با بررسی ماجرای دردناک سال 61 هجری و زندگی برخی از خواص، با سرگذشت افرادی آشنا میشویم که هر چند با بزرگانی همچون امام علی(ع) ارتباط و آشنایی داشتند ولی با این حال این آشنایی موجب نجات و عاقبت به خیری آنها نشده است.
با نگاهی عالمانه به ماجرای دردناک سال 61 هجری و بررسی زندگی برخی از خواص، با سرگذشت زندگی افرادی آشنا میشویم که هر چند با بزرگانی همچون امام علی (ع) ارتباط و آشنایی داشتند، ولی با این حال این آشنایی موجب نجات و عاقبت به خیری آنها نشده؛ چرا که آمال و آرزوهای مادی و دنیوی آنان را در باتلاق دلفریب خود غرق کرده بود، موضوعی که پیشتر توسط امام علی (ع) مورد توجه قرار گرفته بود و با اخباری غیبی هشدار گمراهی و غرق شدن به آنان داده شده بود.
اخباری غیبی از نگون بختان تاریخ کربلا
یکی از شخصیتهای منفور تاریخ کربلا شخصی است به نام «خالد بن عُرفُطه» که دارای یک پیشینه و سابقه بلند پیش از کربلا است، کما اینکه منابع تاریخی در خصوص او نوشتهاند: «او از جمله اصحاب پیامبر (ص) بوده که از ایشان روایت نقل کرده است». سعد بن ابی وقاص در جنگ قادسیه او را به سالاری جنگ گماشت و او در جنگ نخیله خوارج را کشت. ساکن کوفه شد و در آنجا برای خود خانههایی ساخت البته عاقبت این شخصیت آنچنان که تصور میرفت خوب پیش نمیرود؛ چرا این شخصیت دوچهره و منافق، فرمانده قسمتی از سپاه جهنمی یزیدیان میشود؟ در منابع شیعی امام علی (ع) این چنین در خصوص او پیشگویی کرده بود.
سوئد بن غَفله گفت: مردی نزد امیر مؤمنان (ع) آمد و گفت: «ای امیر مؤمنان! من از وادی القری عبور کردم و خالد بن عُرفُطه را دیدم که در آنجا مرده است. برایش آمرزش بخواه. امیر مؤمنان فرمود: «دست بدار! او نمرده است و نمیمیرد تا سپاه گمراهی را که پرچمدارش حبیب بن حِماز است، فرماندهی کند.» مردی از پایین منبر برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان! به خدا سوگند، من شیعه و دوستدار تو هستم. امام (ع) پرسید: «تو کیستی؟». گفت: من حبیب بن حِمازم. امام (ع) فرمود: «مبادا که آن پرچم را بر دوش بگیری، که قطعاً بر دوش میگیری و با آن از این در، وارد میشوی» و با دستش به باب الفیل اشاره کرد. هنگامی که امیر مؤمنان (ع) درگذشت و حسن بن علی (ع) نیز پس از او وفات یافت و وقایع امام حسین (ع) و قیامش پیش آمد، ابن زیاد، عمر بن سعد را به سوی حسین بن علی (ع) فرستاد و خالد بن عُرفُطه را بر طلایهداران سپاه گماشت و حبیب بن حِماز را پرچمدار او کرد و با آن رفت تا از باب الفیل به مسجد وارد شد. [1]
مرد هزار چهره کوفه؛ شبث بن ربعی تمیمی
اگر کسی به پیشینه و تاریخ زندگی این چهار شخصیت نگاه کند شاید باور نداشته باشد که به چه سرانجام و عاقبت شومی مبتلا شدهاند.
برای نمونه شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی یربوعی (درگذشت حدود ۷۰ ق)، از جمله افراد ثروتمند کوفه و شخصیتهای متزلزل تاریخ اسلام. به حساب میآید؛ شاید بهترین لقب برای او مرد هزار چهره باشد؛ چراکه «شبث»، هر چند از مخالفان سرسخت عثمان و از جمله فرماندهان سپاه امام علی (ع) در جنگ صفین بود. [2] ولی با این حال در مسیر حرکت به سوی نهروان، به خوارج پیوست [3] اما با سخنان امام برگشت و فرماندهی قسمتی از سپاه امام را در جنگ نهروان به دست گرفت. [4] در پرونده او شهادت علیه حجر بن عدی نیز وجود دارد. سیاهترین پرونده زندگانی او زمانی رقم میخورد که در واقعه کربلا به امام حسین (ع) نامه مینویسد و از آن حضرت میخواهد به کوفه بیاید. اما با تسلط ابن زیاد بر کوفه تغییر موضع داد و در پراکنده کردن اهالی کوفه، از اطراف مسلم بن عقیل نقش بسزایی داشت. [5] در روز عاشورا با آنکه فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت. اما سعی میکرد تا خود را کمتر نشان دهد.
عمرو بن حریث مخزومی
عمرو بن حریث مخزومی از جمله کسانی که از پیامبر اکرم (ص)[6]، امام علی (ع)، ابوبکر، عمر، ابن مسعود و دیگران [7] روایاتی را نقل کرده است. [8] ولی با این حال موضعگیریهایی در تاریخ زندگیش وجود دارد که او را در زمره افراد شقاوتمند و نگونبخت قرار میدهد، از جمله این موضعگیریها عبارتند از: عمرو بن حریث، در شهادت میثم تمار [9] و سرکوب قیام مسلم بن عقیل نقش داشت. ابن زیاد پس از اطلاع از مخفیگاه مسلم، عمرو را به همراه محمد بن اشعث و ۷۰ نفر دیگر به سوی مسلم فرستاد. [10]
پیشگویی امام علی(ع) در خصوص این دو شخصیت
در خصوص عاقبت و سرانجام شوم این دو شخصیت تاریخ اسلام در منابع روایی از امام علی (ع) چنین نقل شده است: «اگر منافقانی همراه پیامبر (ص) بودند، منافقانی نیز با من هستند. هان! به خدا سوگند ای شَبَث و ای ابن حُرَیث، شما با پسرم حسین میجنگید. پیامبر خدا، چنین به من خبر داد.»[11]
خواص ساکت و گوشه نشین
براء بن عازب
براء بن عازب از جمله شخصیتهای برجسته تاریخ اسلام است که او را در زمرهی اصحاب پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) به شمار آوردهاند. در احوالات او نوشتهاند که در غزوههای زیادی شرکت داشته است. او از جمله راویان حدیث غدیر است، پس از درگذشت پیامبر (ص) خبر بیعت مردم با ابوبکر در سقیفه بنیساعده را به اطلاع بنی هاشم رساند و خود نیز از بیعت با وی امتناع کرد، ولی با این حال از جمله کسانی است که در حادثه کربلا از یاری امام حسین (ع) خود را محروم ساخت. البته پیش از آن امام علی (ع) نیز خبر نگون بختی و عدم یاری فرزند رسول خدا را در خصوص ایشان داده بود.
ارشاد القوب دیلمی از اسماعیل بن زیاد از امام علی (ع) این چنین روایت نقل کرده است: امام على (ع) روزى به براء بن عازب فرمود: «ای براء! فرزندم حسین، کشته میشود و تو زندهای؛ امّا یاریاش نمیکنی.»، هنگامی که حسین بن على (ع) كشته شد، براء بن عازب میگفت: به خدا سوگند، علی بن ابی طالب، راست گفت. حسین، کشته شد و من یاریاش نکردم! و سپس بر این کار، حسرت میخورد و اظهار پشیمانی مینمود. [12]
پی نوشت:
[1]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص: 329.
[2]. منقری، وقعةصفین، ص۱۹۸-۱۹۵؛ ابناثیر، الکامل، ج۳، ص۲۸۷.
[3]. ابناثیر، الکامل، ج۳، ص۳۲۶.
[4]. بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۳۶۲؛ خلیفه، تاریخ خلیفه، ص۱۱۵؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۸۵.
[5]. بن اثیر، الکامل، ج۴، ص۲۰، ۳۱؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۵۸؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۵۳.
[6]. ابنعبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۷۲.
[7]. ابناثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۴۷۸، ص۴۹۶، ج۲، ص۲۳۲.
[8]. ابنحجر، الاصابه، ج۴، ص۵۱۰.
[9]. ابنحجر، الاصابه، ج۶، ص۲۵۰؛ کشی، رجال، ص۸۵.
[10]. ابنشهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۹۳؛ ابن کثیر، ج۸، ص۱۵۵.
[11]. الخرائج والجرائح: ج 1 ص 225 ح 70، إرشاد القلوب: ص 275.
[12]. الإرشاد: ج 1 ص 331، كشف الیقین: ص 99 ح 91.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید