جای خالی تفکر انتقادی در جامعه زنان
نه تنها زنان بلكه كل جامعه در دنياي مدرن از فقدان تفكر انتقادي رنج مي برند و تنها سيستم سرمايه داري است كه از اين آب گل آلود ماهي مي گيرد..
ردپای سرمایه داری در سبک زندگی زنان
هرچند كه نگرش مذهب به زنان ظرافت و باريك بيني هاي خاص خود را دارد؛ به نحوي كه خلاء آن به صورت مشهودي در ساير نگرش ها ديده مي شود. شايد بهتر باشد بگوييم مي خواهيم با نگرش اصحاب مكتب فرانكفورت به اين قضيه بنگريم. قصد داریم به اين مسئله بپردازيم كه پشت سبك زندگي كنوني زنان مي توان ردپايي از سرمايه داري و سودهای آنان پيدا كرد! آيا مي توان در سرگرمي ها و اوقات فراغت زنان، پوشش و آرايش آنها، خانه داري، بچه داري و حتي تحصيلات آنها ردپايي از فرهنگ توده اي، عدم عقلانيت و صنعت فرهنگ را پيدا كرد.
چه كسي براي زنان جامعه ما تعیین می کند چه بپوشند؟
حال بياييد زنان را در جامعه در تمامي عرصه ها و مشاغل تصور كنيد. خانمي فروشنده، كارمند، آرايشگر، راننده، دانشجو و ... اغلب اين خانمها متناسب با فضا بيشتر و برخي كمتر آرايش كرده اند. مانتوهای تنگ و چسبان يا گشاد و جلو باز پوشيده اند. پاشنه كفشهايشان گاهي اوقات تا 12 سانت هم مي رود. در اينجا اصلا بحث بر سر زيبايي نيست و اين كه فلان خانم دوست دارد آرايش كند يا دوست دارد فلان لباس را بپوشد. هرچند كه اين دوست داشتن هم بايد در جاي خود مورد بحث قرار گيرد. بحث اصلي ما اين است كه چه كسي براي زنان جامعه ما و حتي كل جهان تعيين مي كند فلان لباس را بپوشند يا آرايش بكنند يا نكنند و اگر آرایش می کنند به چه نحوي آرايش كنند!
واقعيت مطلب اين است كه زنان براي تطابق با ايدهآلهايي كه در جامعه براي زني نمونه و ايده آل ايجاد شده، بايد سختي ها و فشارهای روحي و جسمي بسياري را متحمل شوند. بياييد از موضوع ساده اي مثل كفش شروع كنيم.
خانمي منشي يا صندوق دار فروشگاهي بزرگ را تصور كنيد. اين خانم ها براي تطابق با ايده آل زن نمونه در تصور خود و يا حتي در اذهان عموم سعي مي كنند كفشي با پاشنه بلند پوشيده تا هم متناسب باشند و هم بلند قدتر جلوه كنند و هم نوع راه رفتن شان شبيه به مدلها باشد. اما واقعا آقايان براي نشان دادن تصويري ايده آل از خود مجبورند در طول ساعات كاري 8 ساعته خود چنين رنج هاي جسماني را متحمل شوند! مسلما خير. همه اينها در صورتي است كه خانم منشي يا صندوق دار ما تن به پوشيدن كفش پاشنه بلند بدهد و در طول ساعات كاري چنين كفشي را بپوشد.
اما خانمي كه اين رنج فيزيكي را متحمل نمي شود و كفشي پاشنه بلند نمي پوشد؛ نمي تواند از رنج رواني شانه خالي كند. اين خانم به صرف ديدن ساير خانم ها با كفش پاشنه بلند، شروع به مذمت خود مي كند و در درون خود را سرزنش مي كند كه نتوانسته آراسته و متناسب هم چون ساير زنان باشد. اين مثال بسيار جزئي و خرد بود. زندگي زنان در دنياي كنوني پر است از چنين رنج هاي جسمي و روحي كه دنياي مدرن بر آنها وارد مي كند و زنان نيز بدون هيچ گونه تفكري چنين رنج هايي را به جان مي خرند بدون آن كه در قبال آنها كوچك ترين پاداشي دريافت كنند.
جامعه زنان و خلا جدی تفکر انتقادی
مكتب فرانكفورت به عنوان مكتبي متأخر در جامعه شناسي نوعي چرخش نگرشي محسوب مي شود. اين مكتب رويه معمول تحسين و تاييد مدرنيته و پيامدهاي آن را كنار ميگذارد و با نگرشي انتقادي مدرنيته و پيامدها و حتي در برخي موارد متفكران ان را زير سوال مي برد. در اين نقطه است كه مي توان از نظريات مكتب فرانكفورت به عنوان مرجعي براي نقد مدرنيته بهره برد.
اولين مبدا و نقطه شروع در اين مكتب انتقاد است. مكتب فرانكفورت كه به مكتب انتقادي نيز شهرت دارد؛ جهان نوين را سرشار از عدم عقلانيت مي داند. از مثال جزئي كفش پاشنه بلند مي توان به شاخصه اي مهم در مكتب فرانكفورت رهنمون شد: نگاه انتقادي. نگاهي كه خلاء آن به شدت در زنان جامعه ما حس مي شود. به نظر متفكري هم چون هربرت ماركوزه هرچند كه جامعه نوين تجسم عقلانيت به نظر مي رسد اما اين جامعه در كل غير عقلاني است. اين عدم عقلانيت در مثال فوق به خوبي مشهود است.
پس آنچه در بدو امر نه تنها زنان بلكه مردان و حتي كل افراد جامعه بايد به آن اهتمام بورزند؛ كسب نگاه انتقادي است. منظور از انتقاد نه وارد كردن ايراد و اشكال بدون هرگونه عقلانيت بلكه عدم پذيرش ساده انگارانه امور و كاربرد عقلانيت ذاتي ونه عقلانيت صوري است. در اين معنا بايد خرد و عقل خود را به كاربياندازيم و نه آن كه صرفا با تفكر تكنوكراتيك به دنبال پيداكردن موثرين ترين وسايل براي رسيدن به اهدافي باشيم كه قدرتمندان ان را مهم مي دانند.
در واقع خودمان بايد با خرد و بينش و به دور از فشارهاي پوچ اجتماعي اهداف زندگي مان را انتخاب كرده و سپس با در نظرگرفتن اخلاق، ارزش ها و ايده آل هاي مادي و معنوي و بر مبناي عقل و عقيده وسايل رسيدن به اين اهداف را انتخاب كنيم.
زنان و انتخاب مسیر تکنوکراتیک در سیلاب مدرنیته
دنياي مدرن بدون درنظرگرفتن نيازها و ابعاد روحي و جسمي زنان آنان را در سيلاب اهدافي قرار مي دهد و زنان نيز بدون هرگونه تفكر انتقادي آن اهداف را اتخاذ كرده و با انتخاب مسيرهاي تكنوكراتيك سعي در رسيدن به ان اهداف دارند.
در صورتي كه زنان با كسب تفكر انتقادي مي توانند به راحتي از شرّ بسياري از اهداف تحميلي اجتماع راحت شوند و در عين حال اهداف و مسير هاي خاص خود براي رسيدن به آنها را ابداع كنند. خلا نگرش انتقادي تنها به سيستم سرمايه داري كمك مي كند؛ چراكه افراد بدون داشتن چنين نگاهي به راحتي خود را در چرخه نيازهاي كاذبي قرار مي دهند كه سرمايه داري براي آنها ايجاد كرده است و تمام زندگي آنها در اين خلاصه مي شود كه نيازهاي ساخته شده سيستم سرمايه داري براي خودشان را رفع كنند و از رفع نيازهاي حقيقي كه واقعا براساس فطرت خود به آن نيازمندند؛ غفلت ميكنند.
در حضور اين نيازهاي كاذب و تلاش براي رفع آن، تنها سرمايه داران و سيستم استثماري آنها نفع مي برند و جمعيت جهاني از درون تهي و تهي تر مي شوند.از هرگونه معنا و اخلاقي خالي مي شوند و روز و شب شان در اين خلاصه مي شود كه فلان كار را بكنند يا نه.
منابع:
1. برداشت هايي در نظريه جامعه معاصر. ترنر و اليوت؛ ترجمه فرهنگ ارشاد.انتشارات جامعه شناسان.
2. كشاكش آرا در جامعه شناسي.استيون سيدمن؛ ترجمه هادي جليلي.نشر ني.
3. نظريه اجتماعي مدرن.يان كرايب؛ ترجمه عباس مخبر.نشرآگه.
4. نظريه جامعه شناسي در دوران معاصر. جورج ريتزر؛ ترجمه محسن ثلاثي.انتشارات علمي.
5. نظريه هاي جامعه شناسي. تقي آزاد ارمكي.انتشارات سروش.
6. نظريه هاي متأخر جامعه شناسي.حميدرضا جلائي پور و جمال محمدي.نشر ني
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید