حضانت در لغت به معنای نگهداری است. حضانت نگه داشتن طفل، مواظبت و مراقبت او و تنظیم روابط او با خارج است با رعایت حق ملاقات که برای خویشان نزدیک طفل شناخته شده است.
هر چند حضانت بیشتر ناظر به حمایت جسمی از کودک است اما حمایت روحی و اخلاقی طفل نیز مدنظر بوده است.
کسی که حضانت طفل به او واگذار شده است نمیتواند طفل تحت حضانت را به شهر دیگر یا به خارج از کشور بدون رضایت والدین ببرد.
تبصره 1 ماده 14 قانون حمایت خانواده در این خصوص مقرر میدارد؛ پدر و مادر یا کسانی که حضانت طفل به آنها واگذار شده نمیتوانند طفل را به شهرستانی غیر از محل اقامت مقرر بین طرفین و یا غیر از محل اقامت قبل از وقوع طلاق یا به خارج از کشور بدون رضایت والدین بفرستند مگر در صورت ضرورت با کسب اجازه از دادگاه.
هرگاه یکی از والدین زنده بوده و حضانت هم به او واگذار شده باشد کسب اجازه از دادگاه برای فرستادن طفل به شهر دیگر یا خارج از کشور لازم نخواهد بود. با این حال مصلحت طفل در این مورد هم باید رعایت شود.
اگر تنها یکی از والدین زنده و دارای اهمیت بوده ولی حضانت به شخص ثالثی واگذار شده باشد جلب رضایت پدر یا مادری که در قید حیات است لازم است.
رضاع یا شیردادن مادر به طفل جزو حضانت نیست؛ شیردادن مادر امری مستحب است نه واجب مگر اینکه مرضعهای بجز مادر وجود نداشته باشد (کسی که بچه را شیر دهد) ولی به علت فقدان پدر یا فقر او و نبودن مالی برای کودک نتوان رضاع را به زن دیگری واگذار کرد.
مطابق ماده 1176 قانون مدنی مادر مجبور نیست که طفل خود را شیر بدهد مگر در صورتی که تغذیه طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد.
مادر میتواند برای شیردادن به فرزند خود مطالبه اجرت کند.
در این صورت اگر طفل دارایی داشته باشد اجرت شیردادن از دارایی خود او داده میشود اگر دارایی نداشته باشد پرداخت اجرت از باب نفقه بر عهده شوهر است اگر شوهر توانایی پرداخت نداشته باشد این تکلیف بر عهده جد پدری است.
حتی اگر شیر دادن طفل برای مادر واجب باشد باز هم میتواند مطالبه اجرت نماید.
مادر اگر بخواهد طفل خود را شیر بدهد نسبت به دیگران اولویت دارد مشروط بر اینکه مجانا این کار را بر عهده بگیرد یا اجرتی بخواهد که بیش از آنچه دیگران مطالبه میکنند نباشد.
حضانت هم حق و هم تکلیف است
بنابراین دارنده حضانت نمیتواند آن را اسقاط یا منتقل کند یا عوض در طلاق خلع قرار دهد و مادری که عهدهدار حضانت است چون وظیفه خود را انجام دهد نمیتواند در ازای آن اجرت مطالبه نماید.
در مورد اینکه آیا در دوره ازدواج پدر و مادر از لحاظ حضانت برابرند یا یکی بر دیگری حق تقدم دارد اختلاف نظر وجود دارد عقیدهی مشهور فقها مبتنی بر حق تقدم یکی بر دیگری بر حسب سن طفل حتی در دوره ازدواج است.
به موجب ماده 1169 ق.م اصلاحی برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی میکنند مادر تا سن 7 سالگی اولویت دارد پس از آن با پدر است . تبصره بعد از 7 سالگی در صورت حدوث اختلاف حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه میباشد.
در خصوص ماده اخیر الذکر باید به دو نکته توجه کرد: 1)در خصوص این حکم تفاوتی میان دختر و پسر وجود ندارد و مادر ذی صلاح در هر حال مقدم بر پدر است. 2)در صورت اختلاف بین ابوین در خصوص حضانت دادگاه میتواند با رعایت مصلحت کودک حضانت طفل را بعد از 7 سالگی به فرد ثالثی غیر از ابوین واگذار کند. دادگاه میتواند با درنظر گرفتن مصلحت طفل حضانت را از کسی که دارای اولویت است سلب نماید. ماده 1173 ق.م در این مورد میگوید هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت او است صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد محکمه میتواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضایی، هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند. موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است:
1) اعتیاد زیان آور به الکل، مواد مخدر و قمار
2) اشتهار به فساد اخلاقی هر یک از والدین
3) ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشک قانونی
4) سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء ، تکدی گری و قاچاق
5) تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف
موارد مذکور در ماده 1173 ق.م جنبه حصری ندارد و ممکن است دادگاه موارد دیگری را مشمول عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی دارندهی حضانت بداند هرگاه پدر یا مادری که حضانت طفل به او واگذار شده، فوت کند حضانت ساقط میشود و حضانت طفل با پدر یا مادری که زنده است خواهد بود هرچند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد (ماده 1172 ق.م) قیم در این ماده به معنای وصی به کار رفته است پس اگر پدر طفل برای اداره اموال او وصی تعیین کرده باشد در صورت فوت او حضانت بر عهده مادر خواهد بود در صورت جنون پدر یا مادر که طفل تحت حضانت او است حضانت ساقط میشود و نگاهداری طفل با دیگری خواهد بود.
هرگاه به علت جنون پدر یا مادر حضانت ساقط شود و پس از مدتی جنون بهبود یابد مانعی برای اعمال حضانت وجود نخواهد داشت هرگاه مادری که حضانت طفل با او است با دیگری شوهر کند نگاهداری طفل به پدر واگذار میشود و با این حال اگر دادگاه تشخیص دهد مادر با اینکه شوهر دیگری اختیار کرده برای نگهداری طفل مناسبتر از پدر است حضانت را به مادر خواهد داد اگر پس از مدتی ازدواج مادر منحل گردد، با انحلال ازدواج (بجز در ایام عده رجعیه) مادر حق خود را نسبت به حضانت باز خواهد یافت.
پس از پدر و مادر حضانت با جد پدری طفل است. در صورت فقدان جد پدری باید حضانت را به وصی منصوب از طرف پدر یا جد پدری در صورتی که چنین اختیاری به او داده شده باشد واگذار کرد.
هرگاه طفل نه پدر و مادر داشته باشد نه جد پدری و نه وصی منصوب، حضانت با قیم خواهد بود.
شرایط حضانت
1) بلوغ: شخص نابالغ نمیتواند حضانت شخص دیگری را بر عهده بگیرد.
2) عقل: کسی که نگهداری طفل به او واگذار میشود باید عاقل باشد.
3) توانایی عمل: کسی که حضانت طفل به او سپرده میشود باید توانایی انجام آن را داشته باشد لازم نیست کسی که عهدهدار حضان میشود شخصا توانایی نگهداری طفل را داشته باشد بلکه کافی است که بتواند به وسیله دیگری یا با سپردن طفل به یک مؤسسه مناسب و با مسئولیت خود این کار را انجام دهد.
4) شایستگی اخلاقی
5) عدم ازدواج مادر با شخص دیگر: مادر تا زمانی دارای حق حضانت است که شوهر دیگری اختیار نکرده باشد اگر زن دیگری غیر از مادری حضانت طفل را بر عهده گرفته باشد بعد از ازدواج حضانت او نیز ساقط میشود.
6) اسلام: کافر نمیتواند حضانت طفل مسلمان راعهده دار شود.
هرگاه مادر یا پدری که دارای حق حضانت است به یک بیماری واگیردار مانند سل، سیفلیس، و .... دچار شود که بیم سرایت آن و زیان به طفل وجود داشته باشد دلیلی بر سقوط حضانت به صرف ابتلای شخص به یک بیماری واگیردار وجود ندارد البته دادگاه میتواند با رعایت مصلحت طفل، حضانت را به دیگری واگذار کند.
حضانت طفل، حق و تکلیف ابوین در برابر فرزند، برای مدتی است که به وی طفل اطلاق میشود. وقتی که صفت طفولیت از بین رفت و صغیر بالغ شد حق و تکلیف حضانت نیز از بین میرود پدر و مادر در نگهداری و حضانت طفل به تکلیف قانونی خود عمل میکنند و برای انجام این وظیفه قانونی، حق مطالبه اجرت ندارند. البته اگر حضانت طفل به کسی غیر از مادر یا پدر محول شده باشد چون عمل او محترم است به وی اجرت تعلق میگیرد. مگر اینکه حضانت کننده طفل قصد تبرع داشته باشد. اگر حضانت به جد پدری واگذار شود این شخص ولی قهری و به منزله پدر است نمیتواند برای کاری که انجام میدهد اجرت مطالبه کند.
هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل بر عهده آن هاست از نگهداری او امتناع کنند در صورت امتناع یکی از ابوین حاکم باید به تقاضای دیگری یا به تقاضای قیم یا یکی از اقرباء و یا به تقاضای مدعی العموم نگهداری طفل را به هر یک از ابوین که حضانت بر عهده اوست الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا موثر نباشد حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تامین کند (ماده 1172 ق.م) اگر فرزند در زمان رسیدن به سن بلوغ مجنون باشد به عبارت دیگر جنون او متصل به صغر باشد یا بعد از بلوغ بر وی عارض گردد در این گونه موارد نگهداری شخص مجنون تابع ضوابط حضانت صغیر است.
مطابق ماده 1174 ق.م در صورتی که به علت طلاق یا به هر علت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هر یک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمیباشد حق ملاقات طفل خود را دارد.
تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوط به آن، در صورت اختلاف بین ابوین، با محکمه است.
دادگاه صلاحیت دار، دادگاه خانواده محل اقامت کسی است که حضانت طفل را بر عهده دارد.
هر چند ماده 1174 ق.م حق ملاقات را فقط برای ابوین قرار داده است ولی این حق منحصر به پدر و مادر نیست و اجداد پدری و مادری وسایر خویشان مانند برادران و خواهران نیز میتوانند طفل را ملاقات کنند.
قانونگذار برای کسی که نگهداری طفل را بر عهده دارد و مانع ملاقات طفل به افراد ذینفع میشود ضمانت اجرای مدنی و کیفری خاصی در ماده 14 قانون حمایت از خانواده پیش بینی کرده است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید