وقتی صدا میزد «فاطمه خانوم» دلت آب میشد. وقتی موقع حرف زدن میگفت «آقا محمد» فکر میکردی در مورد چه شخص مهمی حرف میزند. از همان روز اول که بچههایش به دنیا آمدند محدثه خانوم و محمد آقا بودند، مادر با رفتارش اجازه نمیداد کسی اسمشان را بدون پسوند و پیشوند «آقا و خانوم و جان» به کار ببرد. توی فامیل خیلیها به او خرده میگرفتند و میگفتند: بچه را باید همان «ممد و فاطی» صدا زد.
بچهام تازه به دنیا آمده بود که برای عیادت آمد خانهمان، چشمروشنی آورده بود؛ یک کتاب برای من، یک لباس برای نوزادم. بعد از رفتنش کتاب را باز کردم، تو صفحه اول با خط خوش نوشته بود: امام رضا(ع) هیچوقت فرزندش را با نام صدا نزد. همیشه در کمال احترام با کنیه و لقب از کودکش یاد میکرد. زیرش هم نوشته بود: تولد حلما خانوم مبارک. جمله را که خواندم لبخند روی لبم نشست. رفتار امام را باید سرمشق زندگیام میکردم. از آن روز حلمای من تا همیشه «حلما خانوم» بود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید