پرواز به آسمان بیمنتهای دانایی
فاطمه دولتی
رهبر انقلاب: هر زمانی كه به ياد كتاب و وضع كتاب در جامعه خودمان میافتم، قلباً غمگين و متأسف میشوم. واقعاً کتاب خواندن در مملکت ما جانیفتاده است و این درد بزرگی است و ما از اهمیت این درد غافلیم.
چوپانی با دو هزار جلد کتاب
من از زنی حرف میزنم که تمام بهانههای کتاب نخواندن را به سخره گرفته است؛ او در هوایی نفس میکشد که در آن وایفای و تلگرام و نت بیمعناست. فرحناز علی مددی در 35 کیلومتری فیروزکوه در جایی که به آن میگوید مزرعه، روزهایش را میگذراند. به نظر میرسد حتی گوسفندان هم لذت میبرند از اینکه او وقتِ چرا کنارشان مینشیند و تندتند «جنگ و صلح» تولستوی میخواند. زن روستایی روی همه آنهایی که توی شهرها، بغلِ گوش کتابخانهها و کتابفروشیها زندگی میکنند و سال تا سال کتاب دست نمیگیرند را سفید کرده است؛ روی همه آنهایی که ساعتها بیدلیل در فضای مجازی چرخ میزنند، همه آنهایی که توی خانهشان کتابهای نخوانده دارند و قفسه کتابشان پر از خاک است. او قفسه کتاب ندارد، اصلاً کتابخانه ندارد. میگوید خانهام پر از موش است! او عین تمام هزار و خوردهای کتابش را توی صندوق نگهداری میکند. کتابهای که مشتریانش برایش میآورند ذهنش را پر از دغدغه و فکر کرده است. انگار از بلندیهای فیروزکوه تا آن سر دنیا را دیده است. او میان مشتریهایش آدمهای حسابی زیاد دارد؛ «دکتر، مهندس، معلم». مشتریهایی که برایش کتاب میآورند و او به آنها شیر، ماست، میوه و سبزی میدهد. او میگوید «جوانان امروز همهاش توی اینستاگرام، فیسبوک و... هستند. قدر کتاب را نمیدانند».
به نظر شما در شهر ما، در کشور ما زنان تا چه اندازه مانند بانو علیمددی به مطالعه و کتابخوانی اهمیت میدهند؟! برای پاسخ به این سؤال به سراغ چند نفر از مهربانوهای
ایرانی رفتیم تا نظرشان را درباره مطالعه جویا شویم.
کتاب افسردهام میکند
35 ساله است؛ یک زن خانهدار و سنتی که روزش خلاصه میشود در آشپزی و رفتوروب و سروکله زدن با بچهها. او میگوید: عضو کتابخانه شهرمان هستم. هر هفته دو کتاب میگیرم. کتابهایی که میخوانم رمان است. به خواندن داستانهای زندگی دیگران علاقه زیادی دارم اما گاهی احساس افسردگی میکنم. وقتیکه از علت افسردگیاش سؤال میکنیم میگوید: زندگی توی رمانها خیلی خاص است، عشقهایشان، سفرهایشان، خرید کردنشان. حس میکنم کنار همسرم که یک کارمند ساده است هیچوقت به خوشبختی که توی رمانهاست نرسم.
فاطمه خانم یک زن اهل مطالعه است اما انتخابهای نادرست کار دست او داده است؛ اینکه فقط خواندن رمانهای عاشقانه را دوست دارد، اینکه غرق در داستان خیالی میشود، او را دچار مشکل کرده است. شاید اگر او سنجیدهتر انتخاب میکرد، از یک مشاور کمک میگرفت و هر کتابی نمیخواند از مطالعه به افسردگی نمیرسید.
مادرها سازنده و پرورنده هستند
حسامالدین مطهری نویسنده جوان کشور که از 17سالگی بهطور مستمر در زمینه فرهنگ و هنر روزنامهنگاری کاغذی، آنلاین و تصویری فعالیت داشته و افزون بر مجموعه داستان کوتاه و رمان، کتاب «مزمزه کلمات» را درباره کتاب و کتابخوانی در ایران نوشته، میگوید «در همه جای دنیا مردم کتابهای عامهپسند را ترجیح میدهند. چیرگیِ جمعیتی با مردمِ عامه است، اما همین مردم هم میتوانند دستکم درباره امور جاری زندگیشان مطالبِ مفیدتری بخوانند، اما آیا دسترسپذیری مناسب است؟ تبلیغات چهطور؟ معرفی اصولی و کارکردمحور چهطور؟ خیر. اثری که مطالعه آثارِ سطحی و بعضاً بیثمر روی زنان خانهدار یا بگویم مادران میگذارد مثلِ اثری است که یک باکتری در منبعِ آب آشامیدنیِ یک خانواده دارد. مادر، سازنده و پرورنده است. کتاب در کشور ما بدونِ شناسنامه و بدونِ استراتژی تبلیغی تولید میشود و شیوه کاری ناشر مبتنی بر تجارتِ کاغذ است، نه تجارتِ محتوا؛ بنابراین روی جذابیتِ محتوا، کارکرد محتوای کتاب و امثال آن مانور نمیدهد. طبیعی است که کتاب هرقدر هم خوب باشد، با این وضع مهجور میماند.»
روزی سه ساعت مطالعه، به سبک تلگرام!
آرایشگر است، 29ساله و مادر یک پسر ششساله. وقتی درباره مطالعه از او میپرسم، میگوید: آره من مطالعه زیاد دارم، در روز شاید دو الی سه ساعت مطالعه میکنم. حرفمان کمی ادامه پیدا میکند و من متوجه میشوم منظور او از مطالعه، مطالعه کانالها و گروههای تلگرامی است. او عمده وقت آزاد خود را در شبکههای اجتماعی میگذراند و باور دارد این مطالعه در سبک زندگی او مؤثر است. او درباره خواندن کتاب میگوید: کتاب نمیخونم، کتابها طولانیاند و قطور. حس بدی بهم دست میده وقتی فکر میکنم باید دویست صفحه در مورد یک موضوع بخونم. من دوست دارم یک صفحه در مورد دویست موضوع بخونم.
اینکه او به خواندن علاقه دارد بسیار خوشآیند است اما اینکه خواندن سطحی و بمباران اطلاعاتی را به مطالعه عمیق ترجیح میدهد جای تأمل دارد.
برای دریافت پاسخ سؤالاتمان به سراغ دختری 18 ساله میرویم. او میگوید: علاقه زیادی به کتاب خوندن ندارم، اصلاً وقتش رو ندارم. کتابای مدرسه بستمه.
یکی از آفتهایی که جامعه با آن روبهرو است عدم علاقه قشر جوان به مطالعه است. نتایج یک تحقیق نشان داده سهم مطالعه هر دانشآموز حدود 6 دقیقه در 482 دقیقه از اوقات فراغت - تعطیلات - در شبانهروز است؛ درحالیکه همین دانشآموزان 178 دقیقه از اوقات فراغت خود را بدون برنامه سپری میکنند.
کتابهای کاربردی دوست دارم
بعضی خانمها هم به مطالعه علاقه داشتند، اما مطالعه کتب خاص. مثل «مینا خانم» که در آستانه 44 سالگی است؛ یک زن مهربان که بهتازگی مادربزرگ شده است. او میگوید: کتاب خوندن کار هر شب منه، حیف که چشمام ضعیف شده، الان بچهها قدر کتابرو نمیدونن، من اون موقع که بچه بودم روزنامههایی که دور سبزی و گوشت میپیچیدند رو جمع میکردم و میخوندم. الان دخترم هر سری برام کتابهای جدید میاره. بیشتر دوست دارم کتابهای دینی بخونم، مثل تأثیرات صلوات، خواص آیتالکرسی یا رازهای سلامتی.
علاقه این بانو و دیگر بانوان به کتابهای دعا و کتابهای چنددقیقهای بسیار جالب است. شاید علت آن هم زیاد بودن نمایشگاهها و کتابفروشیهای است که همه نوع کتابی در آنها پیدا میشود؛ از تعبیر خواب تا آموزش کاهش وزن در ده دقیقه! بعضی از کتابهای دعا بهجا یا بیجا اسمورسمی به هم زدهاند و دهنبهدهن یا در فضای مجازی توصیه هم میشوند، اما معلوم نیست که این کتابها تا چه میزان مستند باشند. در یکی از همین کتابها علامتهایی کشیده شده و نگارنده مدعی است که همراه داشتن این تصویر باعث برکت است! دسته کتابهای دیگری که بانوان علاقه زیادی به خواندن آن دارند کتب روانشناسی غربی مثل قانون جذب و فال و... است؛ کتابهایی که بر خیالپردازی تمرکز دارند و اینکه هرچه در ذهن مجسم کنی، در واقعیت به آن خواهی رسید. اگر شما هم به این موضوعات علاقه دارید بهتر است در هنگام انتخاب به معتبر بودن نویسنده و ناشر توجه کنید.
مردان از زنان کتابخوانترند
بانوی بعدی که به سؤال ما جواب میدهد یک پرستار است او با شنیدن نام مطالعه میگوید: خیلی دوست دارم کتاب بخونم اما اصلاً فرصت ندارم. اکثراً شبها شیفتم. روزها یا به امورات منزل میرسم یا خوابم. وقتی اطرافیانمرو میبینم، مثلاً خواهرم رو که خانهدار و غالباً بیکاره اما کتاب دست نمیگیره هم عصبانی میشم و هم ناراحت، آرزو میکنم کاش من جای اونها بودم. البته همسرم هم اهل مطالعه است و برای دخترمون هدیه کتاب میخریم، اما من مدتهاست از مطالعه دورم و تأثیر این نبود مطالعه رو در افکار و رفتار و گفتارم حس میکنم.
مردان بیشتر از زنان کتاب میخوانند؛ میانگین زمان مطالعه مردان 38/16 دقیقه و برای زنان 50/14 دقیقه است. در یک نظرسنجی که مرکز افکارسنجی و رصد فرهنگی از بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب گرفته است رمان و داستان با 4/14 درصد و روانشناسی و تربیتی 1/11 درصد بالاترین و علوم غریبه 7/0 درصد؛ جغرافیا 4/0 درصد پایینترین اولویت موضوعات موردمطالعه را به خود اختصاص دادهاند. درحالیکه ما در کشور کتابخانههای مملو از کتاب داریم و هرروز کتابهای خواندنی و دستاول در کشور منتشر میشود اما فقط یکمیلیون و 29 هزار نفر از هموطنان ما عضو کتابخانه هستند و بنابر آمار فقط نیمدرصد از سبد خرید خانوار به کتاب تعلق میگیرد.
ترویج کتابخوانی از مهدکودک آغاز شود
راضیه تجار متولد سال 1326 در تهران، داستاننویس و یکی از باسابقهترین مدرسان داستاننویسی است. او میگوید «مطالعه برای خانمها از واجبات است، اما برای نهادینه کردن این امر گفتن کافی نیست. ما باید علاوه بر ارائه راهکار از دوران مهدکودک و دبستان برای علاقهمند کردن کودکانمان به مطالعه تلاش کنیم. طوری که او حس کند مطالعه، ضروری و نیاز زندگی اوست. این مسئله در خانمها بسیار اهمیت دارد چون خانمها تربیت نسل بعد را بر عهده دارند. مطالعه درازمدت، ازنظر روحی روانی مؤثر است. باعث احساس لذت میشود و همین لذت دوای افسردگی است. به نظر من مطالعه کتابهای سطحی و کمعمق برای قدمهای اول مطالعه بد نیست، میتوان فهرستی تهیه کرد از صد کتاب خوب که هم داستانی باشند و هم جذاب و بهتدریج کتابهای عمیق و فاخر را هم پیشنهاد داد. اینترنت و فضای مجازی فرصت بسیار خوبی برای کتاب هستند. برای معرفی کتاب و ترویج کتابخوانی. تهیه کلیپها و موشنگرافیهای کوتاه، راهاندازی مسابقه و... میتواند موج کتابخوانی را در جامعه ایجاد کند. خانمها باید به یاد داشته باشند وقت ارزشمند است و بهجای صرف آن برای تماشای تلویزیون و حرف زدن با تلفن و چرخ زدن در فضای مجازی، باید برای مطالعه وقت بگذارند. مطالعه دید آدمها را به مسائل عوض میکند و آنها را قابلاعتماد جلوه میدهد.»
کتاب یعنی زندگی، از امروز شروع کنیم
متأسفانه ما به کتاب خواندن به چشم یک شغل نگاه میکنیم تا زمانی که دانشآموز و دانشجو هستیم، بهاجبار کتاب دست میگیریم. چهار سال یا شش یا ده سال این کار را انجام میدهیم تا فارغالتحصیل شویم درحالیکه پایان مقطع تحصیلی به معنای یک گام به پیش یا حرکت به یک پله بالاتر است نه به معنای خلاص شدن. ما در روز مبالغ زیادی را برای تفنن و سرگرمیهای زودگذر، مانند لباس و کیف و کفش، آدامس و پفک و... خود و فرزندانمان هزینه میکنیم اما برای افزایش آگاهی خانوادهمان بهعنوان یک نیاز خاص هزینهای صرف نمیکنیم! هر یک از ما در خانواده بهعنوان یکی از پایگاههای اصلی تربیت شهروند مطلوب، موظف هستیم که از خودمان شروع کنیم. قسمتی از هزینه زندگی را مختص خرید کتاب قرار دهیم و مطالعه کتاب را بهعنوان امری عادی، ضروری در زندگیمان نهادینه کنیم. باید این کلام رهبری را آویزه گوش کنیم که «همهی افراد خانه ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همه خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اول با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید