الگوبرداری ایرانیها از غرب و بالعکس را میتوان به یک طنز شبیه کرد. امروزه ما در نقش "کاسهی داغتر از آش" و آنها در جایگاه "کاتولیکتر از پاپ" ظاهر شدهاند!
وقتی از غرب و فرهنگ آن صحبت میکنیم، دقیقا از چه چپزی حرف میزنیم؟ در ایران روحیهای وجود دارد که "مرغ همسایه غاز است"، برای همین شاهد رفتار و فرهنگهایی هستیم که به تقلید، الگوگیری یا متاثر از غرب رخ میدهد. در این حوزه معمولا بخشی از فرهنگ و هنجارهای غربی که توسط رسانههای ماهوارهای و مجازیِ فارسی زبان فعالیت میکنند، اتخاد میشوند؛ این در حالی است که این نوع از فرهنگ و سبک زندگی ارائه شده آن چیزی است که لیبرالیسم را در مباحث اجتماعی و اخلاقی به بن بست کشانده و برخی از آنها بیشتر نسخه ای تجویزی برای شرق و دیگر کشورها است و بعضا در کشورهایی اتحادیه اروپا و آمریکا به این شدت دیده نمی شود.
باید توجه داشت که این رفتارها در پی ضعف در خود باوری، شناخت خویشتن و باور "ما میتوانیم" است. جای تاسف دارد ایران با فرهنگی کهن و عظیمی که داشته و همچنین غنای فرهنگ اسلامی که تاثیر آن هنوز در ریشههای علمی دنیا مشهود است، تحت تاثیر فرهنگهای غلط و دیکته شده بنیادهای صهیونیستی و استعماری قرار بگیرد. بسیاری از هنجارها و سبکهای زندگی در فرهنگ اسلامی و ایرانیِ ما وجود دارد که غرب به آنها در قوانین و عمل خود بهتر رو آورده است اما باز ما این تاریخچه و سرمایه را نادیده میگیرم و همان آسیبها و سبک زندگی نادرست را برای خود برمیگزینیم و در سبکهای درست که بعضا متاثر از فرهنگ کهن ما نیز است نه شاگردی میکنیم و تقلید!
فرهنگ اسلامی گمشدهای است که بخشی از آن را در غرب مشاهده میکنیم و حسرت آن را بهعنوان الگوی مترقی غرب میخوریم! در حالی که خودمان از این داشتهها در منابع و تواناییهایمان غافل شدهایم.
آرایش برای جوانان نیست
امروزه انواع شبکههای ماهوارهای به جوانان ما القا میکنند که باید "باربی" باشند و خود را به دیگران عرضه کنند! آنها برای زیبا شدن نیازمند آرایش خاص میشوند و در برخی موارد هم در راستای پایدار کردن این آرایشها به عملهای زیبایی روی میآورند. تا جایی که ایران را در جراحی زیبایی به رتبهی اول جهان برسانند و در کل خود را به مدلهای ماهوارهای و فشیونها شبیه کنند تاجایی که مجله فرانسوی "اکومد" در اینباره می نویسد: "صورت هایى كه دیگه واقعی و دل نشین نیستند زنان ایرانى چهره خود را پشت نقاب سنگینى از آرایش و عمل زیبایى قایم میكنند جاى تعجب داره زنان این كشور علىرغم آموزههاى دینى خود شبیه پورن استارها و ستارههاى فیلمهاى پورن آمریكایى آرایش میكنند... ما در خیابانهاى اروپا بسیار كم با چنین مواردى رو به رو میشویم در ایران صورت زنان بیشتر از آنكه حس خوبى القا كند حس شهوت را بر انگیخته میكند."
نکته قابل توجه؛ ترسیمی است که این مجله از وضعیت اروپا در اینباره میکند و اشاره دارد که خبری از آرایش اینچنینی جوانان در خیابانهای اروپا نیست. این روحیه از آنجا ناشی میشود که در اروپا جوانان اعتقاد دارند که صورتشان زیبا است و هنوز پیر نشده اند که نقصی داشته باشد تا آرایش کنند و زنان میانسال بر خلاف آنها به دلیل از دست دادن زیبایی جوانی بیشتر با آرایش ظاهر می شوند.
دانشگاه یا سالن عروسی!
دانشگاه محل علم آموزی و پرورش منابع انسانی به مثابه سرمایههای آینده کشور و ساخت آیندهای بهتر است. محیط علمی باید بدور از سیاست زدگی و آسیبهای اجتماعی محلی برای تربیت جوانان باشد اما متاسفانه رشد قارچگونهی واحدهای آموزش عالی و گزینش سودجویان باعث شده است که دانشگاههای ما نه تنها در افزایش بار علمی دانشجویان موثر نبوده بلکه در ماهیت علمی نیز درگیر فرهنگ و رفتارهایی شدهاند که در شان یک محیط علمی و آموزشی نیست.
متاسفانه امروزه؛ دانشگاههای ما برنامهریزی بلندمدت و عمیق برای تقویت هویت ایران اسلامی ندارند و در مصادیقی چون پوشش مناسب با محیط علمی، قاعده و قانون دقیق نداشته و بعضا دانشجویانی که حرمت محیط علمی را نگه نمیدارند در برابر برخی از قانونهای کمرنگ نیز موضع میگیرند و فریاد نبود آزادی سر میدهند.
این در حالی است دانشگاههای تراز اول دنیا در این راستا قوانین دقیق و سختگیرانهای دارند. بهعنوان مثال؛ یک بند از قانون دانشگاه اکسفورد برای دانشجویان مرد اینچنین است: "مردان باید ظاهر مناسب و تمیز داشته باشند. لباس باز و بدننما نامناسب است. مو باید رنگ طبیعی داشته باشد و از مدلهای افراطی پرهیز شود. خط ریشها نباید بیش از اندازه بلند باشند بلكه باید مرتب كوتاه شده باشند!"
وجود قانون و عمل به آن
همواره همه ما از اینکه بعضا درگیر بروکراسیهای اداری و بیقانونی شویم، انتقاد داشته و از پیامدهای آن رنج میبریم اما جالب است که خود ما در مقام عمل، قانون را برای راحتی خود نقض میکنیم که مثال بارز آن تخلفاتمان در رانندگی و دریافت و پرداخت رشوه است.
ما در حالی فرهنگهای غلط را از غرب گرفتهایم که حاکمیت قانون را در این کشورها نادیده گرفته و برای خود نمیپسندیم! شاید هم فقط این رویههای مثبت را برای آنها مطلوب میدانیم و به دلیل سخت و دست و پا گیر بودن! به ژست روشنفکرانه و انتقاد در این زمینه بسنده میکنیم.
پیشرفتی که ما انتظار آن را داریم و غرب را بهعنوان یک الگو در این باره معرفی کرده و حسرت آن را میخوریم، ماحصل علماندوزی، کسب تخصص و کار است.
قابل توجه است که در کنار فرهنگ قانون گرایی در غرب روحیه دور زدن قانون نیز وجود دارد اما وجود قانون کاربردی و نظارت دقیق در نهایت به قانون گرایی منجر می شود در حالی که منابع غنی برای قانون گذاری و عمل به قانون و نظم میراثی است که هم در کلام پیشوایان دینی ما فراوانی بسیار و جایگاه والایی دارد و هم در دلالتهای رهبران انقلاب و همچنین در تاریخ کهن ایران از جمله منشور کوروش پادشاه هخامنشی.
پُز شب بیداری!
متاسفانه صرف شام نزدیک به نیمه شب، بیدار بودن تا پاسی از شب و خوابیدن در ساعاتی از صبح جزو سبک زندگی بسیاری از ما شده است. این سبک رفتاری نه تنها مورد پسند علم پزشکی و طب سنتی نیست بلکه در غربی که برای برخی رویا شده؛ فرهنگی متفاوت در این حوزه را مشاهده میکنیم. در بسیاری از کشورهای غربی، ساعت خواب و استراحت از حوالی 9 شب آغاز شده و شروع روز کاری صبح زود، یعنی حدود ساعت 5 است. این سبک زندگی برای شما آشنا نیست؟ در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما چه میزان در این باره تاکید شده و درباره فواید سحرخیزی و تلاش برای کسب روزی سخن به میان آمده است.
ساعت مطالعه و کار
در فرهنگ ایران اسلامی کار و تلاش برای کسب روزی حلال یک ارزش بسیار والا و نوعی از جهاد محسوب می شود اما جالب است در زمینه میانگین ساعت کار روزانه، ایران اختلاف فاحشی با کشورهای رده اول دارد. در حوزه مطالعه نیز وضعیت بهتری نداشته با اینکه در فرهنگ ما تفکر و دانش اندوزی حتی ارزش قلم عالم را از خون شهید بالاتر می برد اما در اینجا هم جزو ده کشور اول نیست.
این در حالی است که پیشرفتی که ما انتظار ان را داریم و غرب را بعنوان یک الگو دراینباره معرفی کرده و حسرت آن را می خوریم ماحصل علم اندوزی، کسب تخصص و کار است اما حتی تلاشی برای بالا بردن کمیت اماری خودمان که می تواند مقدمه ای برای پیشرفت باشد نمیکنیم چرا که فرهنگ غنی ما به فرهنگ خود ساختهی "راه صد ساله را یک شبه طی کردن" و راحتطلبی تبدیل شده است. سرانه مطالعه کتب و نشریات در سال 2015 در هند 112 دقیقه و در ایران 13 دقیقه بوده است.(1)
اقتصاد اسلامی آن سوی آبها!
"جنس فروخته شده پس گرفته میشود"، این یک مستحب و سفارش در اقتصاد اسلامی است که در فرهنگ بازار ما جایی ندارد! اما با این اخلاق نیکو و مشتری مدارانه به راحتی حتی در حد خرید اقلام خوراکی در غرب بهعنوان یک فرهنگ مواجه میشویم.
جالب است نه به فرهنگ خودمان اعتنا میکنیم و نه به این روحیه در غرب، چرا که ما باید فرهنگهایی از جنس خودنمایی، تجمل و بیبندوباری را بگیریم!
این موضوع را در مبادلات و قوانین بانکی نیر مشاهده میکنیم؛ سودهای بیست درصدی و بهرههای سرسام آور بانکی با اینکه نه توجیه اقتصادی دارد و نه مقبولیت دینی اما در سیستم بانکی ما بعنوان یک بیماری وجود دارد در حالی که خبری از سود و بهره های سنگین در سیستمهای بانکی بسیاری از کشورهای غیراسلامی نیست. این تشر به مسئولین اجرایی است که چرا نمیتوانند در این زمینه مبنای اقتصاد اسلامی را پیادهسازی کرده و الگو باشند.
آخر کلام
فرهنگ اسلامی، گمشدهای است که بخشی از آن را در غرب مشاهده میکنیم و حسرت آن را بهعنوان الگوی مترقی غربی میخوریم! در حالی که خودمان از این داشتهها در منابع و تواناییهایمان غافل هستیم. ما بخشی از فرهنگ غرب را به الگو گرفتهایم که ساخته رسانههای صهیونیستی برای برپایی دهکده جهانی و استثمار بیشتر ملتها است و در راستای پیادهسازی آرمان جهان وطنی مطلوب آنها که منجر به تهی کردن فرهنگهای غنی کشورهای دیگر تعریف میشود؛ فرهنگ و قواعدی که خود آنها، "کاتولیکتر از پاپ" به آن عمل میکنند و ما هنوز خود را باور نمیکنیم!
پی نوشت:
1- رتبه واقعی ایران در مطالعه + جدول؛ ایسنا، 1395
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید