1- یارو داشته زن ميگرفته، ازش ميپرسن: جشن عروسيت رو كجا ميگيري؟ ميگه: تو يك مدرسه! ميگن: آخه چرا مدرسه؟! ميگه: ولك آخه خـَيـلي كلاس داره
2- به یارو ميگن برو جلوي ماشين ببين چراغ راهنما كار ميكنه ؟ ... ميره جلوي ماشين ميشينه ميگه :: آره ... نه ... آره ... نه ... آره ... نه ... آره ... نه ... آره ... نه ... آره ... نه ...
3- یارو تو سينما وسط نشسته بوده ، دست ميكنه تو دماغش و حسابي تميزش ميكنه اما نه دستمال داشته نه ميتونسته بلند بشه به بغل دستيش ميگه : آقا لطفاً اينو دست به دست كن بمالش به ديوار
4- نگهبان به رئيس بيمارستان گفت: قربان! سه تا از ديوونه ها فرار كردن. رئيس بيمارستان گفت: زياد ناراحت نباش، هنوز صد تا ديوونه داريم.
5- یکی ساندويچفروشي داشته، يك روز يك بابايي مياد ميگه: قربون يك ككتل بده، فقط بيزحمت توش گوجه نگذار. تركه ميگه: آقا امروز اصلا گوجه نداريم، ميخواي خيارشور نگذارم؟!
6- به یارو ميگن چند تا بچه داري؟ ميگه 2 تا . ميپرسن: كدومش بزرگتره؟ ميگه: خوب اوليش!
7- یارو از يكي ميپرسه قبله كدوم طرفه؟! يارو نشونش ميده، تركه ميگه: بايد خيلي برم؟!
8- یارو سربازيش تموم ميشه، وقتي كارت پايان خدمتشو بهش ميدن، نگاه ميكنه ميگه: اي بابا، من كه ازينا چهارتا دارم
9- یارو زنگ ميزنه ۱۱۸ ميگه : ببخشيد شماره تلفن ۱۱۰ چنده!!!
10- به يك یارو ميگن: 2*2 چند ميشه؟ ميگه: 5 تا! ميگن: برو بابا، 4 تا ميشه! ميگه: آخه من از يه راه ديگه رفتم!
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید