این روزها شاهد ترور اهواز بودیم که متأسفانه در آن عده زیادی از هموطنانمان را از دست دادیم، یا قبل تر تروری که در مجلس و میدان بهارستان رخ داد و یا از دست دادن طلبهی جوان بی گناه در مشهد و یا کشته شده عده ای از جوانان به واسطه امر به معروف و نهی از منکر؛ در پی همه این ها سخن امروز در این رابطه است که عنوان شهیدی که به این عزیزان داده شده چه جایگاهی دارد؟ به عبارتی "شهید" چه معنا و مفهومی دارد که در بسیاری از موارد و اتفاقات برای افراد کشته شده به کار برده می شود؟ چه مؤلفههایی سبب میشود که وقتی فردی از دنیا می رود شهید محسوب شود؟
در بیان قرآن کریم کسی که آماده شود از با ارزش ترین موجودی خود یعنی جانش در مسیر خداوند بگذرد ارزش و جایگاه برجسته ای دارد به طوری که خداوند این حرکت را قدر دانسته و به این افراد تفضّل ویژهای می کند و پاداش آنها را که شهادت است به آنها نقد می دهد، بنابراین ارزش و اعتبارشان می شود چند برابر: «اِنَّ اللهَ اشتَریّْ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلونَ وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فِى التَّورىّْةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرءان»، (1) یعنی خدای متعال جانشان را، این متاع را از اینها قبول کرد و در مقابل، بهشت را به آنها داد؛ بالاترین معامله این است.
شهادت مرگ تاجرانه است
جان هر انسانی، سرمایه ای است که به هر حال خواهی نخواهی از بین خواهد رفت؛ یعنی هیچکس نیست که این جان و عمرش را بتواند نگه دارد؛ به شکلهای مختلفی گرفته خواهد شد؛ یکی با تصادف، یکی بیماری، یکی هم طی یک معامله تاجرانه به نام "شهادت" عمر خود را از دست میدهد.
"شهادت مرگ تاجرانه است، مرگ حسابگرانه است؛ کسی که در راه خدا شهید می شود، در واقع بهترین حسابگری را میکند، چون این [جان] که ماندنی نیست. آن که جانش را در راه خدا از دست می دهد، در روایات داریم که هنوز از این نَشئه خارج نشده، علائم رحمت الهی را مشاهده میکند."(2)
بهترین مردنها، شهادت است
شهید هر شخصی است که آگاهی بیشتری نسبت به دیگران دارد و این عنوان را برای افراد بسیاری میتوان استفاده نمود که صد البته درجات آن متفاوت است؛ مانند واژه "نور" که در درجات مختلف، هم قابل استفاده برای ذات مقدس خداوند است (3) و هم می توان آن را در ماه و خورشید و ... بکار گرفت،(4) حتی استعمال آن برای پرتو اندکی از شمع نیز دروغ و کذب نخواهد بود، اما این کجا و آن کجا!
به تعبیر دکتر شریعتی کلمه "شهید" به معنای حاضر، ناظر، به معنای گواه و گواهیدهنده و خبردهنده راستین و امین و هم چنین به معنی آگاه و نیز به معنی محسوس و مشهود، کسی که همه چشمها به اوست و بالاخره به معنی نمونه، الگو و سرمشق است."
دکتر شریعتی در جای دیگر مینویسد: "شهید، قلب تاریخ است هم چنان که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی میدهد، جامعهای که رو به مردن میرود، جامعهای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش، از دست دادهاند و جامعهای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعهای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعهای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعهای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است. "
مصادیق "شهید" دامنه وسیعی دارد
در روایتی پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر فرد با ایمانی از امت من، صدیق و شهید است، البته خداوند، به برخی افرادی که با شمشیر کشته شده اند، نظر خاص و ویژه ای دارد. سپس ایشان برای تأیید سخنانشان، آیه 19 سوره حدید را قرائت فرمودند به این بیان که آنانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردند، نزد خداوند، صدیق و شهید محسوب می شوند.(5)
روایتی دیگری است که؛ روزی نزد امام سجاد (ع) سخن از شهید و شهادت به میان آمد و افراد مختلف، آنچه را از مصادیق "شهید" شنیده بودند، در آن جمع مطرح نمودند. یکی گفت که هر شخصی بر اثر بیماری گوارشی بمیرد نیز شهید است، دیگری گفت که هر انسانی که طعمه درنده ای شود، شهید است و ... فردی از این میان برخاست و گفت: به نظر من، تنها فردی شهید به شمار می آید که در راه خدا کشته شود و بس! امام چهارم (ع) در پاسخ به این فرد بیان فرمودند که با این فرض، تعداد شهدا بسیار اندک خواهد بود. سپس همان آیه فوق را تلاوت نموده و بیان داشتند که ما و شیعیانمان از مصادیق این آیه هستیم (و در نتیجه، همه از شهدا شمرده می شویم!)(6)
افرادی که به هر دلیل کشته شدهاند، کدامشان را میتوان شهید نامید؟
به عبارتی می توان گفت که افرادی که کشته می شوند، دارای خصوصیات و انگیزه های متفاوتی هستند. بالاترین مقام و رتبه شهدا را می توان برای فرد با ایمانی که تنها جهت کسب رضایت خداوند و بدون هیچ چشم داشت مادی، با دشمنان جهاد نموده و در این راه کشته شده باشد، دانست به طوری که به بیان قرآن کریم نزد خداوند روزی می خورند.(7)
نیز قرآن وقتی که از کشته شدگان در جنگ ها سخن به میان می آورد، بلافاصله به دنبال آن، عبارت فی سبیل الله (در راه خدا) (8) را می آورد که نشان می دهد تنها انگیزه ای که مورد پسند خداوند است این است که انسان در راه خدا جهاد کند و با خدا معامله نماید: "خداوند از مؤمنان، جان ها و اموالشان را خریدارى کرده، که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد."(9)
از طرفی نیز بنا بر روایات فرد با ایمانی که جهت دفاع از منافع برحق خود؛ مانند جان و مال و آبرو در برابر افراد ستمگری چون دزدان و راهزنان به مقاومت برخاسته و کشته شده که او را نیز می توان در درجه پایین تری از شهدا جای داد.(10)
عده ای از افراد مسلمانی هستند که بدون حضور در صحنه نبرد، ناخواسته طی جنگ ها و درگیریها کشته می شوند؛ مانند افرادی که در بمباران و موشک باران شهرها جان می بازند. این افراد هر چند از لحاظ قانونی شهید به شمار می آیند، اما نمی توان با آنان همانند شهیدی که در میدان نبرد کشته شده برخورد نمود. به عبارتی آنان همانند دیگر مؤمنانی هستند که با حوادث دیگری از قبیل تصادفات رانندگی، سیل، زلزله و ... جان سپرده اند که یقیناً مشمول رحمت پروردگار نیز قرار خواهند گرفت.
در حقیقت شهیدان کسانی هستند که نفس سرکش خود را از پای در می آورند و به سوی خدا می شتابند. این جانفشانی با مردن های دیگر فرق می کند. این نزدیک شدن به خداست؛ از بین رفتن تن وسیله ای برای آزاد شدن روح است. مردم زیادی هستند که در ظاهر خونشان ریخته می شود ولی چون با نفس اماره خود مبارزه نکرده اند و نیت خود را برای خداوند خالص ننموده اند، تن خود را از بین می برند بدون اینکه هیچ گونه اجر و پاداشی ببرند. چرا که اگر تنها ریخته شدن خون یک انسان دلیل شهید شدن او می گشت، کافری که خونش ریخته شده و کشته شده، او هم به مقام «ابوسعید ابوالخیر» نائل می گشت." (11)
به یاد داشته باشیم که "شهادت" یک هدف نیست؛ هدف پیروزی بر دشمن و پاسداری از آیین حق است، اما پاسداران باید آن قدر آماده باشند که اگر در این مسیر، ایثار خون لازم شود، از آن دریغ ندارند، و این معنای امت شهید پرور است، نه این که شهادت را به عنوان یک هدف طلب کنند. معیار مهم در صدق واژه شهادت، انگیزه افراد است، نه صرف کشته شدن. به تعبیر"شهید مطهری"؛ شهادت از آن جهت که کشته شدن است تقدس ندارد. بسیاری از کشته شدن ها است که نفله شدن است. بدن و جامه شهید از ناحیه روح و اندیشه و حق پرستی و پاکباختگیش کسب شرافت کرده است."
بر همین اساس است که می توان، مؤمنان واقعی که حتی با مرگ طبیعی هم از دنیا رفته اند را با اندک تسامحی شهید نامید، اما اشخاصی که بدون داشتن هیچ انگیزه خداپسندانه به قتل رسیده اند را نبايد از جمله آنان دانست.
پی نوشت:
1- من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج ۴، ص ۴۰۲ ؛ امالی،صدوق،ص۴۸۷
2- بیانات آیت الله خامنه ای در دیدار دستاندرکاران کنگره روحانی شهید صدوق گلپایگانی و ۳۷۲ شهید گلپایگان
3- نور، 35 "الله نور السموات و الارض".
4- یونس، 5 "جعل الشمس ضیاء و القمر نورا".
5- محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 11، ص 16، روایت 12306، مؤسسه آل البیت، قم، 1408 هـ ق.
6- شیخ طوسی، ته ذیب الاحکام، ج 6، ص 167، روایت 4، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365هـ ش.
7- آل عمران، 169.
8- آل عمران، 169؛ حج، 58؛ محمد، 4؛ نسا، 76؛ توبه، 111؛ مزمل؛ 4؛ مزمل، 20.
9- توبه، 111.
10- حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 15، ص 49، روایت 19963.
11- جعفری، ج دوازدهم، 1368، ص 549)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید