موسسه گالوپ، در پژوهشی که در سال 2017 در 142 کشور انجام داد، مردم ایران را عصبانیترین مردم جهان معرفی کرد. خیلیها نتیجه این تحقیق را سیاسی میدانند و نمیپذیرند که مردم ایران واقعاً عصبانیترین مردم دنیا باشند. آنها گزارشی را هم که از این تحقیق بیان شده، تلاشی در راستای اقدامات قبلی کشورهای خارجی برای سیاهنمایی وضعیت ایران و ناامید ساختن ایرانیان میدانند. برخی از روانشناسان نیز مبنای این تحقیق را از اساس اشتباه میشمارند و برای مثال سید محسن طباطبایی مزدآبادی نایبرئیس مرکز روانشناسی و مشاوره شهر اولاً در پایایی و روایی سؤالاتی که در این پژوهش آمده تردید کرده و ثانیاً استفاده از سؤالات مشترک برای ۱۴۲ کشور با آداب و سنن مختلف را به معنای نادیده گرفتن فرهنگها دانسته است. او همچنین گفته: با توجه به پیچیدگیهای شاخصهای فردی، بین فردی، شخصیتی و اجتماعی خیلی بعید به نظر میرسد که بتوان با پنج سؤال، شاخصه مشترک یک جامعه انسانی را سنجید و اصلاً چه تضمینی وجود دارد که نمونه انتخاب شده توسط این موسسه معروف، نماینده واقعی جامعه ایران باشد و...؛ بنابراین با در نظر گرفتن این نکتهها و برخی موارد دیگر میتوان گفت: نتایج این پژوهش قابلاعتماد نیست. همچنین اتفاقات غمباری که در سال ۲۰۱۷ در ایران رخ داده است (سالی که موسسه گالوپ آن پژوهش را انجام داده) شاید در ربط دادن این آمار به ما خیلی بیربط نباشد. با توجه به اتفاقات آن سال، شاید ما عصبانیترین کشور دنیا نباشیم اما یکی از پراسترسترین یا شکنندهترین کشورها بودیم و مستعد پرخاشگری با اتفاقاتی مثل: جو حاکم بر خاورمیانه برای مردم ایران بسیار نگرانکنندهتر از قبل شد. رئیسجمهور شدن ترامپ موجی از نگرانی را به راه انداخت، خبرهای متناقض درباره تحریمها، مشکلات اقتصادی مردم و بیکاری فارغالتحصیلان، آتش گرفتن قطار تبریز- مشهد، سوختن ساختمان پلاسکو، ریزش معدن یورت و...
با وجود اینکه احتمال اشتباه بودن یا سیاسی بودن این گزارش بسیار بالاست، اما بازهم حکم زنگ خطری را دارد که ما را به تلاش برای ساختن جامعهای با اخلاقتر، آرامتر و مهربانتر سوق میدهد.
چرا عصبانی میشویم؟
عوامل فرهنگی
متأسفانه یکی از ضعفهای فرهنگی ما ایرانیها که در بسیاری از مواقع، سببساز بروز خشم یا رفتارهای عصبی میشود، فرهنگ چشموهمچشمی، مقایسه و رقابتجویی است. در حدیث داریم که «اول من قاس الشیطان» یعنی اولین کسی که مقایسه کرد، شیطان بود و این کاری است که خیلی از ما به آن آلودهایم! دائماً زندگی، ظاهر، وضع مالی، تحصیلات و حتی همسر و فرزندانمان را با دیگران مقایسه میکنیم و دوست داریم که همیشه در هر زمینهای از دیگران جلوتر یا بهقولمعروف سر باشیم. ما شاید بیشتر از اینکه برای دل خودمان، ارزشها و علایق و راحتی خودمان زندگی کنیم، برای حرفوحدیث مردم و خوب جلوه کردن در چشم دیگران زندگی میکنیم. مادامیکه به این رذیله اخلاقی گرفتاریم و این صفات را ناخودآگاه به کودکان معصوممان هم منتقل میکنیم، ناگزیر دچار تجربه خشم و کینهجویی میشویم.
عوامل روانشناختی
روانشناسان یکی از ریشههای خشمگینی افراد را «ناکامی» های آنان میدانند. آنها میگویند ناکامی زمانی روی میدهد که امید شما ناامید شود، توقعاتتان برآورده نشود و نیازهایتان نادیده گرفته شود. بسیاری از افراد هم وقتی احساس کنند که تحقیر شدهاند، از کوره در میروند. مشخص است فردی که در وجودش با حس حقارت و خودکمتربینی روبهروست، بیشتر از فردی که در درون خود احساس عزتنفس دارد، دچار خشم و عصبانیت میشود. افراد خودکمتربین در رویارویی با دیگران ممکن است هر حرف و حرکتی را نشانه تحقیر شدن توسط دیگران بدانند و عصبانی شوند، چون اول از همه خودشان، خود را حقیر میدانند. بهترین راهکاری که روانشناسان به چنین افرادی پیشنهاد میکنند، تقویت عزتنفس در خودشان است. آموختن هنرهای جدید، بالا بردن سطح علم و سواد، پرورش استعدادها و مهارتهای ورزشی و یادگیری مهارتهای روانشناختی، ازجمله عواملی است که به بهبود عزتنفس شما کمک میکند.
برخی از ما ایرانیها در بسیاری از اوقات عصبانی میشویم و پرخاشگری میکنیم، چون از کودکی یاد گرفتهایم با این شیوه، مشکلاتمان را حل کنیم. هر جا کارمان گیر کرده، یک داد و بیداد راه انداختهایم و بعد دیدهایم که اینگونه کارمان راه افتاده است، پس همیشه همین شیوه را تکرار کردهایم یا همیشه به خودمان حق دادهایم زمانی که از چیزی و کسی ناراحت هستیم، خشممان را بر سر دیگران تخلیه کنیم تا آرام شویم و از تأثیر بد رفتارمان بر دیگران غافل بودهایم؛ درحالیکه بهتر است در مواجهه با هر مشکل، ابتدا آن را بهدقت تحلیل و وارسی کنیم و ببینیم برای حل این مسئله میتوان از چه راهحلهای منطقیتر و بهتری استفاده کرد. بهتر است با گفتوگوی منطقی و بیان احساسات درونی به طرف مقابل و جلب حس همدردی او، خودمان را تخلیه کنیم یا اگر آنقدر عصبانی هستیم که توانایی گفتوگوی آرام را نداریم، میتوانیم با نوشتن یک نامه از دلایل ناراحتی خود و احساس ناخوشایندی که داریم، با طرف مقابل سخن بگوییم. همچنین باید تلاش کنیم شیوههای صحیح تربیت فرزند را بیاموزیم تا در فرزندانمان احساس خودکمبینی، حقارت، عدم توانایی برای کنترل احساسات و همچنین شیوههای غیرمنطقی و غلط ابراز خشم را پرورش ندهیم؛ چراکه در بیشتر مواقع، رفتارهای اینچنینی ریشه در تربیت غلط خانوادگی ما ایرانیان دارد، پس بهتر است با آموختن مهارتهای تربیت فرزند نسل آرامتر و منطقیتری پرورش دهیم!
عوامل اقتصادی
حتماً میدانید که بروز رفتارهای پرخاشگرانه، در مناطق پایینشهری و فقیرنشین بیشتر از دیگر مناطق است. معمولاً فقر شدید مالی با فقر فرهنگی همراه است و از طرفی افرادی که در اثر تغذیه نامناسب دچار کمخونی میشوند، تحریکپذیرتر و عصبیترند. جدا از همه اینها، فشار مالی بهخودیخود، افراد را عصبی و تحریکپذیر میکند. همچنین نوسانات اقتصادی شدید که باعث پیشبینیناپذیر شدن آینده برای افراد میشود، سطح اضطراب و درنتیجه تنش عصبی را در افراد افزایش میدهد، وضعیتی که بسیاری از ایرانیان در شرایط حاضر تجربه میکنند!
عوامل ژنتیکی و زیستی
یکی از عوامل مؤثر بر شکلگیری رفتارهای پرخاشگرانه، به هم خوردن تنظیم هورمونها بالأخص هورمون تستوسترون است، بسیاری از مواقع بالا رفتن سطح این هورمون در بدن انسان، موجب افزایش رفتارهای عصبی میشود که با دارو قابلدرمان است.
یکی دیگر از عوامل زیستی، اختلال انفجاری متناوب یا اختلال شخصیت صرعی است. افرادی که مبتلا به این اختلال هستند ممکن است در برابر یک محرک کوچک، خشم بسیاری از خود نشان دهند، خشمی که متناسب با آن محرک نیست و به نظر دیگران غیرطبیعی میآید. این اختلال معمولاً به شکل ژنتیکی از پدر به پسر منتقل میشود، یعنی معمولاً افراد مذکر در یک خانواده این بیماری را به ارث میبرند.
همچنین متخصصین طب سنتی ایران معتقدند که افراد دارای مزاج گرم مانند مزاج دموی و صفرایی بیشتر مستعد بروز رفتارهای پرخاشگرانه و خشن هستند که اتفاقاً چنین مزاجهایی در مردم ایران زیاد دیده میشود.
یک راهكار مؤثر
فن حرکت چشم، یک تمرین مؤثر است که باعث میشود اطلاعات بین دو نیمکره مغز شما مبادله شود و شما از حالت برانگیختگی خارج کند. این فن دارای پنج گام است:
1. درباره آخرین موقعیت ناراحتکنندهای که داشتهاید، فکر کنید. اگر عصبانیتتان را به ده نمره تقسیم کنید، این موقعیت مثلاً در نمره شش قرار میگیرد. حالا آن موقعیت را با جزئیات و با دقت به یاد بیاورید و اجازه بدهید فکرتان پیش برود و کمکم برانگیخته شوید. بهمحض اینکه خشمتان به نمره پنج یا شش رسید، وارد مرحله دوم شوید.
2. چشمهایتان را از یک گوشه اتاق به گوشه دیگر اتاق بچرخانید یا پاهایتان را از هم باز کنید و چشمتان را از یک زانو به زانوی دیگر بگردانید. زمانی که شروع به حرکت دادن چشمهایتان میکنید، سعی کنید درباره هیچ موضوع خاصی فکر نکنید و فقط بر حرکت چشمهایتان متمرکز باشید.
3. زمانی که 25 بار چشمتان را گردش دادید، دست نگه دارید و سطح خشمتان را ارزیابی کنید. نمره خشمتان را روی مقیاس ده نمرهای مشخص کنید. در نیمی از افراد پس از انجام این عمل، میزان خشم دو یا سه نمره کاهش مییابد.
4. افکار خشمآورتان را دوباره یادآوری کنید تا به نمره شش برسد. سپس دوباره افکارتان را رها کنید و مراحل حرکت چشم را انجام دهید. بعد از 25 دور، سطح خشمتان را در مقیاس ده نمرهای اندازهگیری کنید. در این زمان ممکن است خشمتان پایینتر از دفعه قبل هم رفته باشد. تأثیرات حرکت چشم با هر بار تکرار افزایش مییابد.
5. این مرحله را با چشمهای بسته تکرار کنید. ممکن است گاهی در موقعیتی باشید که نتوانید فن حرکت چشم را به کار ببرید. یادگیری این عمل با چشمهای بسته به شما اجازه میدهد که این عمل را در هر موقعیتی انجام دهید و اینطور به نظر میرسد که میخواهید به چشمانتان استراحت بدهید.
بعد از سه بار تکرار حرکت چشم، حدود هفتاد درصد مردم کاهش بسیاری را در افکار و تصورات منفی گزارش میکنند. آنان جملاتی مانند این میگویند «این عمل جریان تفکر را از فضای موجود جدا میکند.»
از آنجا که افکار خشمآور منبع مهمی برای عصبانیت و برآشفتگی هستند، لازم است که ابزاری برای متوقف کردن آنها داشته باشیم. بهمرور زمان و با تمرین و تکرار این فن، انجام این تکنیک در وجود شما به ملکه تبدیل میشود و در هر موقعیت خشم برانگیز و ناراحتکنندهای، با انجام حرکات منظم چشم حتی با چشمهای بسته و تکرار آن میتوانید خود را آرام کنید و وارد فاز منطقی شوید.
زهرا وافر (روانشناس و همسر پاسدار)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید