تنهای تنها
فاطمه کریمی دستنایی
«تنها بودن» بد نیست؛ «احساس تنهایی» داشتن بد است. تنها بودن یعنی شما با دیگران رابطه نزدیک نداری، اما احساس تنهایی یعنی شما با دیگران رابطه نزدیکی نداشته باشی و از سویی نیز احساس کنی سطح روابطی که در حال حاضر با دیگران داری، خیلی پایینتر از سطح روابطی است که میتوانستهای با آنها داشته باشی. احساس تنهایی معمولاً منجر به افسردگی، ناامیدی و انزوای بیشتر فرد میشود و مثل حس غریبگی در جان شخص لانه میکند، اما بهراستی با این حس غریب چه میتوان کرد؟ مطالعه نکتههایی که در پی میآید، دراینباره مفید است:
1. دید مثبت به خود:
معمول کسانی که احساس تنهایی میکنند، نسبت به خود و تواناییهایشان دید منفی دارند. آنها تصور میکنند که آنقدر با ارزش نیستند که شایسته برقرار کردن روابط خوب با دیگران باشند. برای چنین افرادی پیشنهاد ما ملاقات با یک مشاور متخصص است تا با کمک او به جنگ این افکار غیرواقعی بروند و راههای درمان شناختی و رفتاریشان را بیابند.
2. تغییر زاویه دید:
این باور را در ذهنتان تقویت کنید که «تنهایی، مشکلی همیشگی نیست، بلکه میتوان آن را برطرف کرد.» برخی از افراد کلاً در مشکلات، احساس «ثابتماندگی» دارند. در اینجا یعنی کسی که احساس تنهایی دارد، احساس میکند هیچگاه نخواهند توانست سطح روابط خود با دیگران را به سطح مطلوب برساند. این حس، فرد را دچار نوعی درماندگی میکند.
3. شروع تدریجی:
از ابتدا نخواهید یک مکالمه نیمساعته خوب و صمیمی با دیگران داشته باشید. فردی که مدتی دچار احساس تنهایی است باید قدم بهقدم پیش برود؛ بهجای احتیاط بیشازحد در برقراری ارتباط، با یک سلام و احوالپرسی ساده، آغازگر روابط اجتماعی باشید. لازم نیست این گفتوگو را ادامه دهید. صرفاً همین شروع کافی است.
4. عمقدهی به ارتباط:
بعد از مدتی که به سلام و احوالپرسی کوتاه و گذرا با افراد پیرامون خود مشغول شدید، بکوشید کمی بیشتر، از طرف مقابل خود اطلاعات به دست آورید. اینکه از کدام شهر و در کجا مشغول کار است، در چه مقطعی تحصیل میکند و... میتواند اطلاعات کلی به شما بدهد.
5. علاقهشناسی:
بعد از مدتی، درباره حوزههای موردعلاقه دوست تازه خود اطلاعاتی کسب کنید و سپس در زمانهای دیگر، درباره علاقهمندیهای دوستانی که برای ادامه ارتباط برگزیدهاید، اطلاعات و آگاهیهایی تازه بگیرید.
6. مشارکت:
بهتدریج، در رابطهتان، غیرمنفعل و دنبالهرو بحث باشید، از اظهارنظرهای کوچک شروع کرده و صرفاً دیگر اطلاعدهنده یک سری موارد جزئی نباشید، بلکه در بحث مشارکت کنید.
7. صبوری:
هیچگاه زود خسته نشوید؛ خود را بهخاطر شکستهای اولیه در برقراری ارتباط با دیگران سرزنش نکنید. امیدوارانه به هر آنچه برای رسیدن به رابطه بهتر است، فکر کنید و برای تحقق آن بکوشید. از ابتدا آماده شکستهای احتمالی باشید اما تسلیم نشوید. هر شکست، بهترین کلاس درسی است که میتوانید نکتههای آموختهشده از آن را در دفترچهای یادداشت کنید و قبل از شروع هر رابطه به آن مراجعه کنید.
8. صمیمیتزایی:
برخی اقدامات کوچک میتواند صمیمیت را بالا ببرد. یادگرفتن فامیلی و حتی بعد از مدتی که رابطه مستحکم شد، اسم فرد مقابل و دو، سه بار در فواصل گفتوگو، نام او را با محبت و احترام صدازدن میتواند یکی از این راهکارها باشد. معمولاً صدازدن نام افراد برای آنها حس خوشایندی ایجاد میکند؛ چون معمولاً افراد صمیمی و دوستداشتنی همچون پدر و مادر، این اسمها را صدا زدهاند. وقتی شما آنها را با این نامها صدا میزنید، بهصورت ناخودآگاه این خاطرات خوش در ذهن آنها تداعی میشود و بر قوت رابطه شما با آنها میافزاید.
9. از زبان غیرکلامی کمک بگیرید:
چشمها اگر بهصورت ملایم و مهربان و نه یکنواخت به شخص مقابل بیفتد، در او القای دوستی میکند. اگر دستها در هنگام دست دادن دست طرف مقابل را به گرمی بفشارد، القای دوستی میکند. اگر جهت ایستادن نه خیلی نزدیک و نه خیلی دور، نه متمایل به چپ و نه راست بلکه رودررو و با فاصله دو سه قدم باشد، القای دوستی میکند. حالت چهره اگر مدام با لبخندی در هنگام گفتوگو باشد، القای دوستی میکند. اگر تن صدا نه بلند و نه خیلی آهسته باشد و سرعت کلام بهصورت میانه باشد، نه کند و تند میتواند به برقراری یک رابطه خوبتر کمک کند. تماس چشمی، تماس بدنی، حرکات بدنی، حالات چهره و لحن کلام همه و همه از نمودهای ارتباط غیرکلامی هستند و خود به داشتن ارتباط شایسته یاری میرسانند. برای مثال اگر با سر تکان دادن بهموقع، توجه خود را به گفتههای فرد مقابل نشان دهید و هرچند وقت یکبار او را تشویق به ابراز عقایدش کنید، بدونشک، علاقه طرف مقابل به ادامه ارتباط با شما بهتر خواهد شد. در همین راستا لازم است:
• در پایان صحبتهایتان مکث کنید و با عجله و شتاب حرف نزنید.
• بین ابراز علاقه به صحبتهای فرد مقابل و حرف زدن خودتان، تعادل برقرار کنید.
• ظاهر آراسته را فراموش نکنید. از توصیههای دینی آن است که مؤمن خود را برای دیدار بردار دینیاش آراسته سازد؛ البته این آراستگی نباید در خانمها به معنای آرایش دانسته شود؛ چراکه این کار در دین نهی شده و میتواند موجب فساد باشد.
• هرگز در حین ارتباط، بهطرف مقابل خیره نشوید.
• خودافشاگری داشته باشید، بااینحال توجه داشته باشید که خودافشاگری زیاد از حد، دوستانتان را خسته میکند.
10. پاسخگویی:
مهارتهای اجتماعی پاسخگو بودن را در خود تقویت کنید، ازجمله اینکه:
• بیاموزید چگونه میتوانید به احساسات مختلفِ فرد مقابل، به شیوه مناسبی واکنش نشان دهید.
• بهجای صرفاً بیان نظرهای خود، بهگونهای رفتار کنید که طرف مقابل تشویق به سخن گفتن شود.
• به ابراز احساسات کلامی گوینده و مسائل احساسی او واکنش مناسب نشان دهید.
• اگر از احساس شخص مقابل مطمئن نیستید، از او سؤال کنید.
11. فرصت تنهایی:
البته بدانید که تنهایی، همیشه بد نیست، بلکه گاهی فرصتی است برای فکر کردن به مسائل مهم زندگی و یا انجام کارهای خوشایندتان. «احساس تنهایی» است که بد است. گاه تنهایی مقدمهای است برای راز و نیاز با خداوند یا تفکر درباره معاد و برزخ. گاه تنهایی فرصتی است برای محاسبه اعمال روزانه؛ بنابراین اصل تنها بودن بد نیست و حتی لازم است اما اینکه ما بهخاطر تصورات باطل از خود و دیگران، در لاک دفاعی برویم و خود را از نعمت با دیگران بودن محروم کنیم، مسلماً منفی و آسیبزننده بهسلامت روان است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید