خداوند در سوره مبارکه توبه به بیان خصوصیات افرادی میپردازد که هم نماز میخوانند و هم انفاق میکنند اما این اعمال آنها بیاثر است هیچ بهرهای از آن عایدشان نمیشود.
خواندن نماز همراه با کسالت و تنبلی شایسته هیچ مؤمن و مسلمانی نیست زیرا نماز مهمترین جلوه و نمایش عبودیت و زیباترین نماد در تکلیف عابد نسبت به معبود است و کسالت در آن میتواند قبولی آن را دچار مشکل کند.
خداوند در آیات ۵۳ و ۵۴ سوره توبه از عدم قبولی انفاق منافقان خبر میدهد و خواندن نماز از روی بیمیلی و انفاق از روی کراهت را از دیگر نشانههای آنها مطرح میکند.
این آیه به قسمتى دیگر از نشانههاى منافقان و نتیجه و سرانجام کار آنها اشاره کرده و روشن مىکند که چگونه اعمال آنها بىروح و بىاثر است و هیچ بهرهاى از آن عایدشان نمىشود و از آنجا که در میان اعمال نیک انفاق در راه خدا و نماز موقعیت خاصى دارد به این دو مورد اشاره شده است.
در واقع طبق این آیه سه امر مانع قبولی انفاق و نماز است:
۱- «إِلّا أَنَّهُم کَفَرُوا بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ» کفر باللّه شرک است که منکر توحید است و کفر به رسول(ص) انکار رسالت است.
۲- «وَ لا یَأتُونَ الصَّلاةَ إِلّا وَ هُم کُسالی» اعتقاد به نماز ندارند و فقط برای اینکه خود را مسلمان نشان دهند نماز میخوانند.
۳- «وَ لا یُنفِقُونَ إِلّا وَ هُم کارِهُونَ» انفاق آنها با قصد قربت نیست بلکه از روی کراهت است تا بگویند ما هم به دین خدمت میکنیم.
درس دیگرى که از آیه فوق و آیه قبلی آن مىتوان گرفت این است که نباید تنها به نماز و روزه مردم فریفته شد زیرا منافقان هم نماز مىخواندند و هم به ظاهر در راه خدا انفاق مىکردند. بلکه باید نمازها و انفاقهاى منافقگرانه را از اعمال پاک و سازنده مؤمنان راستین باز شناخت و اتفاقاً با دقت و کنجکاوى در ظاهر عمل نیز غالباً شناخته مىشود.
و در حدیث مى خوانیم: لا تَنْظُرُوا اِلى طُوْلِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَاِنَّ ذلِکَ شَىْءٌ اعْتادَهُ وَ لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ، وَ لکِنِ انْظُرُوا اِلى صِدْقِ حَدِیْثِهِ وَ أَداءِ أَمانَتِهِ:
«تنها به رکوع و سجود طولانى افراد ننگرید، زیرا ممکن است این عبادت، عادتى باشد که از ترکش ناراحت شود، بلکه به راستگوئى و اداء امانت آنها دقت کنید» زیرا راستى و امانت از ایمان سرچشمه مىگیرد، در حالى که رکوع و سجود عادتى است که با کفر و نفاق هم سازگار است. («کافى»، جلد ۲، صفحه ۱۰۵)
متن آیه
قُلْ أَنْفِقُواْ طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَّن یُتَقَبَّلَ مِنکُمْ إِنَّکُمْ کُنتُمْ قَوْماً فَسِقِینَ(۵۳)
وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَتُهُمْ إِلَّآ أَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَ لَایَأْتُونَ الصَّلَو ةَ إِلَّا وَهُمْ کُسَالَى وَلَایُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ کَرِهُونَ(۵۴)
ترجمه
بگو: چه از روى علاقه انفاق کنید و چه از روى کراهت، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد، زیرا شما قومى فاسق بودهاید.(۵۳)
و چیزى منافقان را از پذیرفته شدن انفاقشان منع نکرد، جز اینکه به خدا و پیامبرش کافر شدند و نماز را جز از روى کسالت و بىحالى به جا نمىآورند و جز از روى کراهت و بىمیلى انفاق نمىکنند.(۵۴)
نکتهها
در آیه قبل، به صورت فرض بیان شد که منافقان، چه با علاقه و چه از روى بىمیلى اگر انفاق کنند، پذیرفته نیست. اینجا صورت واقعى و وجود خارجى را بیان مىکند که انفاقشان از روى کراهت است، نه علاقه.
از امتیازات درآمدهاى دولت اسلامى از قبیل خمس، زکات، صدقات و انفاقات بر دیگر درآمدهاى دولتى، موارد ذیل است:
افراد با اراده و انتخاب و بر اساس وجدان دینى مىپردازند.
بدون ترس و با قصد قربت مىپردازند.
پرداختهاى مالى را غنیمت و ذخیره قیامت مىدانند.
گیرنده مال را عالِم عادل انتخاب مىکنند.
مورد مصرف را مىدانند و زیر نظر دارند.
سادهزیستى را شرط گیرنده مىدانند و خدا را شکر مىکنند.
پیامها
با کفر، کسالت و کراهت، اعمال خیر پذیرفته نیست. «ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم...»
خداوند در قرآن، بارها منافق را کافر دانسته است. «انّهم کفروا»
متخلّفان از جنگ تبوک، به ظاهر مسلمان ولى در باطن کافرند. «انّهم کفروا»
ارزشدهنده به کارها، نیّت و نشاط و عشق است. آرى انگیزه مهّم است، نه حرکات فیزیکى! «کُسالى، کارهون»
هدف اسلام از انفاق، رشد انتخابى و معنوى است، نه تنها سیر کردن شکم. زیرا با کمک منافقین شکمهایى سیر مىشود، امّا رشد معنوى براى کمک کننده حاصل نمىشود. «کفروا باللّه... و هم کارهون»
از نشانههاى نفاق، نماز با کسالت، «کُسالى» وانفاق با کراهت است. «کارهون»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید