نقش خانواده در بزهکاری نوجوانان:
1 ـ نداشتن سرپرست و جدا بودن پدر و مادر از يكديگر
2 ـ ناهنجاريهای خانوادگی و وجود اختلاف بين پدر و مادر
3 ـ عدم توجه به تربيت فرزندان و فقدان راهنمايي لازم به آن
4 ـ سختگيری پدر و مادر و بدرفتاری آنان با فرزندان خود
5 ـ ظلم و ستم نا پدری يا نامادری علل و عوامل موثر در برهكاری
علت بروز بزهكاری معمولاً علت واحدی نيست بلكه هميشه چندين علت دست به دست يكديگر داده و باعث بروز بزه در افراد می گردند. اينك علل مهمی را كه می توان نسبت به ساير عوامل اساسی تر تشخيص داد در زير اشاره می نمايم. عوامل اجتماعی: جامعه شناسان به عوامل مستقيم و غير مستقيم محيط و تراكم جمعيت، وضع سكونت، آلودگی هوا و غيره توجه كردهاند. نقش شرايط اجتماعی و تعارضاتی كه در چهارچوب آن به وقوع می پيوندد، انكارناپذير است. مع ذلك نه می توان بزهكاری را تنها بر اساس عوامل اجتماعی بررسی كرد و نه يافتههای مستقل اين زمينه قبلی همواره هماهنگ است. بررسيی ها نشان می دهد وقتی كه در جامعهای ثبات و پايداری اجتماعی و جود نداشته باشد، جامعه در شرايط دشواری چون شورش، جنگ يا انقلاب باشد و يا پاره ای شرايط غير عادی و ناسازگاری عمومی در جامعه رواج داشته باشد، ميزان بزهكاری رو به افزايش می گذارد. و به عكس، هر قدر جامعه به سوی پايداری سوق داده شود، ميزان بزهكاری كاهش می يابد. طبقه اقتصادی: فقر يكی از عوامل مهم از انواع انحرافات از جمله دزدی و انحراف جنسی در مردم، به ويژه اطفال و نوجوانان است. فقر بی گمان به وجود آورنده سختی ها و ناملايماتی است كه اگر نتوان با آنها مبارزه كرد، خواه ناخواه انسان را به زانو در می آورد. بيشتر محروميتها و برآورده نشدن تمايلات كه موجب عدم اطمينان اجتماعی می شود، ناشی از عامل فقر است و نمی توان آن را ناديده گرفت. بيكاری، كمبود مواد غذايی و پوشاكی، بی سوادی و عقب افتادگی، جهل و خرافات، عدم بهداشت كافی و انواع بيماريهای روحی و جسمی و حتی در سطح جهانی، جنگها و خونريزيها، ريشه در نيازهای مادی و ترس از فقر دارد. فقدان مسكن، زندگی در زاغهها، سوء تغذيه و بهداشت ناكافی نيز كه با فقر، ارتباط دارند. از عوامل مهم بزهكاری به شمار می آيند. روابط والدين و نوجوان: احتمال می رود مهمترين عامل مؤثر در بزهكاری، روش تربيتی نارس يا اختلال در شبكه ارتباطی خانواده باشد. تقريباً تمام پژوهشها نشان دادهاند. والدين كه با كودكان خود مهربان نيستند بيشتر احتمال دارد كه فرزندانی بزهكار داشته باشند. افزايش احتمال بزهكاری در خانوادههايی وجود دارد كه :
1 ـ والدين از روشهای انضباطی بسيار سخت گيرانه يا بسيار بی بند و بار و فريبنده استفاده می كنند.
2 ـ شيوه انضباطی به جای آنكه مبتنی بر استدلال باشند مبتنی بر تنبيه بدنی است.
3 ـ والدين نسبت به فرزندان خود به جای آنكه گرم و صميمی و عاطفی باشند، بی توجه، غافل و تمسخر كننده هستند
نقش دوستان و همسالان: همانند سازی شديد با همسالان با وابستگی به آنها، صرف نظر از طبقه اجتماعی ـ اقتصادی، عامل مهمی در بزهكاری است نوجوانی كه توسط والدينشان مورد طرد قرار گرفتهاند برای كسب حمايت و تأييد به سوی همسالان كشانده می شوند. چنين نوجوانی در مدرسه ضعيف هستند و به دنبال افرادی می گردند كه مانند خودشان باشند از اين رو احتمال دارد كه دست به اعمال ضد اجتماعی زنند و همديگر را برای اين اعمال مورد تشويق قرار دهند. نقش دوستان و همسالان: همانند سازی شديد با همسالان با وابستگی به آنها، صرف نظر از طبقه اجتماعی ـ اقتصادی، عامل مهمی در بزهكاری است نوجوانی كه توسط والدينشان مورد طرد قرار گرفتهاند برای كسب حمايت و تأييد به سوی همسالان كشانده می شوند. چنين نوجوانی در مدرسه ضعيف هستند و به دنبال افرادی می گردند كه مانند خودشان باشند از اين رو احتمال دارد كه دست به اعمال ضد اجتماعی زنند و همديگر را برای اين اعمال مورد تشويق قرار دهند. در سؤال از بزهكاران در اين باره كه از چه كسی بزه را فرا گرفتهاند اظهاراتی داشتند. از اظهارات بزهكاران بر می آيد كه دوستان بالاترين منبع يادگيری بودهاند اين مسئله توجه بيشتر والدين و مربيان را به كنترل و نظرات بر دوستان فرزندان و مربيان می طلبد. عوامل روان شناختی: روان شناسان علل مختلفی را برای بزهكاری بر شمردهاند گاهی بزهكاری را نتيجه ناكامی و تعارضات شديدی می دانند كه كودك در حال رشد به شدت از آنها رنج می برد، روان شناسان اهميت زيادی به روابط مادر و فرزند دادهاند. محروميت از وجود مادر عامل بزرگی است كه باعث بزهكاری يك نوجوان می شود. بزهكاری با صفات روان شناختی مختلفی همراه است كه برخی از آنها عبارتند از هوش كمتر از متوسط سطوح بالای خشم درونی و رفتار پرخاشگرانه، ناشكيبايی، نياز به هيجان، فقدان هم حسی با ديگران و سطوح يا بين استدلال اخلاقی ثابت شده است كه بزهكاران نسبت به غير بزهكاران عزت نفس پائينتری داشته است بعضی از دانشمندان، ضعف و كم خونی و خستگی زياد و كمی تغذيه را نيز جزو عوامل بزهكاری ذكر نمودهاند. مهمترين اختلالات روانی كه منجر به بزهكاری می گردد و به آنها نام بيماريهای شخصيت نيز دادهاند عبارتند از :
1 ـ بيقراری: فرد فاقد قدرت تشخيص خير از شر می گردد.
2 ـ كژخوئی: يكنوع تمايل ذاتی است به فساد و بدی
3 ـ پارانوئيهايها: كه اشخاص بد بين، خود پرست، خود خواه و متنفر از اجتماع می باشند
4 ـ صرع: اشخاصی هستند دروغ پرداز، گيج و متظاهر و اغلب در اثر حمله ناگهانی مرتكب ضرب و جرح و قتل می گردد.
5 ـ هیستری: كه مهمترين علائم آن بیحسی، كار نكردن يك عضو، گرفتگی صدا، تهوع و تنگی نفس
6 ـ كاتاتونی: كه يك حالت منفی بافی و لجاجت، خشم و فرياد و ناگمانی و گاهی حمله به ديگران از علائم آن می باشند.
7 ـ برخي اختلالات روانی: كه مهمترين علائم آن عبارتند از وسواس، انزوا، رفتار كودكانه و توهم از اينكه دشمنان می خواهند او را از بين ببرند بنابراين احتمال ارتكاب جنايت دارند. عوامل ديگری كه با ميزان بالا بزهكاری همراه است عبارتند از، تغييرات سريع اجتماعی، مهاجرت، زندگی در شهرهای شلوغ و پرجمعيت و تماشای مكرر برنامههای خشونت بار بسياری از روان شناسان معتقدند كه شروع زودرس رفتار بزهكارانه نشان دهنده رفتار ضد اجتماعی شديد و طولانی مدت خواهد بود. از قبل اعتقاد بر اين بود كه سه علامت در اوائل كودكی ايجاد آتش سوزی ـ شب ادراری، آزار حيوانات نشان دهنده رفتارهای ضد اجتماعي در سالهای بعد زندگی خواهد بود. پژوهش نشان می دهد عوامل ديگر عبارتند از: جنگجو بودن، جار و جنجال به راه انداختن، داشتن مشكلاتی در مدرسه و گريز از مدرسه و ناتوانی سازگاری با ديگران.
علتهای ديگر بزهكاری عبارتند از:
1 ـ خانوادههای ستيزه گر و متلاشی شده 2 ـ مدرسه 3 ـ مهاجرت 4 ـ گسترش و توسعه وسايل ارتباط جمعی پيشگيری و بازداری اطفال و نوجوانان در مقابل بزهكاری
روشهای درمانی بسيار زيادی برای درمان و كاهش بزهكاری مورد استفاده قرار گرفته است اعتقاد عمومی بر اينست كه گسترش برنامههای اجتماعی نظير: گواهی پيش از ازدواج، تأسيس درمانگاههای ويژه برای زنان باردار و ايجاد زايشگاهها و درمانگاههای ويژه نوزادان، برقراری و كمك هزينههای خانوادگی و بالا بردن سطح آموزش و پرورش، روان درمانی فردی و گروهی، خانواده درمانی، اصلاح رفتار، كارآموزی، تفريح و مطالعه كتاب و چندين عوامل ديگر، متناسب ترين راه برای پيشگيری از ارتكاب بزهكاری اطفال و نوجوانان می باشد
نابراین بزهكاری نوعی از کجروی است که به هنجارشکنی بیش از ارزششکنی گرایش دارد؛ و به همین دلیل نسبت به جرم گسترش معنایی بیشتری دارد.
عوامل مستعدکننده بزهکاری
● فقر:
فقر یکی از عوامل مهم انحرافات، از جمله دزدی و انحراف جنسی در مردم بویژه در کودکان و نوجوانان است .
بیشتر محرومیتها و بر آورده نشدن تمایلات که موجب عدم اطمینان اجتماعی می شود ناشی از فقر است و نمی توان آن را نادیده گرفت .بیکاری، کمبود مواد غذایی و پوشاک ، بی سوادی ، عقب افتادگی ، جهل و خرافات ، عدم بهداشت کافی و انواع بیماریهای روحی و جسمی ، حتی در سطح جهانی ، جنگها و خونریزیها ریشه در نیازهای مادی و ترس از فقر دارد .هنگامی که در طبقات بالای اجتماع بعلت نفع و حرص وولع برای رفاه بیشتر ، رحم شفقت و انصاف فراموش می شود ، نمی توان از طبقات محروم انتظار دوستی و رحم شفقت داشت . خانواده های فقیر ،توانایی تامین مخارج تحصیل فرزندان خود را ندارند . بی لباسی و ژنده پوشی ، آلودگی میکروبی ابتلا به انواع بیماریهای مسری و غیر مسری نتیجه مسلم فقر است . عمده ترین بزه در میان کودکان ، دزدی است . در میان برخی از انواع کجرویها و وضع اقتصادی مانند روسپیگری ، گدایی و برخی دزدیها و بیماریهای روحی رابطه وجود دارد . مسکن ، یکی از نیازهای اولیه هر خانواده است . خانواده اکثر بزهکاران خردسال در زاغه ها یا اتاقهای مخروبه و کثیف زندگی می کنند و شرایط بسیار نامساعد وغیر بهداشتی دارند و اکثراَ همه خانواده در یک اتاق زندگی می کنند ..عدم تغذیه کافی و مناسب ، نبود پوشاک کافی و … موجب ضعف ، عصبانیت و خودخواهی آنان می شود و آنها را بسوی تقلب و کلاهبرداری می کشاند .
●مهاجرت :
مهاجران و فرزندانشان در شهرها گرفتار سرگردانی و بی اعتقادی به نظامها و مقررات اجتماعی شده به انواع انحرافات کشیده می شوند . بررسیها نشان دهنده آن است که انواع جرایم از قبیل سرقت ، رابطه نامشروع و… در میان مهاجران بیش از دیگران است و فقر، بیکاری و نبود تعلیم وتربیت صحیح و کافی از عوامل مهم آن می باشد .
●عوامل خانوادگی :
۱- تبعیض : تبعیض در خانواده و توجه بیشتر والدین به برخی از فرزندان وتوجه کمتر نسبت به برخی دیگر سبب ایجادعقده کسری و احساس نفرت و بد بینی در کودک می شود .
۲- خشونت : پاره ای از روان شناسان معتقدند که ریشه اصلی جنایات و خشونتها در جامعه اعمال خشونت و تنبهات بدنی است که باعث ایجاد عقده های روانی در آنان می شود .
۳- ننری ولوسی :محبت بیش از اندازه همان اثر و نتیجه را دارد که بی مهری و بی توجهی
۴- سن والدین : بالا بودن سن والدین و عدم انطباق آنان با کودک و نوجوانان و ندیده گرفتن نیازها و تمایلات کودک و نوجوانشان می تواند از عوامل بزهکاری باشد .
۵- عقب ماندگی والدین : خانواده هایی که با زمان پیش نمی روند . فرزند آنان نیز با راه و رسم قدیمی و کهنه زندگی را ادامه می دهند و موجبات ناسازگاری روانی فرزندان با جامعه را فراهم می آورند . کودک و خانواده می باید فعالانه در امور اجتماعی سهیم باشند .
۶ - یتیمی : یتیمی ناشی از مرگ پدر یا مادر یکی از مهمترین علل ناکامی – ولگردی عقب افتادگی در مدرسه و اجتماع و ارتکاب بزه و تبهکاری و سایر بیماریهای روانی است .
۷- طلاق و کشمکش : گسستگی خانواده تاثیری مسلم و قطعی در بروز رفتارهای ضد اجتماعی در کودکان دارد . بالبی (bowlby ) معتقد است جدایی کودک از والدین بخصوص مادر موجب نا توانی در برقراری رابطه عاطفی سالم وصحیح به هنگام بلوغ می شود . طلاق و گسیخته شدن خانواده خیلی بیش از نزاع میان زن وشوهر موجب ناراحتی اطفال و بزهکاری آنان می شود و از علل استثنایی ارتکاب جرم بشمار می آید .
۸- غیبت والدین از خانواده : وجود والدین در منزل ، بخصوص مادر نقش موثری در تربیت عاطفی ،روانی کودکان دارد و عدم حضور هر یک از والدین باعث ایجاد مشکلات تربیتی و اختلالات عاطفی در کودک می شود.
۹- انحراف والدین : انحراف والدین یا یکی از اعضای خانواده و زوال اخلاقی آنان ، ارتباط مسلمی با انحراف کودکان و نوجوانان دارد .
۱۰- بیسوادی : پائین بودن سطح فرهنگ و عدم آگاهی به مسائل پرورشی و علمی کودکان و نوجوانان زمینه ساز ارتکاب جرم وانحراف به شمار می رود .
۱۱- بازداشتگاه : نگهداری کودکان و نوجوانانی که برای اولین بار دچار انحراف از مقررات اجتماعی می شوند با مجرمان و سازمان سابقه دار در زندانها و دارالتادیها موجب تشویق و بد آموزیهای بیشتر آنان می شود .
۱۲- انحراف جنسی : تربیت نادرست و کمبودهای عاطفی و علل اجتماعی دیگر باعث انحراف جنسی می شود .
●برخی علل انحراف جنسی :
۱۲-۱- خانواده : خانواده های متعصب . فاقد معلومات کافی در تحلیل مسائل جنسی برای فرزندانشان زمینه های ارتکاب بزه را فراهم می کنند .
۱۲-۲- ضعف مالی
۱۲-۳- عوامل فرهنگی و تربیتی : فساد اخلاق و زیر بنای اخلاقی نادرست یکی از عوامل انحراف جنسی است .
۱۲-۴- سؤ استفاده از جاذبه جنسی: برای جلب نظر مصرف کننده و تامین منافع هر چه بیشتر اقتصادی و تجارت است که با این روش ، نیازهای جنسی را تحریک می کنند و عدم ارضای آن به انحرافات اخلاقی و جنسی منجر می شود . تبلیغات ، تقلید، داستانهای غیر اخلاقی ، فیلمهای محرک و… موجبات انحراف را فراهم می آورد .
۱۲-۵- کمبود عاطفی : روابط آشفته خانواده و طرد از خانواده زمینه مناسبی برای احساس تنهایی و تسلیم به افراد شهوت طلب را فراهم می آورد .
۱۲-۶- جنگ :موجبات سست شدن بنیان خانواده و بدبینی به مقررات اجتماعی را فراهم می آورد و عامل زمینه ساز است .
۱۲-۷- نقص عقل : نقص عقل مانع از آن است که شخص از ارزشهای انسانی خود آگاه شود و در نتیجه در موقع مقتضی نمی تواند تصمیم مطلوب و پسندیده آغاز کند و تحت تاثیر عوامل نامساعد محیطی قرار می گیرد .
۱۲-۸- عوامل تربیتی : پس از خانواده ،مدرسه از عوامل مهم برای باور ارزشها و معیارهای ذهنی وتفکر و راه و روش کودکان در جامعه بشمار می رود .
▪عوامل موثری که در مدرسه می توانند باعث انحراف کودکان شود :
الف) نقش معلم
ب)عدم هماهنگی و انطباق برنامه های آموزشی
ج) عدم راهنمایی صحیح
د) عدم تماس دائم بین مربیان با خانواده
ه) نداشتن امکانات کافی
۱۲-۹- گروه همسالان : که نقش بسیار مهمی در یادگیری و تلقین و تقلید کودکان و نوجوانان دارد .
۱۲-۱۰- رسانه های گروهی : از قبیل رادیو، تلویزیون و سینما می توانند در جهت بهبود و یا انحراف اخلاق اجتماعی کودکان و نوجوانان موثر باشند .
ارزشهای تربیتی خانواده : خانواده اولین پایه گذار شخصیت و ارزشها ومعیارهای فکری است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت و خط مشی زندگی آینده فرد دارد. واکنش کودک نسبت به محیط خود به تبع تحت تاثیر موازین اجتماعی و فرهنگی گروهی است که در میان آنها بزرگ شده . تمام کسانی که نیازمندیهای کودک را بر آورده می سازند از محبت وی برخوردار شده و بنوعی سرمشقی برای او می شوند . و در تماس با دیگران است که تقلید ، پیروی از جمع و خوب و بد جامعه را می آزماید .بعضی از دانشمندان محیط را به دومحیط عام شامل تمام اوضاع و اصول و مقتضیات عمومی و اجتماعی و محیط خاص شامل محدودهٔ فرد و اطرافیان وی مانند مدرسه ، محیط کار تقسیم می کنند . و بیسوادی ، تهیدستی و از هم پاشیدگی خانواده را از علل مهم انحراف کودکان و نوجوانان می دانند . بنابراین خانواده است که می تواند تمام ویژگیهای مثبت و سازنده یا منفی و مخرب در کودکان بوجود آورد . و تمام حالات و رفتارهای دوران بلوغ چه اجتماعی و چه ضد اجتماعی ریشه در تجربیات دوران کودکی دارد. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است از بزرگترین منابع ثروت است و بعنوان یک نیروی ملی شناخته می شود که بزرگترین مقامها را در جامعه بشری دارد . چنانچه کودک از خانواده محبت ببیند و به محبت بزرگترها اطمینان داشته باشد به محیط پیرامونش اعتماد کامل خواهد داشت در غیر اینصورت همه چیز برای او ناراحت کننده و خطرناک خواهد بود و موجبات اضطراب او را فراهم خواهد کرد . روانشناسان بر این باورند که کودکی که از لحاظ عاطفی رشد نیافته ، توانایی تحمل رنج و عذاب یا به تعویق انداختن ارضای مستقیم تمایلات خود را ندارد و این محرومیت عاطفی از مهمترین علل بزهکار جوانان است .عدم پاسخگویی به نیازها، نشان داده بی حوصلگی و در ناراحتی نگه داشتن کودکان و نوجوانان و تاثیرات مخربی در آنان بجای می گذارد . هر عاملی که در برابر رشد سالم جسمانی و عاطفی کودک قرار گیرد می تواند موجب اختلالات عاطفی شود که همواره ریشه جرم است و بشکل خصومت ، نفرت ، آزردگی ، خرده گیری، پرخاش و نابسامانیهای روانی آشکار می شود.محبت تفاهم ، حس همدردی برای کودکان به همان اندازه نیازهای فیزیولوژیک مهم است .
●عوامل روانی در بزهکاری :
نوجوانان بزهکار خویشتن را افرادی نا مطلوب می دانند و گرایش و تمایلی برای دوست داشتن ، ارزش گذاری و احترام بخود ندارند عموماَ افرادی آشفته ، درهم ، نامطمئن و متغیر هستند . روانشناسان می توانند افراد بزهکار آینده را در کودکی پیش بینی کنند اینان از مشکلات رفتاری ، مشکل در تمرکز و مشکلات تحصیلی برخوردار بودند و اینگونه مشکلات در واقع بازتاب مشکلات عاطفی آنان است .
●خصوصیات شخصیتی افراد بزهکار :
زمینه شخصیتی وابسته ، ناایمنی ، تنهایی و انزوا
●بهره هوشی و بزهکاری:
امروزه بسیاری از مطالعات تجربی بر این باورند که میان بهرهٔ هوشی پائین و میزان بالای اقدام به بزهکاری همبستگی مداوم و پایداری وجود دارد . در میان کودکانی که کمی پس از تولد به فرزند خواندگی پذیرفته شده اند بزهکاری و جرایم در بزرگسالی بیشتر به الگوی رفتار والدین اصلی آنان نزدیک بود تا والدین قیم ، شاید این یافته مؤید این نکته باشد که عوامل ژنتیکی احتمالاَ نقش غیر مستقیم در زمینه ارتکاب بزهکاری دارد .
●مبارزه با بزهکاری:
تریازمن از جمله جامعه شناسانی است که معتقد است جدایی میان انسان و اجتماعی که در حال دگرگونی است از مهمترین علل ازدیاد بزهکاری نوجوانان به شمارمی رود . زیرا سرعت تحولات وتغییرات خیلی بیشتر از میزان سازگاری فرد با محیط است . شرایط زندگی باید به گونه ای فراهم شود که نه تنها فرد از رفاه مادی برخوردار باشد بلکه احساس امنیت ، مسئولیت و محبت هم در فرد تقویت شود . گروههای کودک و نوجوان باید بتوانند با وجود امکانات و تسهیلات فرهنگی به سوی هدفهای سازنده راهنمایی شوند و خانه های فرهنگی ،مکانهایی برای نمایشگاهها و آموزشها است . کارگاههای کوچک کارهای دستی کودکان – کانونهای پرورش فکری – باشگاههای ورزشی و… باعث سازماندهی اوقات فراغت نوجوان می شود و او را از حالت انفعالی در می آورد . نتیجه این امور برای والدین و بخصوص برای کودکان و نوجوانان بسیار ارزشمند است . زیرا انزوا ، خستگی و افسردگی و بحران هویت را کاهش می دهد و باعث کاهش فشار روانی در خانواده ها و افراد می گردد و تعادل ومحیط امنی برای رشد کودک و نوجوانان فراهم می آورد .
منابع
- 1. هلن ویلسن روس. جامعهشناسی همنوایی و کجروی. ترجمهٔ شهیندخت خوارزمی. چاپ دوم، تهران: نشر خوارزمی، ۱۳۷۷، ۱۴۴.
- 2. فالکس کیث. جامعهشناسی شهروندی. ترجمهٔ محمدتقی دلفروز. چاپ دوم، تهران: کویر، ۱۳۸۱، ۲۳۳.
- 3. آنتونی گیدنز. جامعهشناسی. ترجمهٔ منوچهر صبوری. چاپ سوم، تهران: نشر نی، ۱۳۷۶، ۲۳۸.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید