مناظره سؤال از ابن ابی الحدید
یکی از علمای برجسته اهل تسنّن، علاّمه و مورّخ بزرگ، عبدالحمیدبن محمدبن حسینبن ابیالحدید مدائنی، معروف به «ابن ابیالحدید» است، که یکی از آثار مهم و معروف او «شرح نهجالبلاغه» میباشد (که اخیراً در بیست جلد چاپ شده است)، او در سال 655 هـ .ق در بغداد درگذشت.
وی در جلد ششم شرح نهجالبلاغه خود، پس از آنکه ماجرای آشوب بعد از رحلت رسول خداـ صلّی اللّه علیه وآله ـ را بیان میکند و اقرار میکند که عمر همراه گروهی به خانه فاطمهـ سلاماللّه علیها ـ هجوم آوردند، و فریاد فاطمهـ سلاماللّه علیها ـ بلند شد که از خانهام دور گردید ...و نیز به نقل از صحیح بخاری و صحیح مسلم، تصریح میکند که
«فَهَجَرَتْهُ فاطمَهُ وَ لَمْ تُکلِّمْهُ فی ذلِک حَتّی ماتَتْ، فَدَفَنَها عَلِی لَیلاً وَ لَمْ یوذَنْ بِها اَبابَکر فاطمهـ سلاماللّه علیها ـ از ابوبکر دوری کرد، و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت، و علیـ علیه السّلام ـ فاطمهـ سلاماللّه علیها ـ را شبانه به خاک سپرد،و موضوع را به ابوبکر اطلاع نداد».[1]
در عین حال برای حفظ آبروی عمر و ابوبکر، به توجیه پرداخته و چنین میگوید:
«فَاِنَّ هذا لو ثبت انّه خطا، لم یکن کبیره بل کان من باب الصّغائر التی لاتقتضی التَبرّی، و لا توجب زوال التّولّی»
«اگر ثابت شود که این برخورد (عمر و ابوبکر با فاطمه) خطا و گناه از آنها بود، ولی گناه کبیره نیست، بلکه از گناهان صغیرهای است که موجب بیزاری از آنها،و قطع دوستی با آنها نخواهد شد!!»
حال سؤال این است که براستی هجوم آوردن به خانه حضرت زهراـ سلاماللّه علیها ـ و یا دستور به هجوم دادن، و آن حضرت را ناراحت کردن، در حدّی که تا آخر عمر، از ابوبکر و عمر، روی گردانید، و با آنها سخن نگفت، گناه صغیره است؟!
اگر ابن ابیالحدید میگفت اصل حادثه نزد ما ثابت نیست، خیلی تعجّب نمیکردیم، ولی او که اقرار به صحّت حادثه دارد، چگونه چنین سخنی گفته است؟ آیا او فرق بین گناه کبیره و صغیره را نمیدانست؟
مگر نه این است که ابن ابیالحدید، خودش نقل کرده،و علمای دیگر اهل تسنّن نیز نقل کردهاند که پیامبرـ صلّی اللّه علیه وآله ـ در شأن فاطمهـ سلاماللّه علیها ـ فرمود:
«اِنَّ اللّهَ یغْضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَهَ وَ یرْضِی لِرِضاها خداوند به خاطر خشم فاطمهـ سلاماللّه علیها ـ خشم میکند، و به خاطر خشنودی او خشنود میگردد»، و نیز فرمود
«فاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی، مَنْ آذاها فَقَدْ آذانِی وَ مَنْ آذانِی فَقَدْ آذَیاللّه َ فاطمهـ سلاماللّه علیها ـ پاره تن من است، کسی که او را بیازارد، مرا آزرده است، و کسی که مرا بیازارد، خدا را آزرده است».[2]
بنابراین قطعاً آن دو نفر، فاطمهـ سلاماللّه علیها ـ را آزردند، و آزردن فاطمه و خشمگین کردن او موجب آزردن و خشم خدا و رسول است، بنابراین آیا براستی در عین حال، آزردن فاطمهـ سلاماللّه علیها ـ گناه صغیره است؟! اگر این، گناه، صغیره است پس گناه کبیره چیست؟
مگر خداوند در قرآن نمیفرماید:
«ِانَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ وَ اَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً کسانی که خدا و رسول او را اذّیت کنند، خداوند در دنیا و آخرت آنها را لعنت فرمود، و برای آنها عذابی خوار کننده آماده نمودهاست»؟! (احزاب ـ 57)
ـ تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.[3]
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1]. شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج 6، ص 46 و 47.
[2]. صحیح بخاری، طدارالجیل بیروت،ج 7، ص 47، و ج 9، ص 185. و مدارک دیگر در کتاب فضائل الخمسه، ج 3، ص 190.
[3]. یکصد و یک مناظره، محمد محمدی اشتهاردی، ص 239.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید