نفاس در لغت به زايمانِ زن گفته مىشود و زنى كه زايمان كرده «نُفَسأ» ناميده مىشود(213). و اما در اصطلاحِ فقه، نفاس به خونى گفته مىشود كه همراه با خروجِ اوّلين جز بچه از شكم مادر خارج مىشودبه شرطى كه قبل از ده روز، يا در پايان ده روز قطع گردد (و بعضى از فقها اضافه كردهاند كه بايد صدق زايمان و خون ولادت بنمايد؛ بنابراين اگر چيزى سقط شود و شك كند كه صدق زايمان مىكند يانه و يا اينكه پس از زايمان با فاصله زياد خونى خارج شود كه صدق خون ولادت نكند حكم به نفاس كردن مشكل است.)(1)
مسأله: خونى كه زن پيش از بيرون آمدنِ اوّلين جز بچه مى بيند نفاس نيست.(2)
مسأله: تمامى فقها فرمودهاند: ابتداى ده روز را بايد بعد از تمام شدنِ ولادت محاسبه نمود، گرچه ولادت طول بكشد نه از زمانِ شروعِ ولادت، و اما احكام نفاس، از همان زمانِ شروعِ ولادت (اگر همراه با خون ديدن باشد) آغاز مىگردد ولى حضرت آيهالله سيستانى فرمودهاند: ابتداى ده روز بايد از زمان خون ديدن پس از ولادت محاسبه شود؛ زيرا ممكن است خون ديدن با فاصله از ولادت شروع شود.(3)
مسأله: در نفاس آيا لازم است خلقت بچه تمام باشد؟ بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله مكارم فرمودهاند: بنابر احتياطِ واجب بايد خلقتش تمام باشد؛ بنابراين اگر خونِ بستهاى از رحم خارج شود و بداند كه اگر در رحم مىماند انسان مىشد بايد ميان اعمالِ زنى كه از خون پاك است و كارهايى كه حائض ترك مىكند جمع نمايد و بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله خوئى(ره) و حضرت آيهالله سيستانى فرمودهاند: بلكه اگر ناتمام نيز باشد در صورتى كه زاييدن صدق كند خونى كه تا ده روز ببيند خون نفاس است و بقيه فقها فرمودهاند: لازم نيست خلقت بچه تمام باشد بلكه اگر خونِ بستهاى هم از رحم خارج شود و خودِ زن بداند يا چهار نفر قابله بگويند كه اگر در رحم مىماند انسان مىشد. خونى كه تا ده روز ببيند خون نفاس است.(4)
مسأله: هرگاه شك كند كه چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى كه سقط شده اگر مىماند انسان مىشد يا نه، لازم نيست وارسى كند، و خونى كه از او خارج مىشود شرعاً خون نفاس نيست.(5)
مسأله: ممكن است خونِ نفاس يك آن بيشتر نيايد ولى بيشتر از ده روز نمىشود.(6)
چند نكته
.1 ملازمهاى ميانِ عددِ روزهاى نفاس و مترتّب شدنِ احكام نفاس نيست؛ زيرا عدد را بايد پس از تمام شدنِ ولادت حساب كرد ولى احكام نفاس، از زمان شروعِ ولادت مترتّب است البته گاهى هم يكى مىشوند.
.2 اگر زن روز دهم ولادت را خون ببيند فقط همان يك روز نفاس است و قبلش حكم طاهر را دارد.
.3 اگر زن روز سوم ولادت را خون ببيند و سپس پاك شود و دوباره روز دهم خون ببيند دو روز سوم و دهم به فتواى همه نفاس است. و اما در مورد روزهاى پاكِ وسط (از سوم تا دهم) بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله مكارم و حضرت آيهالله فاضل فرمودهاند: آن روزها حكم طاهر را دارد و بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) و حضرت آيهالله خوئى(ره) و حضرت آيهالله اراكى(ره) فرمودهاند: حكم نفاس را دارد و بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله گلپايگانى(ره) و حضرت آيهالله سيستانى فرمودهاند: در آن روزهاى پاكِ وسط بايد بين اعمال نُفَسأ و اعمال شخص طاهر جمع نمايد.
.4 اگر زن فقط روز پنجم را خون ببيند فقط همان روز نفاس است و قبل و بعدش نفاس نيست و اما اگر روز اول ولادت و پنجم و دهم خون ببيند آن روزها قطعاً نفاس است و نسبت به پاكىهاى وسط در صورت قبل (3) حكمش بيان گرديد.(7)
. 5 سؤال: از زنى بچهاى سقط شد و تا يك ماه از آلودگى پاك نشد، سپس او را «كورتاژ» كردند و بقيّهاى مثلاً انگشتى را از بقاياى بچّه در آوردند چون بچه در حقيقت الان بتمامه منفصل شده، آيا آلودگى اين مدّت به ضميمه ايّام نفاس تماماً نفاس است يا خير و تكليف نماز و روزههاى او چيست؟
جواب: در فرض سؤال تمام محكوم به نفاس است.(8)
.6 نسبت به زنانى كه براى سقط جنين عمل جراحى مىشوند، بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله فاضل فرمودهاند: اگر خونى كه مىبينند مربوط به ولادت و سقط جنين باشد، احكام نفاس جارى است.(9)
1- العروهالوثقى، ج 1، فى النفاس؛ توضيح المسائل مراجع، مسأله 508 و زير مسأله 512.
2- توضيح المسائل مراجع، مسأله 509.
3- العروهالوثقى، ج 1، فى احكام النفاس، مسأله 1.
4- توضيح المسائل مراجع، مسأله 510.
5- همان، مسأله 512.
6- همان، مسأله 511.
7- مهذّب الاحكام، ج3، ص319؛ تحرير الوسيله، ج1، فى النفاس، مسأله 1؛ العروهالوثقى، ج 1، فى احكام النفاس، مسأله 2.
8- استفتاآت امام، ج1، غسل حيض، سؤال186؛ اجوبه الاستفتأات، ج1، ص68، سؤال 235.
9- مهذّب الاحكام، ج3، ص305؛ جامع المسائل، حضرت آيه الله فاضل، ج1، ص62، سؤال 178.
ملاك تشخيص نفاس
.1 حكم خونى كه نفسأ از ابتداى خروج بچّه تا بيرون آمدن تمام آن مىبيند:
اگر اين خون قطع نشده تمام آن نفاس است هرچند روز طول بكشد، گرچه بيشتر از ده روز باشد (زيرا ممكن است بچهاى در رحم مادر مرده و متلاشى شده و هر دفعه مقدارى از آن خارج شود)؛ و امّا اگر در وسط گاهى خون ريزى نداشته و پاك بوده است، بعضى از فقها فرمودهاند: اگر آن پاكىِ وسط ده روز مىشده بايد به وظيفه زن طاهر و پاك عمل كند و اگر كمتر از ده روز بوده است در ايّام پاكى بايد بين اعمالِ زنِ طاهر و نفسأ جمع كند. و بعضى از فقها فرمودهاند: اگر پاكى وسط ده روز مىشده به وظيفه زنِ طاهر و پاك عمل مىكند و اگر كمتر از ده روز بوده نفاس است به شرحى كه قبلاً بيان گرديد.(1)
.2 حكم خونى كه نفسأ پس از خارج شدن تمام بچّه ديده و تا ده روز قطع شده است:
تمام خون نفاس است، چه همه ده روز يا روزهاى اوّل يا وسط يا آخر آن را ديده باشد. و در اين قسم فرقى ميان اقسام زنها از جهت داشتن و يا نداشتن عادت و انواع آن نيست. و اگر در وسط، بعضى از روزها را پاك بوده است احكام آن قبلاً بيان گرديد.(2)
.3 حكم خونى كه نفسأ پس از خارج شدن تمام بچّه ديده و از ده روز تجاوز كرده و در حيض هم عادت دارد: به اندازه روزهاى عادتش نفاساست. (چه عادتش ده روز يا كمتر باشد) و اما حكم بعد از ايّام عادت در بحث بعدى (حكم خونى كه زن پس از ايّام نفاس مىبيند) خواهد آمد. اگرچه احتياط مستحب آن است كه از روز بعد از عادت تا روز هجدهمِ زايمان، كارهاى استحاضه را بهجا آورد و كارهايى را كه بر نفسأ حرام است ترك كند.(3)
دو نكته مهم
اوّل: به فتواى همه فقها رجوع به صفات و علايم در نفاس وجود ندارد (زيرا در نفاس، صفات و علايم مطرح نيست) و همچنين رجوع به عادت نوعيه (يعنى رواياتى كه عادتِ نوع زنها را بيان مىكردند كه عبارت بودند: از سه روز، شش روز، هفت روز و...) مطرح نيست و اما نسبت به رجوع به اقارب و بستگان، بيشتر فقها فرمودهاند: نفسأ رجوع به اقارب و بستگان ندارد؛ يعنى اگر عادت دارد بايد به مقدار عادتش نفاس قرار دهد و اگر عادت ندارد بايد ده روزِ پس از زايمان را نفاس قرار دهد ولى بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله خوئى(ره) فرمودهاند: اگر عادت دارد به مقدار عادتش را نفاس قرار دهد و اگر عادت ندارد بنابر احتياطِ واجب بايد به عادت اقارب و بستگانش مراجعه كند و بقيّهاش را تا ده روز احتياط كند.(4)
دوم: در نفاس فقط عادت عدديّه مىآيد و اما وقتيّه اثرى ندارد.
مسأله: زنى كه عادتِ حيضش كمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خونِ نفاس ببيند بايد به اندازه روزهاى عادتِ خود نفاس قرار دهد و سپس استظهار كند و درباره استظهار اقوالى است كه در زير بيان مىگردد:
الف: بعد از نفاس قرار دادنِ ايّام عادت، تا روز دهم مىتواند عبادت را ترك نمايد يا كارهاى مستحاضه را انجام دهد ولى ترك عبادت يك روز يا دو روز خيلى خوب است كه اين نظر حضرت امام(ره) و حضرت آيهالله سيستانى مىباشد.
ب: بعد از نفاس قرار دادن ايّام عادت واجب است يك روز عبادت را ترك نمايد و بعد جايز است احكام مستحاضه را جارى يا اينكهعبادت را تا ده روز ترك كند و اين نظر حضرت آيهالله خوئى(ره) مىباشد.
ج: بعد از نفاس قرار دادن ايّام عادت بنابر احتياطِ واجب تا دو روز عبادت را ترك نمايد و بعد از دو روز تا روز دهم كارهاى مستحاضه را بهجا آورد و كارهايى كه بر نفسأ حرام است ترك نمايد و اين نظر حضرت آيهالله گلپايگانى(ره) مىباشد.
د: بعد از نفاس قرار دادنِ ايّام عادت، ترك عبادت يك روز واجب، و دو روز تا ده روز خوب است و اين نظر حضرت آيهالله اراكى(ره) مىباشد.
ه' : بايد به اندازه روزهاى عادتِ خود نفاس قرار دهد و احتياط واجب آن است كه تا روز دهم زايمان عبادت را ترك كند و اين نظر حضرت آيهالله مكارم و حضرت آيهالله فاضل مىباشد.(5)
.4 حكم خونى كه نفسأ پس از خارج شدنِ تمام بچّه ديده و از ده روز تجاوز كرده و در حيض هم عادت ندارد: بيشتر فقها كه رجوع به اقارب را در نفاس لازم نمىدانستند فرمودهاند: ده روزِ پس از زايمان، نفاس است، ولى بعضى ديگر از فقها مانند حضرت آيهالله خوئى(ره) فرمودهاند: بنابر احتياطِواجب بايد به عادت اقارب و بستگانش مراجعه كند و پس از آن تا ده روز احتياط كند. و اما حكم خونى كه پس از ده روزه مىبيند در بحث بعدى (حكم خونى كه زن پس از ايّام نفاس مىبيند) خواهد آمد. اگر چه احتياط مستحب آن است كه بعد از روز دهم تا روز هجدهمِ زايمان كارهاى مستحاضه را بهجا آورد و كارهايى كه بر نفسأ حرام است ترك كند.(6)
1- العروهالوثقى،ج 1، فى النفاس، مسأله 1 و .5
2- همان، مسأله 2؛ توضيح المسائل مراجع، مسأله 515.
3- توضيح المسائل مراجع، مسأله 517.
4- العروهالوثقى، ج 1، فى احكام النفاس، مسأله 2؛ مهذّب الاحكام، ج 3، ص 314.
5- توضيحالمسائل مراجع، مسأله 518؛ العروهالوثقى، ج1، فى احكام النفاس، مسأله 9.
6- العروهالوثقى، ج 1، فى النفاس، مسأله 2؛ توضيحالمسائل مراجع، مسأله 517.
حكم خونى كه زن پس از ايّام نفاس مىبيند
الف: در حيض عادتِ معيّن داشته استزنى كه در حيض عادت دارد، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر پى در پى خون ببيند، به اندازه روزهاى عادت او نفاس است و ده روز از خونى كه بعد از نفاس مىبيند اگر چه در روزهاى عادت ماهانهاش باشد استحاضه است. و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونى را كه مىبيند در روزهاى عادتش باشد، حيض است چه نشانههاى حيض را داشته باشد يا نداشته باشد و اگر در روزهاى عادتش نباشد بايد به صفات و علايم مراجعه كند اگر صفات و علايمِ حيض را دارد، حيض است و اگر همه داراى صفت حيض باشند همان احكامى كه در بحث اصلىِ حيض بيان شد در اين مسأله هم كه حيض است جارى است مانند رجوع به عادت اقارب و بستگان و در صورت معذور بودن، رجوع به رواياتى كه عادت نوعىِ زنان را مشخص مىكردند. و امّا اگر پس از گذشتن ده روز از نفاس، خون در زمان عادت نباشد و نشانهها و علايم حيض را نيز نداشته باشد، بيشتر از فقها فرمودهاند: استحاضه است؛ و حضرت آيهالله گلپايگانى(ره) فرمودهاند: بايد احتياطاً تا وقتى كه ممكن است آن خون حيض باشد، آنچه را بر حائض حرام است ترك كند و كارهاى مستحاضه را بهجا آورد و حضرت آيهالله سيستانى مىفرمايند:... و خونى كه بعد از نفاس تا ده روز مىبيند اگر چه در روزهاى عادت ماهانهاش باشد استحاضه است و بعد از گذشتن ده روز اگر خونى را كه مىبيند در روزهاى عادتش باشد حيض است چه نشانههاى حيض را داشته، چه نداشته باشد، و اگر در روزهاى عادتش نباشد بايد منتظر روزهاى عادتش شود هرچند كه انتظارش يك ماه يا بيشتر طول بكشد، هرچند كه خون در اين مدت داراى نشانههاى حيض باشد و اگر صاحب عادت وقتيّه نباشد بايد حيض خود را چنانچه ممكن است با نشانههاى آن تعيين كند، و اگر ممكن نيست مثل اين كه همه خونى را كه ده روز بعد از نفاس مىبيند يكسان باشد و يك ماه يا چند ماه به همينصفت ادامه پيدا كند بايد در هر ماه حيضِ بعضى از خويشان خود را براى خويش حيض قرار دهد، و اگر ممكن نيست عددى را كه مناسب با خود مىداند اختيار نمايد.(1)
مسأله: (يكى از شرايط تحقّقِ حيض اين بود كه بايد بين دو حيض حداقل ده روز فاصله باشد يعنى اقلّ طهر و پاكى ده روز باشد) مشهور علما فرمودهاند: اين ده روز فاصله ميانِ حيضِ قبل از نفاس و همچنين حيضِ بعد از نفاس معتبر است؛ بنابراين اگر كمتر از ده روز فاصله باشد خونِ قبل از ولادت و يا بعد از ولادت، حيض نيست اگر چه صفات حيض را داشته باشد ولى تمامى فقهايى كه فتاوايشان در اين كتاب آمده است سخن مشهور را در حيض بعد از نفاس قبول كردهاند و اما نسبت به حيض قبل از نفاس نپذيرفتهاند بهجز حضرت آيهالله مكارم و حضرت آيهالله فاضل كه در ردّ كلام مشهور توسط غير موافقين اشكال كردهاند. و بعضى هم مانند حضرت آيهالله اراكى(ره) و حضرت آيهالله مكارم فرمودهاند: بنابر احتياطِ واجب رعايت احتياط بشود.(2)
ب: در حيض عادت معيّن نداشته استزنى كه در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه خون ببيند، به فتواى تمامى فقهايى كه فتاوايشان در اين كتاب آمده است ده روزِ اوّل آن نفاس است بهجز به فتواى حضرت آيهالله خوئى(ره) كه بايد مقدارِ عادتِ اقارب و بستگانش را نفاس قرار داده و تا ده روز احتياط كند و ده روز دومِ آن (طبق فتواى همه) استحاضه است و خونى كه بعد از آن مىبيند، اگر نشانههاى حيض را داشته باشد، حيض است و اگر نشانههاى حيض را نداشته باشد استحاضه است.(3)
وظيفه زنان پس از قطع شدن خون نفاس
بر نفسأ واجب است (مانند حائض) پس از بند آمدن خون، خود را آزمايش كند.(4)
چيزهايى كه بر نُفَسأ حرام، مكروه و مستحب است
تمام احكام حرام و همچنين مكروهات و مستحبّاتى كه درباره زنِ حائض گفته شد، در مورد زن نُفَسأ نيز جارى است بهجز بعضى از موارد كه در بحث بعدى (تفاوتهاى حيض و نفاس) خواهد آمد.(5)
1- تحرير الوسيله، ج1، فى النفاس، مسأله 4؛ توضيحالمسائل مراجع، مسأله 519.
2- العروهالوثقى، ج1، فى احكام النفاس، مسأله4؛ تحريرالوسيله، ج1، فى النفاس، مسأله 3.
3- العروهالوثقى، ج 1، فى احكام النفاس، مسأله 2؛ تحرير الوسيله، ج1، فى النفاس، مسأله 4؛ توضيح المسائل مراجع، مسأله 520.
4- العروهالوثقى، ج 1، فى احكام النفاس، مسأله 8.
5- همان، مسأله 10.
تفاوتهاى حيض و نفاس
.1 حيض به فتواى بيشتر فقها يكى از علايم بلوغ است به خلاف نفاس.
.2 حيض داراى صفات و علايم است به خلاف نفاس.
.3 حيض كمتر از سه روز (در ابتدا) نيست بهخلاف نفاس كه مىتواند يك لحظه باشد.
.4 حيض از نظر روايات و اجماع از ده روز بيشتر نيست، ولى نفاس پس از ولادتِ بچّه اگر چه مشهور است كه همان ده روز مىباشد، ولى روايات ديگرى هم در هجده روز، سى روز، بين چهل و پنجاه روز و... موجود است.
.5 بين دو حيض حداقل بايد ده روز فاصله باشد؛ ولى بين دو نفاس چنين نيست؛ به طور مثال: در ولادتِ بچّه قطعهقطعه شده در رحم كه هر چند روز يك قسمتش از رحم خارج مىشود، در همه آنها نفاس صادق است، گرچه كمتر از ده روز فاصله شده باشد.
.6 به فتواى بيشتر فقها در نفاس، ابتداى ده روز پس از ولادت كاملِ بچه بايد حساب شود، نه از زمان خروج خون، و گرنه ممكن است از روز سومزايمان خون از بدن خارج شده باشد، بهخلاف حيض كه ابتداى عادت از زمان ديدن خون است.
.7 معروف ميان فقها آن است كه نفسأ رجوع به تميز (صفات و علايم) و اقارب و روايات ندارد، و وظيفهاش آن است كه اگر عادت دارد به مقدار روزهاى عادتش نفاس قرار دهد، واگر عادت ندارد بايد ده روز را نفاس قرار دهد، ولى بعضى از فقها فرمودهاند: اگر عادت ندارد بايد به مقدار عادت اقاربش نفاس و بقيه را تا ده روز احتياط كند، و اما در حيض چنين نيست؛ زيرا در آنجا بيشتر فقها رجوع به تميز واقارب و روايات را براى تعيين مقدار عادت، معيار قراردادهاند، و بعضى از فقها نظر ديگرى دارند.
.8 تمام شدن عدّه با حيض محاسبه مىشود نه با نفاس.
.9 جماع و همبسترى در حال حيض ونفاس حرام است و درحال حيض موجب (وجوب يا استحباب) كفّاره بر مرد نيز مىشود، ولى در حال نفاس اختلافى است.
.10 حائض به فتواى همه فقها نمىتواند در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر(ص) داخل شود و همچنين نمىتواند آيه سجده (يا به فتواى بعضى از فقها تمام سورهاى كه سجده واجب دارد) را بخواند، ولى در نفاس اختلاف است.(1)
1- همان، مسأله 1 و 6 و 10 و فى احكام الحيض، مسأله 6 و 7 و 20؛ مهذّب الأحكام، ج3، ص 314.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید