1-در يك رابطه، هر يك از دو طرف كه كمتر عاشق باشد، بيشترين كنترل را بر رابطه دارد.
2-روابط موفق با يافتن يك فرد مناسب و شايسته آغاز نميشوند، بلكه با مناسب و شايسته بودن خود فرد آغاز ميشوند.
3-فردي كه در آينده مجذوب وي ميشويم، عمدتاً بر پايه ي چيزي است كه ما در رابطه گذشته خود قادر به حل، كنار آمدن و يا دستيابي به آن نبوده ايم.
4-تنهايي و عزت نفس پايين دو عامل بسيار تاثير گذار ميباشند، كه بسياري را بر آن ميدارد كه در يك رابطه ناسالم وارد گردند. چراكه اين افراد تصور ميكنند يك رابطه ناسالم بهتر از فقدان رابطه و تنهايي است.
5-پول، قدرت، رابطه جنسي، مذهب، سياست، مصرف مواد مخدر، بستگان و خانواده از جمله مباحثي ميباشند كه مطرح كردنشان جنجال آفرين بوده و معمولاً به كشمكش و مشاجره مي انجامند.
6-زنان عمدتاً مجذوب مرداني ميشوند كه قدري از لحاظ احساسي غير قابل دسترس، تودار و خوددار ميباشند، چراكه آنها غير قابل پيش بيني بوده، زنان را به چالش كشانده، و با نيازمند جلوه دادن بي اندازه خود زنان را تحت فشار قرار نميدهند. مردان خيلي مؤدب و دلپذير اطلاعات را خيلي زود فاش ميسازند، و اينگونه مينمايند كه "اينكه تو چه كار ميكني و چگونه رفتار ميكني، براي من اهميت ندارد، من كماكان در كنار تو هستم."
7-افراد بطور ناخودآگاه وابسته فردي ميشوند كه نيازهاي احساسي آنان را ارضا ميكند.
8-افراد جذب كساني ميشوند كه درجاتي از استقلال احساسي و فكري را از خود بروز ميدهند. استقلال مالي و معيشتي نيز به همين منوال. در كل هر قدر وابستگي شما به ديگران در هر زمينه اي كمتر باشد نزد ديگران از احترام، مقبوليت و محبوبيت بيشتري برخوردار خواهيد بود.
9-افراد خواهان چيزي ميباشند كه نميتوانند داشته باشند. بنابراين خود را كاملاً در اختيار كسي قرار ندهيد. در همان ابتداي آشنايي تمام اطلاعات شخصي، دانش، استعدادها و عشق خود را براي شريكتان آشكار نسازيد. تمام وقت خود را به شريكتان اختصاص ندهيد و يا خيلي زود به رابطه جنسي تن ندهيد و آن را به بعد از ازدواج موكول كنيد.
10-انسانها تصميمات آگاهانه خود را بر اساس احساسات ناخودآگاه خود اتخاذ ميكنند، سپس تصميمات خود را با استدلالهاي خوشايند توجيه ميكنند.
11-شيفتگي و عاشقي يك نوع وابستگي است. بنابراين براي اينكه فردي را شيفته خود سازيد، بكوشيد نيازهاي احساسي و معنوي وي را برآورده سازيد، تا وي را وابسته خويش كنيد.
12-به خاطر داشته باشيد مردم از انسانهاي فاقد اعتماد بنفس، وابسته، مردد، بدون برنامه، غير ماجراجو و ترسو گريزانند.
13-رفتار ديگران براستي بازتاب نوع تفكر شما نسبت به آنان است.
14-ايجاد اعتماد در رابطه مستلزم آنست كه شما به شريكتان اجازه برخورداري از آزادي را بدهيد.
15-به ياد داشته باشيد كه كارهايي كه انجامشان نميدهيد به همان اندازه ي كارهايي كه انجامشان ميدهيد، حائز اهميت و تاثير گذار ميباشند.
16-روابط يك نوع فرايند هستند و نه يك محصول. زندگي يك كلاس درس بزرگ است، و روابط معلمان آن. ما زنده هستيم تا پيوسته بياموزيم، عشق بورزيم، شاد باشيم و به ديگران خدمت كنيم. هر تجربه اي كه پشت سر ميگذاريم فرصتي است تا بيش از پيش پذيرش خود و ديگران را تمرين كنيم، حس شوخ طبعي خود را حفظ كرده و دامنه خرد و دانش خود را گسترش دهيم. هدف از ازدواج صرفاً رسيدن به نتيجه غايي و يا ثمره زندگي نيست، بلكه هدف از ازدواج بهبود فرآيندِ نحوه رفتار ما با ديگران، يادگيري، رشد و رسيدن به كمال ميباشد. بحث كيفيت است و نه كميت. ازدواج ابزاري است براي رشد معنوي و اجتماعي انسان.
17-شما جزء اصلي هر رابطه اي ميباشيد. بنابراين هرگاه ميخواهيد يك رابطه سالم و محبت آميز با ديگران داشته باشيد، نخست بايد با خودتان رابطه اي سالم و محبت آميز برقرار كنيد. و اين امر ميسر نميشود مگر با كشف و شناخت "خود اصيل" و "خود حقيقي" تان.
18-روابط و ازدواج به ما كمك ميكنند تا صفاتي نظير صداقت، دلسوزي، بخشايش، خدمت كردن، از خود گذشتگي، فداكاري، مسئوليت پذيري، تعهد، همكاري، همدلي، اعتماد و عشق غير مشروط را در خود پرورش دهيم. ازدواج به ما كمك ميكند تا مهارتهاي رفع اختلاف، روابط اجتماعي و ارتباط موثر را بياموزيم. روابط به ما كمك ميكنند تا به بلوغ هيجاني و اجتماعي نايل آييم.
19-تعريف يك رابطه موفق فقدان تضادها، اختلاف سليقه ها وعقايد متفاوت نيست، بلكه هنر تحمل پذيري، پذيرش، احترام گذاشتن و كنار آمدن با تفاوتها و تضادها است.
20-در رابطه خود را شكست ناپذير بنماييد. اثري از نيازمند بودن، حالت تدافعي داشتن، ضعف، وابسته بودن از خود بروز ندهيد. مردم افراد قوي، با صلابت و با استقامت را ميستايند در حالي كه از افراد ضعيف بيزارند. در صورت مواجهه با طرد و پاسخهاي منفي هرگز حالت تدافعي به خود نگيريد و يا اصرار، پافشاري و يا خواهش نكنيد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید