برای این مقاله عنوان «کشف حجاب» را برگزیدیم نه بد حجابی، چرا که ساده انگاری است آنچه را امروز در سطح جامعه میگذرد و نوع پوشش زنان و دختران و آرایشهای «مشتری جمع کن» را بدحجابی بنامیم. یک نگاه به نمایشگاهها و فروشگاهها، تفریحگاهها و خیابانها و پارکها و اماکن عمومی کافی است که اثبات کند چرا کشف حجاب؟
این وضع، تکراری است از ماجرای ننگین هفده دی و کشف حجاب آنروز. با این تفاوت که کشف حجاب هفده دی زیر نظر سیاستهای بیگانه و با اجرای خاندان کثیف پهلوی و رضاخان قلدر جاهل صورت میگرفت، اما کشف حجاب نوین در لوای حجاب اسلامی و بیتفاوتی متولیان امر و زیر نگاه مسئولین نظامی که به برکت اسلام و انقلاب و خون صدها هزار شهید شکل گرفته است. بنابراین زخم این ننگ از ننگ عصر پهلوی عمیقتر و معنی دارتر است... رضاخان مدعی اسلامیت نبود، سیاستی را به اجرا در میآورد که انگلیسیها طراحی و دیکته کرده بودند و نام آن را نیز حجاب اسلامی نگذاشتند. آنچه کردند صریح بود و با زور سرنیزه به اجرا در میآمد و زنان پاکدامن و محجبه را سالها خانه نشین کرد، اما امروز مسئولین نظام، مجلس و دولت و دستگاه قضائی و نهادهای فرهنگی و اجرائی ما از اسلام دم میزنند و به ارزشهای اسلامی عقیده دارند، نان اسلام را میخورند. از عمر انقلاب اسلامی ربع قرن بیشتر نگذشته است. مشروعیت مسئولان و دست اندرکاران امور به خاطر این است که از اسلام و قوانین آن حمایت کنند نه فقط حرف آن را بزنند اما متأسفانه در چنین شرائطی هرچند سخن از کشف حجاب نیست اما کشف حجاب عملاً به اجرا در آمده و در فضائی از بیتفاوتی و ترس! با سرعت رو به گسترش است و از سوی عناصری در درون نظام غیر مستقیم حمایت میشود.
وقتی فلان نماینده مرد یا زن به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان که یک طرح صد در صد غیر اسلامی است و هم اکنون دوازده کشور مسلمان آن را نپذیرفتهاند تنها با یک شرط غیر عملی رأی مثبت میدهند آیا نباید بر بعضی نمایندگان این مجلس فاتحه خواند؟ وقتی بعضی از دست اندرکاران امور از مجلس و دفتر ریاست جمهوری - علی رغم اظهارات رئیس جمهور محترم - به استقبال آن خانم که به پاداش زیر سئوال بردن حجاب اسلامی - که یک حکم ضروری اسلام است - جایزه بنیاد (صلح) نوبل به ارمغان آورده است، میروند و فلان سید، با لباس روحانیت، یا سخنگوی دولت یا نماینده مجلس یا فلان مسئول دیگر در این استقبال که پیامش دهن کجی به ارزشهای اسلامی بوده است شرکت میکنند آیا جای تأسف ندارد؟! آیا این همصدائی با بوش و بلر نیست؟! آیا حلقه گل آویختن بوسیله آن خانم چادری از آن بیت محترم به گردن آن خانم، جز تحقیر حجاب و کوچک کردن خود و اهانت به آن بیت محترم و امضاء کردن افکار بانوی کنفرانس برلین مفهومی دارد هرچند خود نفهمد و ژست روشنفکرانه بگیرند!(1)
وقتی خانمی با عنوان ریاست دانشگاه، کسی را که به معنویات فاطمه زهرا - سلام اللّه علیها - دهن کجی کرده مورد ستایش قرار میدهد و او را مدافع حقوق زن میداند و میگوید: «این جایزه به زنی تعلّق گرفته که عمری را به دفاع از حقوق زنان و کودکان و تحقق دموکراسی گذرانیده است» (روزنامه انتخاب 22/7/82) نباید به حال دانشگاهی که تنها دانشگاه ویژه دختران و زنان با سابقه متعهد میباشد و نام گرامی حضرت زهرا را همراه دارد، تأسف خورد؟ اینها با این افکار و بینش - علی رغم سابقه انقلابی بودن - امروزه چه میخواهند بگویند، جز اینکه به تجدید نظر در ارزشهای اسلام و انقلاب تفسیر شود؟! اینها حکایت از نوعی خودباختگی و مرعوبیت در برابر هجمه فرهنگی و تبلیغات گمراه کننده بیگانه دارد که عدّهای سعی میکنند برای اینکه از قافله تمدن عقب نمانند به اینگونه اظهار نظرها دست مییازند!
ماجرای کنوانسیون زن
شاهد دیگر این مطلب واکنش هائی است که در برابر کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض از زنان دیدیم، که هر ناظری را به شگفتی وا میدارد و این سؤال را مطرح میکند که اینگونه طرحهای استعماری از کدام کانال با کدام سیاست به درون مجلس کشیده میشود و خوراک تبلیغاتی برای دشمنان اسلام و ایران فراهم میسازد؟ شاید بیفائده نباشد یادآور شویم کنوانسیون محو تمام اشکال تبعیض علیه زنان با این شرط که با شرع مقدس مغایرت نداشته باشد در اواخر آذرماه 1380 در هیأت دولت به تصویب رسید و به مجلس فرستاده شد و مدتی در مجلس مسکوت ماند تا این اواخر که با هدف زمینه سازی برای انتخابات آینده و زمینه جلب رأی غرب زدهها به نمایندگان اکثریت، حمایت رسانههای خارج کشور و سیاستهای استکباری در عرصه سیاسی، باز به مجلس آمد و به تصویب نمایندگان اکثریت رسید و البته که شورای نگهبان آن را مغایر شرع و قانون دانسته و رد کرد و برای بررسی به شورای تشخیص مصلحت نظام فرستاد که قطعاً آنجا هم مردود شناخته خواهد شد.
این کنوانسیون از همان آغاز و در مرحله تصویب در هیأت دولت با ایرادهای جدی و انتقادهائی روبرو بود. مراجع عظام آنرا مغایر شرع دانستند و در این باره فرمودند: پیوستن به این کنوانسیون یک توطئه استعماری است، و شرط عدم مغایرت با شرع هم نمیتواند از التزام به تعهّدات مندرج در آن مانع باشد، بیگانگان میخواهند به این بهانه بر ما فشار آورند که مبانی اسلام را زیر پا بگذاریم و در غیر این صورت ما را زیر رگبار تبلیغاتی قرار دهند. محققان اسلامی اشکال شرعی و قانونی بر این کنوانسیون، وارد کردند و تصریح نمودند شرط عدم مغایرت با شرع هیچ تأثیری در عواقب سوء پذیرش کنوانسیون ندارد با این حال و علی رغم فتوای مراجع یکی از خانمها که مشاور رئیس جمهور هم هست اظهار داشت: نیازی به فتوای مراجع تقلید نداریم و قانون اساسی و شورای نگهبان معیار عمل است!(2) این تناقض گوئی آشکار و اهانت به فقه و مرجعیت از سوی یک خانم مسلمان چادری اما غرب باور، جای تعجّب و تأسف دارد.
یک نماینده دیگری (زن) اظهار داشت قانون اساسی و قوانین موجود (اسلامی) حقوق زنان را تأمین نکرد! شاید کنوانسیون بیاید و مشکل زنان را حل کند! که این جمله سخن آن زن عصر طاغوت را یاد آورد که از پاره شدن «سند رقیت» در سایه انقلاب سفید شاه معدوم!! حرف میزد. و جای طرح این سؤال نیز هست که مگر زنان ما در سایه همین انقلاب نبود که از بردگیهای گذشته رهائی یافته و در عرصههای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی حضور بیمانند دارند تا آنجا که 61 درصد پذیرفته شدگان کنکور را زنان و دختران تشکیل میدهند و سایر نهادهای کشوری نیز شاهد حضور زنان در عرصه سیاسی و فرهنگی و مجلس و جاهای مختلف دیگر است، نمیدانیم چرا بعضی خانمها خودشان را گم کردهاند. این ماجرا ما را بیاد گفتار ابن عباس میآورد که به آن زن گفت: «تجملت تبقلت ولو عشت لفیلت» کدام مانع بر سر راه زنان و دختران در جهت ارتقا و تعالی است تا کنوانسیون - که یک تز استعماری است - بیاید آن را بر دارد؟! راستی انسان نمیداند چه بگوید. خانمی با عنوان نمایندگی این ملّت ،که تمام هستی شان را برای اسلام ایثار کردند، به مجلس رخنه کند حقوق کلان این ملت را بگیرد، بر کرسی مجلس تکیه زند، و حرفهای نسنجیده بگوید... اینها چه قدر از اسلام شناخت دارند، حقوق و ارزشها را چگونه ارزیابی میکنند؟ واقعاً به حال اسلام و انقلاب و نظام باید تأسف خورد چرا کار ما به اینجا رسیده که یک نماینده اینگونه حرف بزند؟ و چرا کسی به اینها پاسخ نمیدهد و جریانی را که در صدد محو ارزشهای اسلامی است افشا نمیکند و در برابر بدعتها موضعگیری نمیشود؟ پس آنهمه آیات و روایات که حاملان کتاب و رسالتداران دین را مورد عتاب قرار داده که چرا امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند. چرا به فراموشی سپرده شده، این یک جنگ فرهنگی است و ساز و کار مناسب خود را میطلبد، خطبا، ائمه جمعه، نویسندگان، پیشوایان دینی، حوزهها چرا ساکتاند؟!
اما موضوع برهنگی نوین وکشف حجاب جدید که عنوان مقاله بود، داستان غم انگیزی دارد که به این سادگی از کنار آن نباید عبور کرد. لباس پوشیدن عدّهای از زنان و دختران شکل زشت و رسوایی به خود گرفته، آرایشهای غلیظ و وقیحانه شگفتی همگان را بر انگیخته که این همه امنیت و آزادی با کدام معیار شرعی وفق میدهد، کسی جرأت امر و نهیندارد، اگر یک مسلمان بخواهد نهی از منکر کند یک چیزی هم بدهکار میشود!
نمونه دیگر این جریان، صحنه استقبال آن خانم مدافع افکار هفده دی عصر پهلوی بود که در فرودگاه مهر آباد تهران به تصویر کشیده شد و پخش شیرینی و گل به عنوان جایزه رویاروئی با اسلام و انقلاب! تصویر شرم آور آن استقبال که گوشهای از آن در نشریات آمده بود و بی حجابی با آرایشهای غلیظ و رقص و پایکوبی و دف و چنگ و شعارهای توهینآمیز به شخصیتهای کشور برای هر غیرتمند مسلمانی شکننده است. بخصوص آنکه اگر با استقبال برخی دست اندرکاران امور و حلقه گل و تبریک و تهنیت و تأیید و تمجید همراه باشد که برخی نمونههای آن را دیدیم!
بدحجابی و وقاحت گروهی از زنان به اوج رسیده و هیچ مقام و یا نهادی مسئول پاسخگوئی نیست. متظاهرین به برهنگی نوین با احساس امنیت کامل همه جا ظاهر میشوند. در خیابان و بازار، مجموعههای ورزشی و فرهنگی، فستیوالهای هنری، نمایشگاهها و مراکز تجاری و حتی گاهی اداری و دانشگاهی وکسی لب به اعتراض نمیگشاید و آنها با سوء استفاده از این سکوت مانور تجمّل و تجاسر میدهند، به همه ارزشها میخندند. به انقلاب و ارزشها دهن کجی میکنند، روابط نامناسب به سهولت انجام میگیرد و اتومبیلها بر سر راه این قشر فاسد صف میبندند و خیلی مسائل دیگر که شواهد آن کشف باندهای فساد و پارتیها است که هر روز در جرائد میخوانیم. راستی غیرت دینی کجاست؟ از این جریان فاسد و مفسد مردان و زنان باشرافت کشورمان خون دل میخورند و از لوث شدن ارزشها و لجام گسیختگی بیمهار گروهی فاسد در حیرت و شگفتی اند، چرا ندائی به اعتراض از سینهای بر نمیخیزد و بیتفاوتی و کرختی بر فضای کشور سایه افکن شده است؟
متأسفانه نهادهای فرهنگی و آموزشی هم کاری مؤثر نکردهاند، گواه آن چهرههای مکشوفه و زلفهای پریشان دانشآموزان و دانشجویان دختر است که صبح و شام در ملأ عام و محیطهای فرهنگی و خیابانها دیده میشوند، برخی خانوادهها با بردن ماهوارهها و نوارهای مستهجن به خانههای خود کمک به بیبند و باری فرزندان و خانواده هایشان کرده و طراحان مد و لباس و شلوار کوتاه و آستین کوتاه و لباس بدن نما و چسبان که رقاصههای هالیود از پوشیدنش شرم میکنند سفارش میدهند و در بازار لباس فروشی در معرض دید قرار میگیرد و کسی مانع تولید و عرضه آن نیست و اگر از سوی نیروی انتظامی طرح ممانعت از آن عنوان شود روشنفکران و برخی نمایندگان غوغا سالار غوغا به راه میاندازند!
خوانندگان گرامی فکر کنید این روند رو به کجا میرود و اگر مسئولین امر، علما، خطبا، نویسندگان و توده مردم باآن مبارزه نکنند چه خواهد شد و سرنوشت نسلهای آینده چه خواهد بود. این نسلی که در فضای انقلاب رشد کرده بر اثر سهل انگاریها و بیبرنامه گیها و مخاصمات جناحی و بدعمل کردنها و غفلت از وظائف اولیه و پرداختن به مباحثات موهوم، اینگونه از دست در رفته و لاقید و بی تعهد شده و اگر چارهای جدی اندیشیده نشود و به عنوان بخشی از نابسامانیهای اخلاقی و اجتماعی با آن برخورد نشود محصول این نسل در آینده چه خواهد بود؟
هر چند افراد صالح و شایسته در جامعه ما اکثریت جامعه اسلامی را تشکیل میدهند. امّا با وجود اینهمه ویروسهای فساد آیا میتوان از سرنوشت سیاه فردای جوانان و پسران و دختران در امان بود. فساد اخلاق به عنوان یک فرهنگ در جامعه روبه رشد است و اگر جامعه پاکسازی نشود ساده اندیشی است که از حاکمیت اخلاق در آینده سخن بگوئیم. اگر امروز که زمام امر در دست دینداران و روحانیون و صاحبان علم و فضل است در فضای سکوت و بی تفاوتی، وضع بدینگونه پیش رود و هر کسی سر در لاک خود فرو برده و در فکر منافع یا مصالح خود باشد سرنوشت اسلام و انقلاب چه خواهد شد؟! بگذارید این قلم دردمند که چهل سال است تجربههای تلخ و شیرین دیده و گفته، با این صراحت بنویسد شاید گوش شنوائی باشد و دل دردمندی که احساس مسئولیت کند و در فکر چاره برآید. امروز مسئولیت متوجّه عالمان دین، ارباب فضل، صاحبان خطابه و منبر و قلم و نگارش است و از سوی دیگر مسئولین قضائی، اجرائی که به فکر اسلام باشند، به فکر جوانان و نسلهای بعدی باشند، این انقلابی که خونبهای صدها هزار شهیداست چه آسان بازیچه قرار گرفته و گرد خاموشی بر همه جا پاشیدهاند.
نفوذ بد حجابی به حرمین
درد آور است اگر بگوئیم بر اساس مشاهدات خود و گواهی دیگران گوشهای از این بدحجابی به فضای حرمین شریفین کشیده شده است که برای آن باید چاره اندیشی کرد. برخی از زنان و دختران لاقید و بدحجاب به بهانه سیاحت و زیارت و سفرهای عمره چهرههای زشتی در آن محیط مقدس از خود به نمایش میگذارند که حتی صدای دیگران را در آورده است و آبروی جمهوری اسلامی در دید ملیتهای مختلف زائر در مخاطره قرار گرفته و خون به دل زائران خداجوی و زنان عفیف و باشرافت میریزد. بنظر میرسد که برای بعضیها، سفرهای زیارتی عنوان سیاحت و تفریح و تجارت پیدا کرده همانگونه که در روایات آخرالزمان پیش بینی شده است. کسانی که به زیارت حرمین شریفین مشرف شده، دیدهاند که حتی زنان ترکیه و مالزی و مصری و اروپائی و... بهتر حرمت حرمین را نگه میدارند، بدحجابی درمیان آنها کمتر دیده میشود. این مطلب حکایت از آن دارد که عدّهای قصد آلوده کردن فضای فکری مسلمانان دیگر کشورها را نسبت به ایرانیان دارند و بعید نیست، توطئهای در کار باشد که عدهای زنان بد حجاب را هم با اهداف تبلیغاتی روانه کنند که با آرایش و لباس مبتذل در حرمین ظاهر شوند و انقلاب اسلامی را بد نام کنند که اگر چنین باشد که هست مسئولیت سنگینتر است.
سازمان حج و زیارت که عهده دار هدایت و سازماندهی این سفر معنوی است در طول سالهای پس از انقلاب با برنامه ریزیهای گوناگون تدارکات و خدمات فرهنگی ارزنده تلاش ستودنی داشته و برای پربار ساختن حج و زیارت آثار ارزشمند فرهنگی، فقهی، اخلاقی و تاریخی ارائه داده و بعثه مقام معظم رهبری، افزون بر تلاشهای ارزشمند دیگر، صدها کتاب و مقاله در ترسیم حج ابراهیمی عرضه نموده که در تاریخ حج و زیارت بیسابقه است. دشواریهای اعزام زائران عمره که در سالهای جاری به نیم میلیون میرسد و تأمین وسیله نقلیه و مسکن و غذا و دارو و درمان و تأمین نیروی انسانی شایسته، الحق کاری بزرگ و قابل ستایش و در جهان اسلام منحصر به فرد است و زائر ایرانی از این بابت در چشم خارجیها احساس غرور میکند. همچنین اکثریت قاطع زائران شریف ایرانی از مرد و زن و پیر و جوان و دانشجو و دانشآموز با ارج نهادن به ارزشهای اسلامی و رعایت شئونات اخلاقی چهرهای آبرومند از اسلام و انقلاب بویژه رهروان اهلبیت ارائه نمودهاند که این نیز جای انکار نیست.
آنچه مایه تأسف است حرکات نامطلوب معدود از زنانی است که شیرینی این سفر را تلخ و آرامش روحی زائران را متشنج و احساسات پاک مردم شریف ما را جریحه دار میسازد، این افراد هرچند زیاد نیستند اما برای بدنام کردن، تأثیر فراوان دارند، چه معمولاً موارد مثبت کمتر مورد توجّه قرار میگیرد و موارد منفی اگر آگراندیسمان شده و هر یکی، بجای صدها، نمایش داده میشود. مانند غذای مطبوع که اگر در یک لقمه آن سنگ ریزهای زیر دندان برود تمام غذا را ناگوار میکند.
این روند، دست اندرکاران امور حج و زیارت را بر آن میدارد که راه کارهای ممکن را برای جلوگیری از صدور فرهنگ بدحجابی بررسی کنند و جهت مانع شدن از مسافرت این افراد طریقی بیابند، آژانسهای مسافری را به رعایت اصول گزینش زائران و ثبت نام نکردن از افراد نامناسب ملزم سازند و موارد تخلف را مجازات نمایند و متخلفین را از نیمه راه برگردانند که اگر ده مورد چنین کنند در کل تأثیر قطعی خواهد داشت. برای نظارت بر رعایت حجاب و شئونات اسلامی در حرمین و ایاب و ذهاب مدیران هتلها و کاروانها و ناظران و روحانیان و خدمه حج و زیارت را به همکاری بطلبند، از زائران طی فرم هائی جهت رعایت شؤنات اسلامی التزام کتبی بگیرند و در صورت تخلّف زائر را از نیمه راه برگردانند، یا گذرنامه او را با هماهنگی اداره مربوطه برای مدتی مهر ابطال بزنند و ممنوع الخروج کنند، طبیعی است که این گونه اقدامات قاطعیت، جسارت و شجاعت و برنامه و هزینه و نیروهای مناسب میطلبد که هر چند دشوار است ولی ناممکن نیست.
حیف است آنهمه مجاهدات و تلاش و خدمت رسانی به حج و زیارت با برخی حرکات زننده لوث شود، آبروی نظام وجه المصالحه هوسات مشتی افراد قرار گیرد تا آنجا که در میان مردم بومی مدینه شایع کنند عدهای از زنان ایرانی محیط حرم را خراب کردهاند، این برای یک ایرانی مسلمان درد آور است و شرمندگی دارد. ما چه اجبار داریم اینهمه زائر اعزام کنیم که نتوانیم ضایعات آن را مهار کنیم؟ شاید برخی بگویند این افراد از مرزهای دیگر و سایر کشورها میآیند ولی یک نگاه به گذرنامه اینها و فرودگاه مهرآباد و جده و مدینه این شبهه را پاسخ میدهد. اینها در جمع زائران ما و هتلهای محل اقامت آنها هستند. حتی در میان کاروانهای دانشجوئی مواردی از این افراد دیده شده در حالی که مسئولین اعزام دانشجویان میتوانند کنترل و نظارت داشته باشند و با الزامی کردن لباس متحدالشکل مناسب و التزام رعایت شئونات اسلامی و نظارت حین سفر مانع برخی حرکات نامناسب باشند. به علاوه سازمان حج و زیارت همانگونه که برای مردان لباس متحدالشکل طراحی کرده برای زنان زائر نیز میتواند این کار را بکند که آنهمه لباس رنگ وارنگ نپوشند و نمایشگاه لباس در حرمین تشکیل ندهند!
به هر حال این دردی غیر قابل علاج نیست اگر اهتمام و پیگیری شود. حقیقتی که باید بدان اعتراف کنیم اینکه نه مسئولین نظام، نه در داخل و نه در خارج قاطع و جدی عمل نکردهاند وگرنه فضاهای شهرهای داخل کشو رما آنقدر زشت و ناهنجار نبود که امروزه هست و به خارج و حتی حریم مکی و مدنی سرایت نمیکرد و آنگونه که امروز سرایت کرده است حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب مشکلتر است از بدست آوردنش و این، امر مسئولیت نظام اسلامی را سنگینتر از گذشته میکند که جایگاه اسلام و شئونات دینی را جدی بگیرند پیش از آنکه در محکمه عدل الهی محاکمه شوند «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و آتوالزکاة و امروابالمعروف و نهوا عن المنکر».
پینوشتها:
1. نک روزنامه جمهوری اسلامی 24/7/82 به خبر و گزارش و تصویرهای استقبال
2. روزنامه انتخاب 22/5/81
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید