در محضر اندیشمندان مسلمان؛ ابراهیم برزگر
آنچه در تمدنسازی ایران آینده تعیینکننده است، علوم انسانی است. علوم انسانی بومی شده و متناسب با مقتضیات جامعه ایرانی؛ میتواند وجه اختصاصی تمدن اسلامی- ایرانی را تعریف کند.
دکتر ابراهیم برزگر اندیشمند، پژوهشگر، نظریه پرداز و محقق معاصر ایرانی است که مطالعات و تحقیقات وسیعی را خاصه در حوزه علوم انسانی و علوم سیاسی به انجام رسانده است. او که معاون پژوهشی در دانشگاه علامه طباطبایی است، عناوینی همچون معاونت پژوهشی سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی و عضویت در شورای تحول و برنامهریزی علوم انسانی را در سابقه شغلی خود دارد.
آنچه که در نظریات او از اهمیت بسیاری برخوردار بوده، ضرورتِ توجه به مسأله بومیسازی علوم انسانی است. اکنون حدود 100 سال از ورود دستاوردهای علوم مغرب زمین به ویژه علوم انسانی میگذرد و با گذشت سالهای متمادی از انقلاب اسلامی همچنان با مسائل حل نشده در حوزه علوم انسانی ایران مواجه هستیم.
تولید علم و کاربست علوم انسانی با رویکردی معطوف به زیست بوم ایران و آموزههای ایرانی اسلامی
وضعیت کنونی جامعه ایران نیز به گونه ای است که اکثر مسائل آن، ریشه در مسائل علوم انسانی دارد؛ این احساس عقب ماندگی، نکته بسیار مهمی است که نمی توان از آن عبور کرد. در همین راستا ابراهیم برزگر بر آن شده است که تولید علم و کاربست علوم انسانی را با رویکردی معطوف به زیست بوم ایران و آموزه های ایرانی اسلامی مورد تحقیق و بررسی قرار دهد.
ما به دلیل کمبودهای تولید علم که در چند قرن اخیر داشتیم، به ناچار از تئوریهای مغرب زمین استفاده میکنیم، اما تلاش میشود که آن علوم را با اقتضائات، زیست بوم و فرهنگ جامعه ایرانی تطبیق دهیم تا مشکلات علوم انسانی حل و فصل شود
او تحلیل خود از بومیسازی و اسلامیسازی علوم انسانی را اینگونه تشریح میکند: ما به دلیل کمبودهای تولید علم که در چند قرن اخیر داشتیم، به ناچار از تئوریهای مغرب زمین استفاده میکنیم، اما تلاش میشود که آن علوم را با اقتضائات، زیست بوم و فرهنگ جامعه ایرانی تطبیق دهیم تا مشکلات علوم انسانی حل و فصل شود.
بنابراین ضمن پذیرش عقب ماندگی در این حوزه و با ارج گذاری به میراث تمدن مغرب زمین باید اخذ و اقتباس نقادانه آن علوم وارداتی در قالب رهیافت بومیسازی، در دستور کار قرار گیرد. ضمن اینکه می بایست از سنت بسیار غنی ایرانی اسلامی، آموزههای دینی و وحیانی که متاسفانه هنوز بالقوه باقی مانده است، در تولید علم بهره بریم.
این استاد دانشگاه از دو نوع بومیسازی سخن می گوید: بومیسازی ابژهای و بومیسازی سوژهای.
در بومی سازی ابژه ای می پذیریم که بخشی از واقعیتهای مورد مطالعه در علوم انسانی در غرب و ایران، مشترک است؛ اما به دلیل فرهنگی بودن پدیدههای علوم انسانی، در اقتباس این بستههای معرفتی، نقادانه عمل میکنیم و احیاناً در آنها دخل و تصرفاتی انجام می دهیم. فراتر از آن ممکن است ابژه ای در مغرب زمین موضوعیت داشته باشد اما در جامعه ی ما موضوعیت نداشته باشد و یا برعکس.
دیدگاه بومی سازی سوژه ای قائل برآن است که آنچه گفته شده، شرط لازم است؛ اما شرط کافی هم دارد که این شرط کافی، ربط آن در پدیده های انسانی و حتی پدیده های طبیعی با جهان بینی ایرانی و اسلامی است. بنابراین دنیاشناسی با غایت اخروی و پدیده های متکثر طبیعی به محوری واحد به نام توحید پیوند می خورند و با قاعده ی فراگیر گسترش هدایت در همه ی عرصه ها، تسرّی می یابد.
نخستین گام در بومیسازی علوم انسانی؛ محترم دانستن میراث بشری علوم انسانی غرب است
نخستین گام در بومی سازی علوم انسانی؛ محترم دانستن میراث بشری علوم انسانی غرب است. پس نباید به بهانه بومی سازی آنها را به کل کنار نهاد. بلکه برعکس تسلّط بر این نظریه ها شرطِ لازمِ بومی سازی است. در واقع بدون فهم درست و دقیق از علوم انسانی غرب نمی توان در این مسیر قدم های موفقی برداشت. اگر در مرحله فهم و تسلّط بر نظریهها و مفاهیم با روحیه ای علمی و فارغ از ساده انگاری و تقلیل گرایی ورود نکنیم، نمی توانیم قدرتمند وارد مرحله نقد و داوری شویم.
مواجهه ما با مجموعه معرفتی غرب نباید با افراط و تفریط باشد
برزگر معتقد است ما در مواجهه با علوم انسانی غرب کاری معرفت شناسانه انجام می دهیم و به شناختِ شناخت اقدام می کنیم. ما درصدد شناختنِ شناختی هستیم که در غرب شکل گرفته است؛ یعنی تفسیرِ مضاعف می کنیم. به عبارت دیگر یک تفسیر در علوم انسانی غرب مطرح شده است و تفسیری هم ما از تفسیر آنها در پدیده های انسانی مطرح می کنیم. مواجهه ی ما با این مجموعه ی معرفتی غرب نباید با افراط و تفریط باشد. رد یا پذیرش مطلق خطاست. بلکه باید به صورت "پذیرش نقادانه و اجتهادی" باشد.
یعنی باید ملاحظه کنیم که کدام جزء این مجموعه معرفتی، با فرهنگ، ارزش ها، مسائل و نیازهای ما سازگار و کدام ناسازگار است و نمی تواند تبیین کننده باشد.محقق غیر غربی، با دسترسی به واقعیت، فرهنگ و ذهنیتی متفاوت از غرب این مزیّت را دارد که می تواند با این شواهد در مقام داوری، قدرت صدق نظریه مطرح را ارزیابی کند و با درنظرگیری ویژگی ها و فرهنگ کشورهای درحال توسعه و نیازها و مشکلات متفاوت آنها، به بازبینی و از نو تئوریزه کردن آن نظریه ها بپردازد.
برزگر عنوان "استحاله" را به مجموعه ی این عملیات اطلاق می کند. بدین معنا که نظریه پرداز ایرانی، با سیاست گام به گام و در فاصله ی زمانی طولانی، چنان در تار و پود نظریه وارداتی بر مبنای واقعیات جامعه ی ایرانی وارد می شود و در آن دخل و تصرف می کند که کاملاً با واقعیات ایرانی گره می خورد و به فناوری تبدیل می شود و در خدمت وضعیت ایرانی قرار می گیرد.
همه محققان مسلمان باید دوزیستی باشند
از سویی دیگر همه محققان مسلمان باید دوزیستی باشند. بدین معنا که بتوانند علل جویی مشاهدات مادی و حسی خود را سامان دهند و سپس آن را در مدار توحیدی و علل طولی و علت اللعل قرار دهند. بنابراین مؤلفان بومیسازی باید علاوه بر علوم تخصصی انسانی با معارف اسلامی هم آشنایی لازم را داشته باشند.
علوم مختلف باید هریک بعدی از ابعاد تمدن را مورد بررسی قرار دهند. آنگاه با ترکیب این نگاه ها، جنبه های آن آشکار و راهکار های تمدن سازی در عصر جدید روشن خواهد شد.
بومیسازی علوم انسانی میتواند ما را به عرصه تمدنسازی برساند
رهیافت بومی سازی علوم انسانی می تواند ما را به عرصه تمدن سازی برساند. چرا که بنا به نظر دکتر برزگر آنچه در تمدن سازی ایران آینده تعیین کننده است، علوم انسانی است. علوم انسانی بومی شده و متناسب با مقتضیات جامعه ی ایرانی؛ می تواند وجه اختصاصی تمدن اسلامی ایرانی را تعریف کند. او معتقد است علوم مختلف باید هریک بعدی از ابعاد تمدن را مورد بررسی قرار دهند. آنگاه با ترکیب این نگاه ها، جنبه های آن آشکار و راهکار های تمدن سازی در عصر جدید روشن خواهد شد.
تمدنسازی نیازمند هویتسازی متمایز و وجوه اختصاصی است
تمدن سازی نیازمند هویت سازی متمایز و وجوه اختصاصی است. این هویت متمایز از سویی ریشه در حفظ میراث نسل های قبلی دارد و از سویی قدرت باروری ایدئولوژی مذهبی و ملی را داراست. درصورتیکه ایدئولوژی بومی بتواند با تأمین مرزهای خودی و غیر خودی، نوعی ایدئولوژی متفاوت از ایدئولوژی تمدن غربی عرضه کند و به ترکیب و امتزاجی نوین با تکنولوژی دست یابد؛ تمدن سازی رخ می دهد.
بومیسازی علوم انسانی جذب انتقادی علوم انسانی غرب یا ترک میراث غربی؟
بنابراین با تعاریف و توصیفات ارائه شده متذکر می شویم که بومی سازی علوم انسانی فرآیندی حیاتی و به معنای جذب انتقادی علوم انسانی غرب است؛ نه ترک میراث غنی غرب در این حوزه. که با فهم و بررسی و نقد و داوری می توان این میراث جهانی را با مسائل و نیازهای جامعه ی خودی سازگار نمود. همچنین با تاکید بر سنت غنی ایرانی و اسلامی و به روزرسانی آن و تبدیل ظرفیت بالقوه آن به فعلیت، می توان چشم انداز امیدوارکننده ای را به تصویر کشید.
تا آنجا که بتواند تجویز هایی کاربردی را به جهان عرضه کند و با اقتدار مولّد دانشهای نوینی در سطح منطقه و جهان باشد.و در نهایت سربلند ادّعا می کنیم علم جدید تولید شده مبتنی بر آموزه های ایرانی اسلامی که خروجی فرآیند بومی سازی علوم انسانی است؛ توانایی خلق تمدنی جدید را دارد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید