امروز چه احساسی دارید؟هیجان زده، خوشحال، سرزنده بشاش، تنها، بی تفاوت، جذاب، بی فکر، آزرده، بی تاب، ناراحت، غمگین، مضطرب، کـنجکـاو، فـضـول و یـا مــصمم؟ هـمانطور که می دانید ما می توانیم تنها در عرض یک روز به چنین احساساتی دست پیدا کنیم!!!!
فکر کردن به این موضوع نیز ترس آور است، اما این امر هر روزه و همه روزه در زندگی خانوادگی، و شغلی اتفاق می افتد و چنین احساساتی زمانی که شما دارای فرزند نیز بشوید، تشدید خواهند شد. ما باید یاد بگیریم که چگونه می توانیم در مقابل احساسات یکدیگر از خود عکس العمل مناسب نشان دهیم؛ البته باید توجه داشته باشید که انجام این کار چندان ساده نخواهد بود.
به مجرد اینکه چشمان خود را باز می کنیم و از خواب بلند می شویم در خود احساس تازه ای حس می کنیم. به خصوص اگر شما دل خوشی از صبح زود بلند شدن هم نداشته باشید. کمی بد اخلاق و ترشرو می شوید. حال تصور کنید که همسر شما از خواب بلند شده و جزء افراد سحر خیز هم هست. او احساس سرور و شادمانی دارد. حال با خود تصور کنید: ترشرویی در مقابل سرور و شادی! ما در مقابل چنین احساساتی باید از خود چه برخوردی نشان دهیم- عکس العمل تند یا صرفا پذیرش؟
چه باور کنید و یا نه، برقراری تعادل در زندگی با احتساب به درک احساسات متغیری که در هر لحظه ممکن است در شخصیت فرد مقابل بروز کنند، امکان پذیر خواهد بود. ما این مقوله را به نام پذیرش احساسی می شناسیم. یک نکته اساسی در این مورد این است که نمی توان نام خوب و یا بد بر روی احساسات گذاشت البته تا زمانیکه احساسی بر خلاف اخلاقیات و از روی خشونت ظاهر نشود (به عنوان مثال کسی را مورد ضرب و شتم قرار دهید) و هیچ کس مسئول به وجود آوردن احساسات شخص دیگر نیست و این خود افراد هستند که آنها را به وجود می آورند. بنابراین دفعه آینده که انگشت خود را به سمت همسر خود نشانه رفتید و به او گفتید که: " تو باعث شدی که من چنین احساسی پیدا کنم" به خاطر بیاورید که خودتان مسبب آن احساس بخصوص در وجود خود هستید. به این دلیل که شما انسان منحصر به فردی هستید و خداوند شما را اینچنین خلق کرده است.
بیشتر مواقع ما نمی توانیم دقیقا همان احساسی که همسرمان در یک زمان مشخص احساس می کند را درک کنیم. احساسات هر فرد به طور قابل توجهی با دیگری متفاوت است. من خودم به شخصه زمانی که احساس خوشحالی می کنم بر روی لبهایم لبخند می نشیند و ترجیح می دهم قدم بزنم. اما شاید احساس خوشحالی در فرد دیگری به صورت بالا و پایین پریدن ظاهر شود و او از شدت خوشحالی در پوست خود نگنجد. در هر دو مورد احساس خوشحالی وجود دارد اما راههای بروز آنها کاملا متفاوت است.
معمولا علت بیشتر مشکلاتی که در زندگی های زناشویی بروز می کند، تنها به این دلیل است که طریقه بروز احساسات و سطوح آن در یک فرد با طرف مقابل متفاوت است، و نه زن و نه شوهر هیچ کدام تلاشی برای درک کردن طرف مقابل از خود نشان نمی دهند. آنها یکدیگر را نادیده می گیرند و تصور می کنند که مشکلات به مرور زمان حل خواهند شد؛ اما نه متاسفانه چنین نیست.
زمانی که همسر من به دلیلی ناراحت است و من به هیچ وجه حتی نمی توانم سطوح اولیه ناراحتی او را درک کنم، او خیلی بیشتر عصبانی و ناراحت می شود چراکه متوجه می شود من قادر به درک احساسات او نیستم. در مثالی مشابه شاید او قادر به هضم عواطف من نباشد: زمانی که من هنگام پیروزی تیم مورد علاقه ام خوشحال می شود و با جیغ و فریاد احساسات خود را تخلیه می کنم او تصور می کند که من دیوانه شده ام که این همه قلیان احساسات از خودم نشان می دهم. او هم به نوبه خود خوشحال خواهد شد اما نه به آن اندازه که من شاد می شوم.
هر یک از طرفین باید یاد بگیرند که چگونه می توانند احساسات طرف مقابل خود که روز به روز و هفته به هفته تغییر می کنند، را درک کنند. احساسات مشابه عکس العمل های متفاوتی را در افراد مختلف بر می انگیزد. پایه و اساس یک ازدواج موفق بر روی درک متقابل از احساسات یکدیگر و نه بی توجهی نسبت به آنها، بنا می شود. اگر چنین درکی وجود نداشته باشد، به مشکل برمی خوریم. گاهی پیش می آید که حتی خودتان نیز تحلیل درستی از احساسات شخصیتان ندارید، در همین حال از همسر خود انتظار دارید که شما را درک کند. اگر کمی دقیق تر با این مسئله برخورد کنید، متوجه خواهید شد که این انتظار شما از نظر منطقی امر درستی به شمار نمی رود.
راه غلبه بر مشکلاتی که از این طریق در زندگی مشترک افراد بروز می کند، این است که احساسات یکدیگر را بپذیرید و تلاش کنید تا احساسات خود را برای طرف مقابل شرح داده و به حرف های او نیز گوش دهید.
به عنوان مثال: یک خانم در مورد مسئله ای متعجب می شود و آقا یک نگاهی که معمولا مردها تحویل زن ها می دهند، را به او پس می دهد. این مطلب در ذهن خانم نفش می بندد و دفعه آینده که آقا چنین احساس مشابهی را در مورد چیز دیگری پیدا کرد، خانم هم همان عکس العمل را به او تحویل می دهد. اما اگر خانم احساس خود را برای او بیشتر توضیح دهد و یک مثال کاملا ملموس بیاورد "مثل احساس خوشایندی که در زمان پذیرفتن سر پرستی یک کودک بی سرپرست به انسان دست می دهد" که تا حد زیادی شادی آور است، آقا هم این فرصت را پیدا می کند که او را بهتر درک کند و از مشکلات بعدی نیز تا حد بسیار زیادی جلوگیری به عمل می آید. این امر راهکار مناسبی برای برقراری ارتباط و اگاهی از احساسات باطنی و عمیق طرف مقابل است.
به خاطر داشته باشید که بر روی هیچ احساسی نمی توان نام خوب و یا بد گذاشت بجز زمانی که بر اساس آن احساس بخصوص از شما عملی سر بزند و از خود واکنش نشان دهید. شاید نتوانیم احساسات خود را کنترل کنیم اما حداقل می توانیم رفتار و اعمالی که در حول محور احساسات بروز می کنند را کنترل و سپس مهار کنیم.
صبح که از خواب بلند می شوید نگاهی به هم بیندازید و با خود بگویید که می خواهید احساسات یکدیگر را در ک کنید، سپس دست های یکدیگر را بفشارید و هم را ببوسید و در آغوش بگیرید: احساسات شما با انجام این کار به طور کلی تغییر خواهند کرد و فضای رمانتیکی ایجاد می شود و هر دوی شما می توانید شادی موجود را احساس کنید. روز خوبی داشته باشید و از وجود هم لذت ببرید.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید