هیچ برههای از زندگی مشترک از تفاوت و اختلاف سلیقه در بخش های مختلف در امان نیست. کمتر زوجی را میتوان پیدا کرد که ازنظر اعتقادی و مذهبی صددرصد شبیه یکدیگر باشند و هیچ گونه تضاد فکری در این زمینه نداشته باشند. این مهم، باید پیش از ازدواج مورد بررسی قرار گیرد و پس از زندگی مشترک این نگاه های مختلف نباید بهانه ای برای سرد شدن روابط بین همسران قرار گیرد بلکه آنها می توانند با مدیریت صحیح نگاه های عقیدتی و مذهبی خود تفاوت سلیقه بین شان را حل کنند.
در فلسفهٔ ازدواج هدف از آن ابتدا تکامل تعریفشده است. گرچه این تکامل در ابعاد مختلف مورد توجه است اما مهمترین آن در مباحث اعتقادی است. زمانی یک زوج میتوانند در کنار یکدیگر نقش مکمل را ایفا کنند که نسبت به یکدیگر برتریهایی داشته باشند و به سبب این برتریها باعث رشد همسرشان شوند؛ گاهی این برتریها ازلحاظ مذهبی است که یکی از زوجین نسبت به دیگری از اعتقادات بالاتری برخوردار است.
روانشناسان و مشاوران خانواده تشابه مذهبی را یکی از مهمترین معیارهای ازدواج میدانند و معتقدند عقاید دینی بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل میدهد که از شیوهٔ زندگی تا تربیت فرزند و نوع روابط تحت تاثیر آن قرار میگیرد؛ ما هم منکر این مسئله نیستیم و تناسب اعتقادی را یک اصل جدی و مهم در انتخاب همسر میدانیم اما گاهی میبینیم برخی افراد با کوچکترین اختلافات مذهبی از همسرشان دلسرد میشوند و تدین را برای خودشان بهگونهای تعریف میکنند که خودشان در آن جایگاه قرار می گیرند و هرکسی را که مانند آنها فکر نکند معتقد به شمار نمیآورند؛ به هر ترتیب در موارد زیادی شاهد اختلافات زوجین به دلیل تفاوتهای مذهبی هستیم.
مصاحبه با حجتالاسلام محمدمهدی ماندگاری کارشناس مذهبی در زمینه ی نحوه کنار آمدن با اختلافات مذهبی در زندگی زناشویی و همچنین میزان اهمیت تناسب اعتقادی در انتخاب همسر:
گاهی برخی افراد تمایل دارند باکسی ازدواج کنند که ازنظر مذهبی با خودشان متفاوت است تا شاید از این راه بتوانند اعتقادات مذهبیشان را تقویت کنند که البته گاهی این اتفاق میافتد و طرفی که اعتقاد مذهبی قوی ندارد کمکم گرایش دینی پیدا میکند و زن و شوهر ازنظر اعتقادی شبیه یکدیگر میشوند و گاهی اختلافات مذهبی در زندگی زناشویی مشکلساز میشود، اما تفاوت مذهبی تا چه حد در انتخاب همسر مهم است و آیا ازدواجهای اینچنینی عاقلانه است یا خیر ؟
ما در زندگی اهلبیت ازدواج با کسانی را داشتیم که از غیر فرهنگ اهلبیت بودهاند مثل همسر امام جواد(ع) و همسر امام عسگری(ع). بعضی از امامان ما همسرانشان کنیز غیرمسلمان بودند اما آیا این دلیل میشود که ما در انتخابهایمان باکسی که ازلحاظ فکری و مذهبی با ما همراه نیست ازدواج کنیم؟ آیا با مشکل مواجهه نمیشویم؟
خانواده نیاز به سه نوع اتحاد دارد: 1- همفکری 2- همدلی 3- همراهی.
اگر اهلبیت ما با غیرفرهنگ خودشان ازدواج کردند همسرشان را با فرهنگ خودشان هماهنگ ساختند. امام عسگری(ع) با یک غیرمسلمان و غیر عرب ازدواج میکنند اما از او نرجس خاتون میسازد یا امام حسین (ع) با یک خانم ایرانی ازدواج میکنند که شهربانو مادر زینالعابدین(ع) می شوند. بنابراین ما میتوانیم باکسی که فرهنگ اش با ما یکی نیست، دل اش با ما یکی نیست و طبیعتاً راه اش هم با مایکی نیست ازدواج کنیم به شرطی که بتوانیم او را به این سه اتحاد برسانیم.
حیات دنیوی ما مثل ساختمانسازی است که اگر مهندس ساختمان یک نفر نباشد دچار مشکل میشود لذا شما میتوانید باکسی که بافکر و فرهنگ و جغرافیای شما یکی نیست ازدواج کنید اما باید به اتحاد فکری برسید.
اگر خانواده ازلحاظ فکری، دلی و همراهی یکی نباشند نمیتوانند تا پای جان پای یکدیگر بایستند. زندگی یک تعهد تا آخر عمر است. اگر قرار باشد این تعهد تا آخر عمر ادامه پیدا کند باید همفکری بین اعضا باشد لذا میگوییم یا در انتخاب همسر همفکر، هم دل و همراه انتخاب کنید و یا بتوانید همفکر، همدل و همراه بسازید والا نمیتوانید زندگی خوشبختی داشته باشید.
تنها یک زوج در عالم وجود داشتند که صد درصد هم دل و همراه بودند و آن حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بودند که هر دو معصوم بودند حتی همسران پیامبر هم با ایشان همراه نبودند اما بعضی از آنها همراه شدند و آنهایی هم که همراه نشدند نتوانستند تا آخر بمانند.
محرم و عاشورا به ما یاد میدهد که یا همدل و همفکر و همراه انتخاب کنیم و یا هم دل و همفکر و همراه بسازیم چراکه قرار است تا آخر مسیر زندگی با یکدیگر باشیم.
یکی از اختلافاتی که باوجود تفاوت مذهبی ممکن است بین زوجین پیش بیایید شرکت در مراسم عزاداری است که گاهی میبینیم مثلاً خانم اهل نماز و روزه و عزاداری و... است اما آقا نه تنها شرکت نمیکند بلکه همسرش را تمسخر و حتی از شرکت در مراسم عزاداری منع میکند؛ در این صورت چگونه باید با تفاوتهای مذهبی همسرمان کنار بیاییم؟
با توجه به آنچه در بالا ذکر کردیم زن و شوهر باید همسری را انتخاب کنند که نسبت به شرکت در مراسم عزاداری، دسته رفتن، گریه کردن، کربلا رفتن باهم همفکر باشند.
اگر زوجین عزاداری امام حسین(ع) را فرصت دانستند، اگر عزاداری امام حسین(ع) را مسیر یادگیری زندگیشان دانستند و همچنین اگر عزاداری امام حسین(ع) را هم دانشگاه دانستند و هم درمانگاه، هر دو برای هم مشوق میشوند و باهم به عزاداری میروند، اینها کسانی هستند که انتخابشان بر اساس همدلی و همفکری است اما کسانی که اینگونه انتخاب نکردند مثلاً خانمی، آقایی را انتخاب کرده است که از اول میدانسته و یا اکنون فهمیده است که اعتقادی به عزاداری ندارد و نهتنها عزاداری را فرصت نمیداند بلکه تهدید میداند و میگوید:"عزاداری نرو! چون افسرده میشوی..." لذا اینها چون همفکر نیستند همراه هم نمیشوند و به مشکل میخورند حال چه باید کرد؟
کاری که اهلبیت با همسران غیر همدلشان کردند را انجام میدهیم. بامحبت، با استدلال، بابیان برکات و زیباییها و آثار و فواید عزاداری همدیگر را متقاعد میکنیم. همچنین در این زمینه از توسل به امام حسین (ع) غافل نشوید و با تمام وجود از خود حضرت بخواهید تا دل همسرتان با عزاداری امام حسین(ع) همراه شود اگر هم نشد در خانه یک السلام علیک یا اباعبدالله بگویید ان شالله ثواب عزاداری را خواهید برد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید