رفتار وحشیانه با کودکان و نوجوانان در کارزار کربلا و پس از آن، بهترین دلیل بر بی رحمی و قساوت قلب دشمنان اهلبیت است و به بهترین نحو مظلومیت آل الله را نمایش میدهد. در این میان یکی از کودکانی که پژوهشگران زیادی درباره وجود آن بحث کردهاند، حضرت رقیه است.
تا چند قرن بعد از حادثه کربلا، حاکمان ستم گر اموی و عباسی، مقابل نشر و توسعه حرکت امام حسین میایستادند، اما خصوصیاتی که در این واقعه تاریخی وجود داشت، مانع از کم شدن حرارت محبت به سیدالشهدا و نفرت از قاتلین او میشد. یکی از این مشخصهها، اوج مظلومیت اباعبدالله و خاندان و اصحاب ایشان است و مهمترین مصداقی که این مظلومیت را نمایان میکند، کودک کشی دشمنان اهل بیت و اذیت و آزار کودکان خردسال است.
گرچه نمیتوان ادعا کرد امام، کودکان را به میدان کارزار و اسارت بردند تا مظلوم نمایی کنند، اما این را میتوان گفت که در عمل کودکان و نوجوانان نیز در کربلا ایفای نقش کردند و به حقانیت حرکت امام حسین(ع) حجیت بخشیدند.
رابطه شهادت کودکان و بیعت نکردن امام با یزید
اگر بپرسید چرا امام با یزید بیعت نکرد، امام پاسخ میدهد که یزید مردی است فاسق، میگسار، قاتل بیگناهان؛ او کسی است که آشکارا مرتکب فسق و فجور میشود. بنابراین، هرگز شخصی همانند من، با مردی همانند وی بیعت نخواهد کرد.[1]
امام حسین با قاتل بی گناهان بیعت نکرد و چه کسی بی گناه تر از کودکان و نوجوانان که هیچ نقشی در قدرت و سیاست ندارند. حکومتی که به علی اصغر شش ماهه رحم نکرد، لایق بیعت کردن نیست.
حکومتی که عبدالله بن حسن را که هیچ دفاعی از خود نداشت، در حالیکه دست از بدنش جدا کردند به شهادت رسانید، فاسد است و جز فساد کاری نمیکند.
با حکومتی که به جای نوازش دختر یتیم سه ساله که در سوگ پدر ناله و زاری میکرد، سر پدر را برایش آورد و موجب شهادت او شد، باید فاتحه اسلام را خواند.
حضرت رقیه را در کجای تاریخ جستوجو کنیم؟
بنابر این رفتار وحشیانه با کودکان و نوجوانان در کارزار کربلا و پس از آن، بهترین دلیل بر بی رحمی و قساوت قلب دشمنان اهلبیت است و به بهترین نحو مظلومیت آل الله را نمایش میدهد. در این میان یکی از کودکانی که پژوهشگران زیادی درباره وجود آن بحث کردهاند، حضرت رقیه است.
متاسفانه این موضوع یکی از آسیبهای وحدت تشیع شده و هرکس اگر به نوعی با آن مخالفت کند، یا در این مسئله تشکیک کند مورد اتهام قرار میگیرد. به هر حال باید این موضوع از راه علمی و کارشناسی به نتیجه برسد و نباید احساسی عمل کرد.
به لحاظ تاریخی، درباره خیلی از شهدای کربلا ما مطلبی نداریم؛ شهیدی در کربلا داریم که گفتهاند، آمد در میدان کارزار، کشت و کشته شد، فقط همین و هیچ اطلاعی از قبل آن نداریم. درباره شخصیت حر با این عظمتش اصلاً هیچ چیز در تاریخ پیدا نمیکنید. خب حضرت رقیه هم مثل حضرت علی اصغر فقط یک لحظه و در یک مقطع کوتاه جاودانگی پیدا میکند به جهت عظمتش و گرنه ما چیزی در دست نداریم که بخواهیم نقش اینها را بررسی کنیم.
اجمال تاریخ عاشورا در منابع دسته اول
درباره شخصیت حضرت رقیه باید به کتاب کامل بهایی مراجعه کرد؛ البته کامل بهایی از یک کتاب قدیمیتری به نام مطاعن معاویه باشد نقل میکند؛ متاسفانه آن کتاب در دسترس ما نیست که بتوانیم به آن اعتماد کنیم. ولی خب به کسی که نقل میکند یعنی عماد الدین طبری میشود اعتماد کرد. عماد الدین طبری این کتاب را در اولین دوران شیعی به بهاءالدین محمد جوینی والی اصفهان تقدیم کرده که حرفهای شیعه زیاد در آن است.
باید درباره حضرت رقیه با تسامح و تساهل برخورد کرد
نمیشود در این موضوع خیلی مته به خشخاش گذاشت؛ اگر بخواهیم سختگیرانه نگاه کنیم، واقعاً مشکل پیدا میشود، ولی می گوییم حالا یک حرفی در تاریخ از حضرت رقیه هست؛ گاهی ما مسائلی داریم که در هیچ جای تاریخ وجود ندارد، ولی اصل وجود چنین کسی در تاریخ ذکر شده است، اما جزییاتش بعداً اضافه شده؛ خیلی از مسائل در تاریخ اضافه شده، به خصوص از قرن دهم به بعد؛ ولی این جای خوشبختی است که این مطلب را که درباره حضرت رقیه خیلیها میپرسند، می گوییم در یک کتابی هست بنابر این انکار نمیکنیم.
حضرت رقیه از مشهورات تاریخ است
یکی از اشکالات وهابیت و داعش این است که آثار را از بین میبرند؛ خود این آثار یک نشانه تاریخی است. ما میتوانیم بگوییم با توجه به این که این آثار، مانند بارگاه حضرت رقیه، قدمت زیادی دارند و با توجه به گزارشهای اجمالی تاریخی اینها به هم کمک میکنند و یک نتیجهای به دست میآید.
به هر حال یک بحثی در تاریخ هست به نام مشهورات همین که بارگاهی برای حضرت رقیه هست از مشهورات است و همچنین نقل کرامتهایی که از حضرت رقیه میشود با تسامح به مسئله کمک میکند اما دلیل نمیشود.
پینوشتها:
[1]بحارالانوار، ج 44، ص 325.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید