به دور و اطرافمان که نگاه کنیم برخی را میبینیم که مانند گرگی از بدن هر آنکس که میشناختهاند تکهای گوشت را کندهاند! افرادی که مانند دیگران لباس میپوشند، هرروز به سرکار میروند، میگویند و میخندند، اما دهانشان به خون دیگران آغشته است! اینها چه کسانی هستند؟
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «در شب معراج گروهی را در آتش دیدم درحالیکه مردار (موجود مرده) میخوردند! از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینها کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را میخوردند»(1) یعنی غیبت میکردند.
در روایات احادیث فراوانی بر مذمت غیبت دیگران آمده است. غیبت در دین مقدس اسلام بهشدت مذموم است تا آنجا که در زمان پیامبر اسلام، مردی که در محضر پیامبر بود از جای خود برمیخیزد. حاضران که دیدند او در برخاستنش ناتوان است گفتند: چه اندازه فلانی ناتوان است! پیامبر (ص) فرمودند: گوشت برادر خود را خوردید و غیبت او را کردید. (2)
غیبت برادر مؤمن بهمانند گرگی هار، وحشیانه اعمال نیک غیبت کننده را میدَرَد و بر هیزم اعمال او شعلهای را میاندازد تا اعمالش از بین بروند. امام صادق (ع) میفرمایند: «غیبت بر هر مسلمانی حرام است و جز این نیست که غیبت حَسَنات را میخورد و از بین میبرد مانند از بین رفتن هیزم بهوسیله آتش». (3)
امروزه غیبت دارای تعاریف مختلفی شده است. خیلیها بهزعم خود و بر اساس تشخیصشان که در بسیاری از موارد هیچ مبنای دینی هم ندارد، اجازه غیبت مؤمنان را نه فقط برای خود، بلکه برای دیگران نیز صادر میکنند! برای روشن شدن این مسئله به تعریف غیبت میپردازیم.
معنای غیبت و موارد آن
رسول خدا (ص) پیرامون آنکه غیبت چیست میفرمایند: «غیبت آن است که برادر دینیات را به آنچه کراهت دارد یاد کنی». (4) این یعنی اگر فلان دوست یا آشنای کسی در رفتار و یا زندگی خود مسئله یا نقصی را داشته باشد که مایل به دانستن دیگران نباشد و کسی که باخبر گشته آن را برای دیگران مطرح کند، غیبت او را کرده است. با این توضیح یعنی اگر کسی از بازگو کردن هر چیزی که مربوط به او است کراهت داشته باشد پس ما نباید از آن دَم بزنیم؟
تفاوت غیبت و بهتان در چیست؟
امام موسی بن جعفر (ع) به این پرسش پاسخ دادهاند: «هرکس درباره کسی که حاضر نیست چیزی را که در او هست و مردم هم آن را میدانند چیزی بگوید، غیبت نیست و اگر چیزی را که در او هست و مردم نمیدانند بگوید غیبتش را کرده و اگر چیزی را که در او نیست را بگوید، به او بهتان زده است». (5)
چرا اسلام غیبت را حرام کرده؟
حرام دانستن غیبت توسط دین مبین اسلام میتواند دلایل مختلفی را داشته باشد. یکی از مهمترین آنها ترویج گناه است. یعنی کسی کار خطایی را انجام میدهد و دیگری آن عمل را برای دیگران مطرح کرده و بهبیاندیگر آن را نشر میدهد. ترویج یا اصطلاحاً اشاعه گناه یکی از موارد ممنوعه در دین اسلام به شمار میرود.
در قرآن کریم سوره نور آیه 19 آمده است: «کسانی که دوست دارند کارِ زشت در میان مؤمنان شایع شود، برای آنان در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهد بود.»
آثار و عواقب غیبت
برای غیبت هم مانند بسیاری از گناهان دیگر آثار و عوارضی وجود دارد. عوارضی که غیبتکننده را با مشکلات جدی روبهرو میکند. پیامبر مکرم اسلام (ص) دراینباره میفرمایند: «عیبهای مؤمنین را دنبال نکنید، زیرا کسی که به دنبال عیبهای مؤمنان باشد خداوند عیبهای او را دنبال میکند و کسی که خداوند عیبهای او را دنبال کند او را رسوا سازد اگرچه درون خانهاش باشد». (6)
با توجه به این روایت، یعنی صِرف غیبت کردن از کسی حتی اگر خودِ غیبت کننده با عمل آن شخص مخالف هم بوده باشد، اما او را به رسوایی دچار خواهد کرد.
همچنین حضرت زینالعابدین (ع) پیرامون عوارض غیبت میفرمایند: «هرکس مردم را به عیبهایی که دارند هدف قرار میدهد، مردم او را به عیبهایی که ندارد هدف قرار میدهند». (7)
آیا باید غیبت شونده را از وقوع غیبت مطلع کنیم؟
در اینجا شاید عدهای بگویند او درباره فلانی حرف زده پس من باید شخص غیبت شده را باخبر کنم. نکتهای که اینجاست آن است که از این باخبر کردن چه چیزی عاید شخصِ غیبت شده میشود؟ در بسیاری از موارد صرفاً رابطه آن دو بههمخورده و هیچ اتفاق مثبتی صورت نمیگیرد. به روش برخورد امام سجاد (ع) با کسی که خبر غیبت ایشان را برایشان برده توجه کنید:
از غیبت بپرهیز که خورش سگ های جهنم است
مردی به علی بن الحسین (ع) عرض کرد: فلان کس شما را به گمراهی و بدعتگذاری نسبت میدهد. علی بن الحسین (ع) فرمودند: «تو حق همنشینی با او را رعایت نکردی که سخن او را برای من نقل کردی و حق مرا هم رعایت نکردی که سخن برادرم را که من از آن خبر نداشتم به من رساندی. همانا مرگ همه ما را دربرمی و معاد محشر ماست و قیامت وعدهگاه ما و خداوند در میان ما حکم میکند. از غیبت بپرهیز که خورش سگهای جهنم است و آگاه باش که هرکس عیبهای مردم را زیاد بگوید همان زیادهگویی گواهی میدهد که به اندازهای که خودش معیوب است به دنبال عیبهای دیگران است». (8)
شنیدن غیبت
آنچه که گفته شد پیرامون غیبت کردن و عوارض آن بود. اما درجایی که کسی جلوی ما از دیگری غیبت میکند چه باید بکنیم؟ آیا شنیدن غیبت هم اشکال شرعی دارد؟
پاسخ این پرسش را از پیامبر اسلام (ص) نقل میکنیم: «شنونده غیبت در حکم غیبت کننده است و گوش دهنده به غیبت، یکی از غیبت کنندگان است». (9) حضرت صادق (ع) نیز دراینباره چنین میفرمایند:«غیبت کردن از مسلمان بهمنزله کفر، و شنیدن آن و راضی بودن به آن بهمنزله شِرک است». (10)
حاجآقا رحیم ارباب یکی از علما و حکمای بزرگ اصفهان در اواخر عمر خود که نزدیک به یک قرن میشد میگوید: در طول صدسال زندگیام نه غیبت کردهام و نه گذاشتهام کسی جلوی من غیبت کند.
اینکه این عالم بزرگ حتی از شنیدن غیبت هم اینچنین دوری نموده است میتواند دلایل متعددی ازجمله آن دو روایتی را که در این زمینه ذکر کردیم داشته باشد. همچنین شرع مقدس برای جلوگیری از هتک آبروی مؤمنی که قرار است با غیبت شدنش صورت بگیرد، اجر و پاداشی را در نظر گرفته است.
نبی معظم اسلام (ص) میفرمایند: «کسی که در مجلسی بشنود که از برادر (مسلمانش) غیبت میشود و از آن جلوگیری کند، خداوند هزار باب از شر دنیا و آخرت را از او دور میگرداند». (11)
باید توجه کنیم که غیبت کردن در موارد بسیاری هیچ منفعت و سودی را برای کسی که مرتکب آن میشود در پی ندارد. شاید کسی برای تفریح و گذراندن وقت و شاید هم برای آنکه از فلانی خوشش نمیآید به این رذیله اخلاقی روی بیاورد. شاید کسی هم گمان کند که غیبت کردن از دیگری زندگی خودش و یا شنونده آن غیبت را نجات میدهد. ازآنجایی که در تشخیص این مسئله افراد زیادی به راه اشتباه میروند پس در پایان به موارد جواز غیبت که ده مورد است و اسلام آن را مجاز شمرده، از کتاب گناهان کبیره تألیف شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب میپردازیم.
در این موارد غیبت حرام نیست
اول؛ غیبت کردن از کسی که فسقش آشکار باشد نه پنهان، مثلاینکه ظرف شراب را آشکارا در خیابان و بازار بهدست گرفته بیاشامد و همچنین کسی که پرده حیا را انداخت، یعنی در حضور مردم از گناه کردن حیا نکرد. باید دانست که قدر مسَلَم جواز غیبت همان گناهی است که در آشکارا بهجا میآورد و نیز باید دانست که غیبت متجاهر به فسق، در صورتی جایز است که خودش اقرار به گناه داشته باشد بنابراین اگر برای عمل خود عذر صحیحی اظهار کند غیبتش جایز نیست.
دوم؛ در مقام شکایت مظلوم از ظالمی که به او ستم کرده و بیان ظلمی که به او شده، غیبت دیگر مانعی ندارد. و احتیاط آن است که اظهار تظلم نزد کسی کند که امید دادخواهی از او داشته باشد.
سوم؛ هرگاه مسلمانی از کسی مشورت کرد در باب معاملهای که با شخص معینی میخواهد انجام بدهد، و طرف مشورت، عیبی از آن شخص میداند که اگر نگوید معامله صورت میگیرد و آن مسلمان بهزحمت و در ضرر میافتد، و در حقیقت بهواسطه اظهار نکردن، مسلمانی را در ضرر انداخته و به او خیانت کرده است. باید دانست که احتیاط در این مسئله، رعایت کردن دو چیز است: یکی آنکه در صورتی عیب آن شخص را بگوید، که ضررِ مفسدهی نگفتن، بیشتر باشد. و دوم آنکه ذکر عیب آن شخص در صورتی جایز است که از ذکر آن برای جلوگیری از مفسده معاملهی با او، ناچار باشد. پس اگر بدون ذکر عیب کفایت میکند، مثلاً همینقدر که بگوید صلاحت را در این معامله نمیدانم و او هم میپذیرد، باید به همان اکتفا کرد.
چهارم؛ غیبت کردن بهقصد نهی از منکر، به این معنی که هرگاه منکری را از مسلمانی ببیند و بداند که اگر غیبتش را بکند آن را ترک میکند. ولی اگر احتمال بدهد که ترک کرده، ذکر آن جایز نیست و اگر آن گناه نهانی است، نقل آن برای دیگران حرام است و با اجتماع شرایط نهی از منکر، باید او را از آن گناه بازدارد و اگر بازداشته نشود و بداند که اگر گناه او را برای دیگران نقل کند، ترک خواهد کرد در این صورت نقل گناه او جایز است؛ لیکن بهشرط اینکه ترک آن گناه از ریخته شدن آبروی آن مسلمان مهمتر باشد.
پنجم؛ غیبت و ظاهر کردن عیب کسی که گمراه و گمراهکننده است و در دین خدا بدعت گذاشته، بهقصد اینکه مردمفریبش را نخورند و در دامش نیفتند.
ششم؛ غیبت کردن از فاسقی که روایتی نقل کرده یا بر امری شهادت داده، بهقصد اینکه فسق او را بشناسند و به قولش ترتیب اثر ندهند.
هفتم؛ ذکر کردن کسی به عیب و نقصی که به آن مشهور و نشانهاش شده، مانند اعمش (کسی که مبتلابه ضعف بینایی و آب چشم است) و احول (چشم چپ) و اعرج (شَل) و نظایرش. لیکن درصورتیکه قصد عیب گذاری نداشته و فقط به منظور معرفی و شناسانیدن آن شخص باشد و طرف هم به ذکر این القاب ناراحت نباشد. وگرنه باید خودداری کرد و به جهت دیگری او را شناسانید.
هشتم؛ رد کردن کسی که بهدروغ ادعای نَسَبی کند (ادعای فامیل بودن).
نهم؛ در کتاب کشف الریبه، از بعضی فقها نقل کرده که هرگاه دو نفر، گناهی از شخصی ببینند و در غیابش با یکدیگر نقل کنند، جایز است. زیرا گوینده چیز پنهانی ازنظر شنونده برایش نگفته، بلکه چیزی را که خودش دیده برایش بازگو میکند.
دهم؛ بهطورکلی هر موردی که مصلحت غیبت کردن، از مفسده هتک احترام مؤمن بیشتر باشد. (مانند غیبت خانم یا آقایی جهت شناسانیدن آنها در جواب کسی که برای تحقیق ازدواج آمده است.)
پی نوشت:
1. گناهان کبیره، صفحه 273
2. العهود المحمدیه صفحه 855
3. گناهان کبیره ص 275
4. مکاسب محرمه
5. اصول کافی جلد 2 صفحه 358
6. نهج الرسول صفحه 507
7. اعلام الدین صفحه 299
8. نهج السجاد صفحه 294
9. مستدرک الوسائل کتاب حج باب 136
10. کشف الریبه
11. مکارم الاخلاق صفحه 430
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید