روي دهند.
5 – اختلال اضطراب فراگير:
اضطراب و نگراني مفرط (انتظار توام با دلواپسي) درباره تعدادي از رويدادها از ويژگيهاي اصلي اين اختلال است.
اضطراب و نگراني همراه با حداقل سه نشانه ي اضافي از فهرستي است كه شامل بيقراري، خستگي پذيري اشكال در تمركز، تحريك پذيري، تنش عضلاني و اشكال در خواب است.
بزرگسالان متبلا به اختلال اضطراب فراگيري اغلب درباره شرايط زندگي روزمره و عادي مانند مسئوليتهاي شغلي، احتمالي، اوضاع مالي، سلامت اعضاء خانواده حوادث ناگوار براي فرزندانشان يا موضوعهاي جزئي (مانند خرده كاري هاي خانه، دير آمدن سر ملاقات، احساس نگراني مي كنند.
كودكان مبتلا به اين اختلال تمايل به نگراني مفرط درباره توانايي با كيفيت عملكردشان دارند. در جريان سير اين اختلال، كانون نگراني ممكن است از يك موضوع به موضوعي ديگر تغيير كند.
اختلال اضطراب فراگير در اكثر موارد با اختلالهاي خلقي (مانند، اختلال افسرگي عمده يا اختلال افسرده خويي، ساير اختلال اضطرابي مانند وحشت زدگي هراس) و ...
در كودكان و نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب فراگير، اضطرابها و نگرانيها اغلب به كيفيت عملكردشان توسط ديگران ارزيابي نمي شود.
در موقعيتهاي باليني، اين اختلال در زمان تا حدودي بيشتر از مردان تشخيص داده ميشود (در حدود 55 تا 60 درصد از مبتلايان به اين اختلال را زنان تشكيل مي دهند). يعني بيشتر و در اكثر موارد از مطالعات نسبت جنسي زنان بيشتر از مردان است. (2 به 3)
6 – اختلال اضطرابي ناشي از بيماري جسماني
اضطراب بازر، حمله هاي وحشت زدگي يا وسواس هاي فكري يا عملي در تصوير باليني را شامل مي شود اين اختلال باعث نقص در كاركرد اجتماعي و شغلي مي شود. ويژگي اختلال اضطراري ناشي از بيماري جسماني اضطراب قابل ملاحظه ي باليني است كه رابطة آن را اثرات فيزيولوژيك اضطراب ناشي از يك بيماري جسماني هستند يا نه، متخصصين باليني بايد براي تعيين اينكه آيا نشانه هاي اضطراب ناشي از يك بيماري جسماني هستند يا نه، متخصيص باليني بايد نخست وجود بيماريهاي جسماي را تاييد كند.
ويژگي مشترك اختلالهاي جسماني شكل وجود نشانه هاي جسمي است كه حاكي از يك بيماري جتسماني هستند. (به همين دليل اصطلاح جسماني شكل به كار گرفته مي شود) و به طور كامل به حسب يك بيماري جسماني، اثرات مستقيم مصرف مواد، يا يك اختلال رواني ديگر (مانند اختلال وحشت زدگي) توصيه نمي شوند. اختلالهاي جسماني شكل شامل اين بخش ها هستند:
1 – اختلال جسماني كردن
2 – اختلال جسمانی شكل نامتمايز
3 – اختلال جسماني شكل نامتمايز
4 – اختلال تربيتي
5 – اختلال درد
6 – اختلال بدشكلي بدن
1 – اختلال جسماني كردن:
اختلالي چند نشانه اي است قبل از 30 سالگي شروع شده چندين سال دوام مي يابد آميزه اي از نشانه هاي درد شامل درد سر، شكم، پشت، مفاصل، دست ها، پا، قفسه ي سينه، راست روده ... ناراحتيهاي معدي، روده اي مشكلات جنسي و عصبي است.
ويژگيهاي توصيفي و اختلالهاي رواني مربوط: مبتلايان به اختلال جسماني كردن معمولاً شكايتهايشان را با آب و تاب و اغراق آميز بيان مي كنند، اما اغلب اطلاعات اختصاصي واقعي وجود ندارد.
آنها اغلب گزارشان بي ثباتي هستند. نشانه هاي اضطراب بارز و خلق افسرده بسيار شايعاند و ممكن است علت مراجعه آنها به مركز بهداشت رواني باشد. رفتار تكانشي و ضد اجتماعي، تهديد به خودكشي يا اقدام به آن و اختلافف زناشوئي ممكن است وجود داشته باشد. اختلال افسردگي عمده، اختلال وحشت زدگي و اختلالهاي مرتبط با اختلال جسماني كردن همراه مي شود. اختلالهاي شخصيت نمايشي مرزي و ضد اجتماعي بيشترين اختلالهاي شخصيت همراه با اين اختلال هستند.
2 – اختلال جسماني شكل نامتمايز:
ويژگي اصلي اختلال جسماني شكل نامتمايز وجود يك يا چند شكايت جسمي است كه به مدت 6 ماه يا بيشتر استمرار مي يابند. فروانترين شكايتها عبارتند از خستگي مزمن، از دست دادن اشتها، يا نشانه هاي معدي- روده اي يا ادراري- تناسلي. اختلال جسماني شكل نامتمايز يك طبقه ي باقيمانده براي نمونه هاي جسماني شكل پايدار است كه با همهي ملاكهاي تشخيص اختلال جسماني كردن يا يك اختلال جسناني شكل ديگر مطابقت ندارد.
مسير شكايتهاي جسمي بدون توجيه، غير قابل پيش بيني است تشخيص نهايي يك بيماري جسماني يا يك اختلال رواني ديگر به فراواني صورت مي گيرد.
ساير اختلالهاي رواني كه اغلب با شكايتهاي بدون توجه همراهند عبارتند از اختلال افسردگي عمده، اختلاهاي اضطرابي و اختلالاتي سازگاري، بر خلاف اختلال جسماين شكل نامتمايز، نشانه هاي جسمي اختلالهاي ساختگي و تمارض به عمده وانموده يا ايجاد مي شوند.
3 – اختلال تبديلي:
شامل نشانه ها يا نارساييهاي موثر بر كاركرد حركتي يا حسي ارادي رابطه دارند و از ين رو بيمارهاي «عصب شناختي كاذب» ناميده مي شوند. نشانه ها يا نارساييهاي حركتي شامل اختلال در هماهنگي يا تعادل، فلج يا ضعف موضعي، لالي حنجره اي، اشكال در بلع يا احساس «توده در گلو» و احتباس ادرار هستند و نشانه ها يا نارساييهاي تحسي شامل از دست دادن احساس بساوايي يا درد، دو بيني، نابينايي، ناشنوايي، توهم ها هستند.
ويژگي هاي توصيفي و اختلالهاي رواني مربوط:
مبتلايان به اختلال تبديلي ممكن است نسبت به نشانه هاي خود بي تفاوتي مفط داشته باشند وابستگي و ايفاي نقش بيمار هستند اختلالهاي رواني همراه عبارتند از اختلالهاي تجزيه اي، اختلالهاي افسردگي، عمده، اختلالهاي شخيصت نمايشي، ضد اجتماعي و وابسته.
ويژگي اصلي اختلال درد وجودي دردي است كه محور اصلي جلوه ي باليني را تشيكل مي دهد و به قدري شديد است كه مستلزم رسيدگي باليني است. اين درد موجب يا اختلال عمده در كاركرد اجتماعي شخصيت يا ساير زمينه هاي مهم توصيه مي شود.
درد ممكن است جنبه هاي گوناگون زندگي روزمره را به شدت مختل كند بيكاري ناتواني و مشكلات خانوادگي اغلب در ميان مبتلايان به شكلهاي مزمن اختلال درد ديده ميشوند.
وابستگي به تركيبات افيوني يا سوء مصرف آن و وابستگيها به بنزود ديارپين يا سوء مصرف آن ممكن است در نتيجه ي اقدامات درماني به وجود آيند. اختلال درد به ظاهر با سيار اختلالهاي رواني به ويژه اختلالهاي خلقي و اضطرابي همراه مي شود به نظر مي رسد درد فرض بيشتر با اختلالهاي افسردگي همراه است در حالي كه درد حاد بيشتر با اختلالهاي اضطرابي همراه مي شود.
ويژگي بد شكلي بدن عبارت است از اشتغال ذهني با نوعي نقش در ظاهر فرد است.
اين نقص، يا حياتي است يا چنانچه نابهنجاري جسمي جزئي وجود داشته باشد منجر به دلواپسي مفرط مشخص مي شود. بيشتر مبتلايان به اين اختلال به خاطر زشتي خيالي خود ناراحتي بارزي احساس مي كنند. و اغلب اشتغالهاي ذهني را در به دشت دردناك «عذاب آور» يا در مخرب توصيف مي كنند. اختلالات بد شكلي بدن ممكن است با اختلال افسردگي عمده افسردگي عمده اختلال هزياني، هراس اجتماعي و اختلال وسواس فكري- عملي همراه شود.
ويژگي اختلالات ساختگي وجود نشانه هاي جسمي يا رواني است كه براي ايفا نقش بيمار به عمد ايجاد يا وانمود مي شوند اين قضاوت كه يك نشانه معين به عمد ايجاد مي شوند هم بر حسب شواهد آشكار و هم بر حسب رد ساير علل انجام ميگيرد.
ويژگي اصلي اختلال ساختگي عبارت از ايجاد عمدي ملايم يا نشانه هاي جسمي يا رواني است. تصوير باليني ممكن است تقليد ماهرانه ي شكايتهاي ذهني (مانند، شكايتهاي از درد شكمي حاد بدون وجود درد) بيماريهاي خود ساخته (مانند، ايجاد آبسه از راه تزريق بزاق به داخل پوست) مبالغه شديد بيماريهاي جسماني پيشين (مانند، وانمود سازي صرع بزرگ توسط فردي كه سابقه ي پيشين اختلال صرع دارد) يا هر گونه تركيب يا شكلهايي از اين موارد را شامل باشد.
گسيخگي در كاركردهاي هوشياري، حافظه، تقويت يا درك محيط است.
و اختلالهاي آن به اين صورت است: 1 – يا دزدودگي تجزيه اي 2 – گريز تجزيه اي 3 – اختلال تجزيه اي 4 – اختلال مسخ شخصيت
1 – يادزدودگي تجزيه اي:
يك يا چند دوره ي ناتواني براي يادآوري اطلاعات شخصي مهم، بر حسب توانايي براي يادآوري اطلاعات شخصي مهم كه معمولاً داراي ماهيت آسيب زا يا فشار زا است، مشخص مي شود، كه به دليل گستردگي نمي توان آن را با فراموشكاري عادي توجيه كرد.
2 – گريز تجزيه اي:
بر حسب دور شدن ناگهاني و غير منتظره از خانه يا محل كار، همراه با ناتواني براي يادآوري گذشته خود و آشفتگي هويت شخصي يا كسب يك هويت جديد مشخص ميشود.
3 – اختلال هويت تجزيه اي (چند گانه):
بر حسب وجود او يا چند هويت يا حالتهاي شخصيتي متمايز مشخص مي شود كه به طور متناوب كنترل رفتار فرد را در اختيار او قرار مي گيرند و همراه با ؟؟؟ براي يادآوري اطلاعات شخصي مهم است كه به دليل گستردگي نمي توان آن را با فراموشكاري عادي توجيه كرد.
4 – اختلال مسخ شخصيت:
شامل دروه هاي پايداري مسخ شخصيت كه بر حسب احساس جدايي يا بيگانگي از خود مشخص مي شود مثلاً فرد احساس مي كند آدم ماشيني است.
كه شامل كژكاري هاي جنسي، نابهنجاري هاي جنسي و اختلالهاي هويت جنسي است. كژكاري جنسي شامل: اختلال ميل جنسي كم كار، اختلال بيزاري جنسي، اختلالهاي انگيختگي جنسي، اختلالهاي اوج لذت جنسي در زن، اختلالهاي اوج لذت جنسي در مرد، انزال زودرس، اختلال درد جنسي، اختلال هويت جنسي، مشخصه نابهنجاري جنسي وجود اميال، خيالپردازي ها، يا رفتارهاي جنسي برگشت كننده شديد است.
آشفتگي شديد در رفتار خوردن مشخص مي شوند اين بخش بر دو تشخيص مشخص يعني بي اشتهايي عصبي و پرخوري عصبي است. بي اشتهايي عصبي: بر حسب خودداري از حفظ كمترين وزن بهنجار بدن مشخص مي شود. پرخوري عصبي بر حسب دوره هاي مكرر خوردن و بلعيدن و به دنبال آن رفتارهاي جبراني مانند استفراغ عمدي به مصرف نابجاي داروهاي ملين، مدرها، يا ساير داروها روزه داري هاي مشخص مي شود.
اختلالهاي خواب بر اساس سبب شناسي احتمالي در چهار بخش عمده طبقه بندي مي شود، اختلالهاي خواب اوليه، اختلالهايي هستند كه در آنها هيچكدام از سبب شناسايي ذكر شده در زير دخالت ندارند.
اختلال در آغاز، در تداوم خواب و در خواب آلودگي، زياد در مدت، كيفيت يا زمان خواب مشخص مي شوند.
اختلال خواب دوره ي شبانه روزي: يك الگوي پايدار يا عود كننده اي بي نظمي خواب است كه از هماهنگي بين نظام شبانه روزي درون زاد خواب بيداري و الزام هاي بيروني مربوط به زمان و مدت زمان و مدت خواب به وجود مي آيد.
تشخيص اختلال خواب دروه شبانه روزي با بايد براي آن دسته از جلوه هاي باليني كه آن فرد اختلال اجتماعي يا شغلي آشكار يا پريشاني بارز مرتبط با اختلال خواب دارد، اختصاص دادر. اشخاصي كه به واسطه ي اين حداقل براي معاينه مراجعه كننده اغلب از شدت يا پايداري نشانه هاي خود ناراحت هستند.
وقوع مكرر روياهاي وحشتناك است كه به بيدار شدن از خواب منجر مي شود. فرد در حين بيداري كامل هوشيار است. به طور كلي، كابوسها به صورت زنجيره اي گسترده، و طولاني از رويا رخ مي دهند و موجب اضطراب يا وحشت شديد مي شوند. كابوسها معمولاً با بيدار شدن، كه به بازگشت سريع هوشياري كامل و يك حس طولاني ترس يا اضطراب همراه است برانگيختگي خفيف خود مختار (تپش قلب) وجود داشه باشد و رفتار و نشانههاي افسردگي و اضطراب در آنها شايع است.
اختلال و هشت خواب: وقوع مكرر دهشت هاي خواب است يعني بيدار شدن هاي ناگهاني در خواب كه معمولاً با فرياد ناشي از وحشت يا گريه آغاز مي شود. در طي اين رويدادع فرد به طور ناگهاني از خواب بيدار شده و همراه با يك ظاهر وحشت زده و وجود علايم خود مختار حاكي از اضطراب شديد (مانند تپش قلب تنفس سريع، سرخ شدن پوست، عرق كردن) فرياد كشيده و گريه مي كنند.
اين رويداد معمولاً با فرياد زدن، جيغ كشيدن، گريه كردن همراه است فرد مبتلا ممكن است به طور فعال در برابر آغوش قرار گرفتئن و لمس شدن به وسيله ديگران مقاومت كند.
ويژگي اصلي اختلال خوابگردي دوره هاي مكرر رفتار پيچيده حركتي است كه در طي خواب آغاز مي شود و شامل بلند شدن از بستر و قدم زدن است. دروه هاي خوابگردي در طي خواب با موج كند آغاز مي شود و بنابراين، اغلب در طي ثلث اول شب رخ مي دهند. در طي دوره هاي خوابگردي احتمال دارد افراد صحبت كنند و يا حتي به سوالات ديگران پاسخ دهند. ولي با اين وجود صحبت آنها خفيف بوده و مكالمه ي واقعي، پديده اي نادرست است. در اين افراد ممكن است انزواي اجتماعي و يا مشكلات شغلي رخ دهد زيرا آنها از موقعيتهايي كه آنها را براي ديگران آشكار مي كند اجتناب مي نمايند.
ويژگي هاي توصيفي: محركهاي دروني (مانند مثانه ي متسع شده) يا محركهاي بيروني (مانند سر و صدا) همانند عوامل تنش زاي رواني- اجتماعي و مصرف الكل يا مواد آرام بخش، ممكن است احتمال يك دوره ي خوابگردي را افزايش دهند. اختلال خوابگردي در كودكان معمولاً با ساير اختلالهاي رواني همراه است.
اختلال كنترل تكانه: ويژگي اصلي اين اختلال ناتواني است مقاومت در برابر يك تكانه، سايق يا وسوسه براي انجام يك عمل است كه براي شخص يا ديگران زيان آور است.
اختلال انفجاري متناوب: كه با دوره هاي متمايز ناتواني براي مقاومت در برابر تكانه هاي پرخاشگرانه كه به حمله هاي جديد يا تخريب اموال منجر مي شود مشخص مي شود. ويژگي اصلي آن اختلال واقع دوره هاي متمايز ناتواني مقاومت در برابر تكانه هاي پرخاشگرانه است كه به اعمال تهاجمي جدي مرتبط مي شود.
ويژگي هاي توصيفي: ممكن است بين دوره هاي انفجاري علايم تكانشگري يا پرخاشگري فراگير وجود داشته باش. افراد داراي صفات خود شيفته، وسواسي هستند. اين اختلال به از دست دادن شغل، طلاق، تصادفات، زنداني شدن و چيزهايي از اين قبيل منجر ميشود.
پيدايش نشانه هاي شخصيت در پاسخ به يك عامل فشارزا كه در ظرف 3 ماه از آغاز اين عوامل رخ داده باشد اختلال سازگاري بايد در ظرف 6 ماه از بين رفتن عامل فشارزا بر طرف مي گردد.
ويژگيها: پريشاني ذهني يا اختلال در كاركرد مربوط به اختلالهاي سازگاري به صورت عملكرد خفيف در كار يا مدرسه ظاهر مي شود.
يك الگوي پايداري از رفتار و تجربه دروني است كه به انتظارات فرهنگي، به ميزان قابل ملاحظه اي مغايرت دارد، فراگير و انعطاف پذير است.
شامل الگويي از عدم اعتماد و سوء ظن به گونه است كه انگيزه هاي ديگران به عنوان انگيزه هاي كينه توزانه انگاشته مي شود.
شامل يك الگوي كناره گيري از روابط اجتماعي و دامنه ي محدوده بيان هيجاني است.
شامل يك الگوي از ناراحتي حاد در روابط صميمانه، تحريفهاي شناختي يا ادراكي و رفتارهاي عجيب و غريب است.
شامل الگويي از تخلف از قوانين و ناديده گرفتن حقوق ديگران است.
شامل الگويي از بي ثباتي بين فردي، خودانگاره، عواطف و تكانشوري بارز است.
يك الگوي از هيجان پذيري و توجه طلبي افراطي است.
يك الگويي از بزرگ منشي، نياز به تحسين است.
شامل الگويي از بازداري اجتماعي، احساسهاي بي كفايتي و حساسيت بيش از اندازه به ارزيابي منفي است.
الگويي از رفتار سلطه پذيري و وابستگي مربوط به يك نياز افراطي به تحت حمايت قرار گرفتن است.
شامل الگويي از اشتغال ذهني نسبت به نظم و ترتيب كمال گرايي و كنترل به بهاي از دست دادن انعطاف پذيري، گشاده رويي و كارآمدي است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید