دنیای کودکان در بازی شکل می گیرد . کودکان در بازی نقش های مختلف را تجربه می کنند و حتی میزان انتظارات اطرافیان را محک می زنند. بازی دنیایی است برای نمود خلاقیت ها و گستره تخیلات کودکی . حتی می توان گفت در بازی است که کودکان اهداف خود را هرچند که ممکن است اصولی نباشد، مشخص می کنند. لذا در روانشناسی کودک بازی از جمله مقوله های با اهمیت و قابل بررسی است. اما گاه این نیاز کودک نادیده گرفته می شود و حد اقل خیلی جدی محسوب نمی شود. در سطور زیر می توان این موضوع را مورد بررسی قرار داد.
دلایل ممانعت برخی پدر و مادران از بازی کودکان
دلایل گوناگونی وجود دارد که پدر و مادر مانع بازی کودکان میشوند و اجازه نمیدهند آنها به دلخواه خود بازی کنند.
ناآگاهی پدر و مادر
یکی از این دلایل، ناآگاهی از آثار مثبت بازی در رشد شخصیت و سلامت روانی کودک و ناآشنایی از دیدگاه اسلام درباره بازی کودکان است. والدین اگر بدانند که بازی یکی از نیازهای اصلی کودک است و اسلام درباره آن سفارش کرده است، به گونهای دیگر رفتار خواهند کرد. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «دع ابنک یلعب سبع سنین»؛(1) فرزند خود را آزاد بگذار تا سن هفت سالگی بازی کند و حتی در سنین بالاتر هم کودکان را به بازی توصیه میکرد.
محمد غزالی میگوید: بازی اختصاص به دوره کودکی ندارد، بلکه در دوره نوجوانی نیز پس از مطالعه کتاب، باید بازی کند تا خستگی ناشی از مطالعه از تن او جدا گردد. الزام کودک به مطالعه دائمی و خواندن درس موجبات کندی ذهن را فراهم خواهد ساخت، لذا کودک در صدد رهایی و فرار از مطالعه و درس خواهد شد. (2)
انعکاس محرومیتهای دوران کودکی پدر و مادر
برخی از پدر و مادرها، به این دلیل به فرزندانشان اجازه و فرصت بازی نمیدهند، که در دوران کودکی با خود آنان بدرفتاری شده، از این رو، با کودکانشان همان گونه رفتار میکند.
کمبود فضای کافی برای بازی
کمبود فضای کافی، یکی دیگر از علل محرومیت کودکان از بازی است. همه خانوادهها فضای کافی در اختیار ندارند تا بخشی از آن را به بازی کودکان، جایی که آنها بتوانند اسباب بازیهای خود را به دلخواه خود بچینند، اختصاص دهند.
بی حوصلگی پدر و مادر
هنگامی که هم پدر و هم مادر و یا یکی از آن دو بیحوصله باشند و تحمل شلوغ بازی کودکان را نداشته باشند، آسایش کودکان را از آنها سلب و از بازی آنها جلوگیری میکنند.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) به پدران و مادران گوشزد میکند که هرگاه در کودکان خود فزون کنشی و به اصطلاح شیطنت و شلوغ بازی مشاهده کردند، مانع بازی و تحرک و فعالیت آنها نشوند؛ زیرا ممکن است همین شلوغ بازیها و جنب و جوشها که گاه موجب به هم ریختگی اسباب و وسائل و ناراحتی و عصبانیت والدین میشود، به اخلاق فاضله و رفتارهای بهنجار آنان در بزرگ سالی بینجامد. «شیطنت و لجاجت در کودکی، نشانه زیادی عقل او در بزرگسالی است.»
در روایت دیگر از امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) نقل شده است که فرمود: «یُستحبُ عرامةُ الغلام فی صغره لیکون حلیما فی کبره. ثم قال: ما ینبغی الا أن یکون هکذا».(3) مرحوم مجلسی در ذیل این روایت، «عرامه» را به شیطنت، بازیگوشی و علاقه بیش از حد کودک به بازی معنا کرده است. بنابراین، معنای روایت این میشود که: شایسته است کودک به هنگام خردسالی، بازیگوش و پر جنب و جوش باشد، تا در بزرگسالی صبور و شکیبا و باهوش شود. سپس فرمود: البته انتظار نمیرود که کودک غیر از این باشد. پس بازی، شیطنت، شکستن و به هم ریختن، حق طبیعی کودک و نشانه هوش و زیرکی او در بزرگسالی است. والدین باید به آثار تربیتی بازی توجه کنند و با الهام از سیره عملی معصومین (علیهمالسلام) که به فرزندان خود اجازه بازی و تفریح میدادند، به کودکان خود اجازه دهند تا به تفریح و سرگرمی مشغول باشند.
پی نوشتها:
1ـ سفینةالبحار، ج 8، ص 579.
2ـ محمد غزالی، احیاء علوم الدین، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1364، چاپ دوم، ص 144.
3ـ بحارالانوار، ج 14، ص 279.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید