خودنمایی و رسانه های اجتماعی
هریک از شبکه های اجتماعی کارکرد مخصوص خودشان را دارند، و نمیتوان از آنها استفاده ای خارج از کارکرد شان برد، به عنوان مثال توئیتر، با متنی محدود به 280 حرف، بیشتر برای انتشار جملات قاصر، اندیشه های ناب، اخبار کوتاه، اتفاقات کوچک در زندگی کاربرد دارد، و اصلا مناسب انتشار مقالات و بحث و گفتگوی مفصل در موضوعات علمی نیست، اینستاگرام، فیس بوک و پیام رسان هایی که کارایی شان، انتشار محتوای چندرسانه ای است، (عکس و فیلم) بر اساس جذابیت های بصری، جایگزین رسانه های پیشین شدند، و بیشتر اینها به خاطر تعامل مخاطب و فضای دوطرفه، یعنی امکان لایک، دیس لایک و کامنت (پسندیدن، نپسندیدن، و نظر) رشد فزاینده ای در محبوبیت شان یافته اند و همین ویژگی آنها در مدل تاثیرگذاری و تاثیرپذیری، باعث تمایز آنها، با مدل های تاثیرگذاری یک طرفه شبکه های تلوزیونی و مطبوعاتی شده که اساساً به صورت القائی و بدون دریافت بازخورد از مخاطبین فعالیت داشتند.
لایک و پسند مخاطب
نکته مهمی که از منظر روانشناختی، بسیار حائز اهمیت است، نقش و عمق تاثیر پسندِ مخاطب، از محتوای منتشر شده توسط کاربران و صاحبان صفحات این نوع رسانه های اجتماعی است. این مخاطب است که ارزش ها و جذابیتها را تعیین و تعریف می کند، او از کاربر می خواهد که چه عکسی را بگذارد و چگونه فیلمی را منتشر کند، اگر محتوا فاقد جذابیت های لازم برای مخاطب باشد، کاربر، بدون هیچ ملاحظه ای و با بیرحمی تمام، مخاطبش را از دست خواهد داد.
این پدیده در تاییدطلب شدن کاربران بسیار تاثیرگذار بوده تا جایی که کاربر نمیتواند سلیقه خودش را به خورد مخاطب دهد، بلکه الزاما باید از دریچه نگاه او نیز به دنیای زندگی اش نگاه کند، و مجبور میشود محتوایی تهیه کند که در بعضی موارد، می داند نباید منتشر کند اما به قیمت جلب تایید مخاطب هر کاری را انجام می دهد.
تغییر ارزش های انسانی
مخاطبان که در حقیقت همان تماشاگران تلوزیون و خوانندگان مطبوعات در گذشته هستند، غالبا ناشناخته و مجهول الهویه اند اما تاثیر بسزایی در تعیین ارزش ها و ضدارزش ها دارند، آنها از کاربر می خواهند خود را عریان کند، نوع خودآرایی اش را تغییر دهد، چگونه لباس بپوشد؟، بیشتر در کدام مکان ها عکس بگیرد؟، این مخاطب است که بر اساس سلیقه خود، تصاویر و آثار محتوایی کاربر را تایید یا رد می کند.
تایید طلبی یا اختلال شخصیت نمایشی
یک فرد مبتلا به اختلال تاییدطلبی دارای علائم و شاخصه های زیر است:
- در موقعیتهایی که مرکز توجه نیست، ناراحت است و در رنج و مشقت به سر می برد.
-مشخصه تعاملش با دیگران، رفتار نامتناسب به صورت اغواگری جنسی یا تحریک کنندگی جنسی می باشد.
- ابراز احساساتش به سرعت تغییر می کند و سطحی است.
-همواره از ظاهر جسمی خود برای جلب توجه دیگران استفاده می کند.
- سبک تکلمش به نحوه افراطی مبتنی بر حدس و گمان و فاقد جزئیات می باشد.
- خود نما و نمایشی است و در ابراز احساسات مبالغه می کند.
- القاء پذیر است، یعنی به راحتی تحت تأثیر افراد یا موقعیتها قرار می گیرد.
- روابط را خودمانی تر از آنچه واقعاً هستند، می پندارد.
انسان خودشیفته
براساس آنچه در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی آمده[1]، شاخص رسمی و معیارهای اختلال شخصیتی خودشیفتگی عبارت اند از:
- احساس نیاز شدید به تحسینشدن.
- خودمهمپنداریِ بیشاز حد و فقدان توان همدلی با دیگران.
- رؤیاپردازی دربارۀ موفقیتهای نامحدود.
- میل بیحد به جلبتوجه دیگران و درعینحال واکنش سرد به دیگران.
- انتخاب دوستان براساس پرستیژ و موقعیت اجتماعی و فارغ از ارزشهای اخلاقی و شخصیتی.
علائم شناختی خودکم بینی
عمده دلیل خودنمایی، این است که فرد خودش را کمتر از آنچه که توانایی دارد می بیند، و برای اثبات خودش و جلب توجه دیگران به خودنمایی رو می آورد، شاخصه های این اختلال به این ترتیب است:
- در مقابل سختگیری واکنش های شدید نشان می دهد.
-دلش می خواهند مظلوم به نظر آید.
-پاسخ شدیداً مثبت به تملق دارد.
-گذشت ندارد.
-دوست دارد دیگران را بد نشان بدهد.
درصد زیادی از خودنمایی ها در جامعه و فضای مجازی ریشه در یکی از این سه علت دارد، فرد خودنما، یا گرفتار خودشیفتگی است، یا خودکم بینی و یا تاییدطلبی. این سه اختلال را میتوان با چاشنی کمال گرایی، مورد مطالعه و بررسی قرار داد و رویش فانتزی و عجیب شاخ های مجازی و سلبریتی ها را به راحتی تحلیل نمود.
کمال گرایی مثبت و منفی
انسان ها، نقاط ضعف و قوّت متفاوتی دارند و همواره به دنبال پوشیدن و یا رفع نقاط ضعف و برجسته کردن یا افزایشِ نقاط قوت خود هستند، این ویژگی به عنوان خصلتی ضروری و لازم، و به صورت ذاتی در انسان نهادینه شده و نبودِ آن باعثِ رکود و درجا زدن او در زندگی اش می شود. این احساس کمال گرایی نامیده می شود. این حس به تنهایی، پسندیده و برای رشد و پیشرفت آدمی، ضروری است و اگر در فطرت او آفریده نمی شد، هیچگاه برای دستیابی به موفقیت، تلاش نمی کرد.
کمال طلبی در امور معنوی و ارزش های شخصیتی، پسندیده می باشد، اما اگر دستمایه ای برای تاییدطلبی، قرارگیرد، ناپسند است. اساساً انسانی که دارای سلامت روان است، برای جلب تایید دیگران، به دنبال کمال نیست، بلکه برای آرامش درونی خود، در جست وجوی کمال است.
کمال گرایی یا کمال پرستی که سبب اصلی تاییدطلبی است، در رفتارهای مختلفی نمود و بروز دارد، اما به صورت کلی، فرد دارای اختلال باید از همه جهت بهترین باشد و نباید کوچکترین نقص و عیبی در خود احساس کند. انسان های کمال طلب ارزش خود را برا اساس کارایی و دست آوردهای خود می سنجند و برای اینکه ارزش خود را در حد اعلی ببینند، کارهای خود را نیز باید در حد اعلی انجام دهند و در غیر این صورت حس سرخوردگی پیدا می کنند، برخی با مطالعه به دنبال آگاهی و سخن گفتن از اندیشه ها هستند که خود را فردی کامل تر از دیگران معرفی نمایند، برخی با انجام کارهای سخت، برخی با رکوردزنی، برخی با خودآرایی و . . . به دنبال ارائه ی خودی غیرواقعی از خودشان به دیگران، هستند تا شاید اینگونه کامل تر به نظر برسند، نواقص و عیوب شان کمتر دیده شود و خصوصیات تحسین برانگیزشان آنها را زیباتر بنمایاند. این خصوصیت در انسان ها، به صورت ناخودآگاه و خودکار، مدام مشغول به فعالیت است و بسیار در تصمیم گیری آنها تاثیرگذار است.
کمال گرایی در انسان های خودشیفته و تاییدطلب آنها را شهرت جو می کند.
کمال طلبی، خودشیفتگی، تایید طلبی، با شهرت، رابطه و تاثیر متقابلی دارند، چرا که فرد مبتلا به این اختلالات دریافته تا در همه چیز بهترین نباشد، تایید دیگران را جلب نمی کند،باید کامل و بی نقص در همه چیز باشد، و فهمیده است، آنهایی که از همه جهت بهترین هستند و مشهور می شوند، در کانون توجه قرار می گیرند و از آنها تعریف و تمجید می شود و تایید فراوانی از دیگران دریافت می کنند، و به همین جهت خود به دنبال کمال و شهرت است. شهرت عامل کمک کننده ای به کمال بیشتر انسان است؛ چون نقاط قوت بسیار مورد توجه قرار می گیرد و نقاط ضعف، مخفی و پوشیده می ماند.
این کمالگرایی لزوما، مثبت نیست و ممکن است در اموری که حقیقتا کمال انسانی نیستند، ولی برای برخی کمال محسوب می شوند، نمودار شود. و از این روست که سلبریتی ها (شخصیت های مشهور و برجسته) بدون هنر و نقطه قوت خاصی، با انتشار محتوای غیر اخلاقی، شوخی های زننده، مسائل خصوصی از زندگی خود، به شهرتی دست می یابند، این ها همه معلول یک علت است و آن هم کمال طلبی است که مسبب اصلی تاییدطلبی و خودشیفتگی است.
در هر صورت کمال طلبی باعث می شود انسان ها، از نقاط ضعف خود فراری و رویگردان شوند و به نقاط قوت خود پناه ببرند و در پشت آنها مخفی شوند
تمامی این مسائل روانشناختی در فضای مجازی یا حقیقی قابل مشاهده است و چون امروزه، انسان ها با سرعت فزاینده ای با تکنولوژی های روز، خصوصا شبکه ارتباطی جهانی، (اینترنت) بدون آگاهی و فرهنگ و سواد رسانه ای، آشنا شدند، برایشان جذابیت بیشتری دارد و از طرفی در معرض آسیب های بیشتری هستند و حضور پررنگ تری در فضای مجازی دارند.
آمارها نشان می دهد، با رشد چشمگیر رسانه های اجتماعی، میزان مبتلایان به اختلالات خودشیفتگی و تاییدطلبی، افزایش یافته است، البته کارشناسان و صاحب نظران علم روانشناسی، در تشخیص ریشه یا اسباب این پدیده در هزاره سوم اختلاف نظر دارند.
برخی از آنها معتقدند، اختلالات افزایش نیافته بلکه ابزار کشف و بروز این اختلالات باعث بیرون آمدن و پدیدار شدن افراد مبتلا به اختلالات مذکور، زیاد شده است و برخی معتقدند، رسانه های اجتماعی دلیل اصلی شیوع این اختلالات هستند.
آنچه که به عنوان نتیجه لازم است به آن توجه شود، اهمیت خانواده به تربیت و درمان فرزندان شان است، جامعه بیمار چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی، زمانی میتواند به عزیزان ما آسیب وارد کند که آنها از سوی والدین رها شده باشند.
در سن بلوغ که آغاز استقلال نوجوانان از دامان خانواده است، خطر ابتلا به تاییدطلبی تا چندبرابر افزایش می یابد، دقیقا در این زمان چتر حمایتی خانواده برای دختران و پسران بسیار ضروری است.
اگر غفلت خانواده ها و مربیان پرورشی، نباشد، پیشگیری و درمان این بیماری ها و اختلالات در مدت زمان کمتر و با هزینه و آسیب بسیار کمتری انجام می گیرد.
کمک از مشاورین توانمند و دانشمند، و مراجعه به روانپزشک ها و روان درمانگرها بسیار نقش موثری دارد.
پی نوشت:
[1]. Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید