هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد.
"با پسری ازدواج کردهام که مدعی بود سال آخر رشته پزشکی است در حالیکه بعدا فهمیدم سیکل هم نداشت..."، "از ازدواج سابقش بیاطلاع بودم و تصور میکردم اولین عشق زندگیاش هستم..."، خودش را مالک فروشگاههای زنجیرهای معرفی کرده بود..."، "بعد از ازدواج متوجه شدم شوهرم معتاد به الکل و مواد مخدر است..."، "دختر بچه ای را در منزل مادرش دیدم و او ابراز داشت که برادرزادهاش است درحالیکه بعد از شروع زندگی پیبردم حاصل ازدواج قبلی اش بوده و ... ."
این موارد و هزار و یک دروغ مشابه دیگر که متاسفانه کم هم نیستند افرادی که اینگونه ازدواج میکنند، همه نمونههایی هستند از فریب در ازدواج.
فریب در ازدواج
فریب یا تدلیس در نکاح مجموعه اقداماتی است که از جانب یکی از زوج یا زوجه و یا شخص ثالث جهت ترغیب فرد به ازدواج صورت میگیرد. مانند پنهان کردن یک عیب که اگر طرف مقابل اطلاع میداشت تن به این ازدواج نمیداد مثل بعضی از بیماری هایی که عادتا قابل مسامحه نباشد یا نسبت دادن بعضی صفات عالیه که باعث تشویق به ازدواج میشود مانند ادعای تحصیلات عالی، شغل مناسب.اینکه دختری خود را باکره معرفی نماید یا پسری کچلی خود را با کلاه گیس بپوشاند و بدین ترتیب موافقت طرف مقابل را جلب نماید.
ماده 438 قانون مدنی: "تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف قراردداد شود."
حال میخواهیم مختصرا بررسی نماییم که در این شرایط تکلیف چیست؟ اگر والدین یا بطور کلی شخص ثالثی غیر از طرفین عقد نکاح فربیکاری نمایند، بازهم حق فسخ بوجود میآید؟ اگر این صفات در عقد شرط نشده باشد چطور؟ بازهم حق فسخ بوجود میآید؟
ماده 1128 قانون مدنی مقرر میدارد: "هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد."
بدیهی است که اوصاف نامشروع و اوصافی که منفعت عقلایی ندارد، نمیتواند مشمول این بحث باشد.
تدلیس بوسیله ثالث
قانون مدنی در اين مورد ساكت است. از ماده 439 قانون مدنی استنباط میشود در حقوق ایران تدلیس هنگامی موجب خیار فسخ است که بوسیله یکی از طرفین قرارداد واقع شده باشد. اصطلاح تدلیس به معنای سرپوش گذاشتن و پنهان کردن عیبی برای رسیدن به هدفی خاص است که در ازدواج، انواع معاملات تجاری و... امکان آن وجود دارد.
برخی از اساتید حوزهی، تدليس به وسيله ثالث را موجب حق فسخ براي طرف مقابل دانستهاند. تبانی يكی از زوجين با شخص ثالث در تدليس به منزله آن است كه خود او مرتكب تدليس شدهاست و در اين صورت با توجه به ماده 1128 قانون مدنی میتوان گفت صفت خاصی كه يكی از زوجين برخلاف واقع واجد آن قلمداد شده به طور ضمنی وارد قلمروی قرارداد شده و وقوع عقد مبتنی بر آن بوده است.
همچنین مستنبط از ماده 1128 قانون مدنی، اگر تدلیس بدان گونه باشد که صریحا یا ضمنا در قرارداد نیامده و وارد قلمرو توافق نشده یا بنای طرفین بر وجود آن نباشد حق فسخ وجود نخواهد داشت.
سکوت درباره نقص
اگر نقص از نقص هایی باشد که عادتا قابل مسامحه نیست و با آگاهی از آن غالبا ازدواج صورت نمیگیرد، چنانچه گروهی از فقها تصریح کردهاند، میتوان تدلیس به شمار آورد و اداره حقوقي قوه قضاييه نيز در نظريات مختلف خود اين امر را تأييد نموده است.
مراحل فسخ
در این حال متقاضی باید دادخواستی به دادگاه تقدیم کند و دلایل خود را مبنی برداشتن حق فسخ و اعمال آن ابراز نماید دادگاه بعد از بررسی پرونده، اگر دلائل را موجه تشخیص دهد حکم به فسخ نکاح خواهد داد. حکم دادگاه صرفا به معنای اعلام انحلال ازدواج است.
مهریه در فسخ نکاح
در مواردي كه نكاح قبل از نزديكی فسخ شود زن حق مهر ندارد، اما چنانچه علت فسخ نکاح، عِنَن (ناتواني جنسي زوج) باشد، زن مستحق نصف مهر است. در صورتی که عقد نکاح بعد از نزدیکی فسخ شود زن مالک مهریه خواهد بود.
هرگاه زن، مرد را در ازدواج فريب دهد و مرد پس از نزديكي به عيوب واقف گردد، در صورت اِعمال حق و انحلال نكاح زوجه مستحق مهريه نمیباشد و اگر قبلاً پرداخت نموده میتواند پس بگيرد. اگر فريبدهنده زن نباشد بلكه بستگان او يا افراد ديگری باشند، مرد میتواند مهريه پرداخته به زن را از فريبدهنده مطالبه نمايد.
عده فسخ نکاح
عدهی فسخ نکاح سه طهر است مگر این که زن با اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت عدّه او سه ماه است. عدهی فسخ نکاح در مورد زن حامله تا وضع حمل است. البته نکته حائز اهمیت که در مطلب گذشته تحت عنوان تفاوت طلاق و فسخ به آن اشاره شد این است که در فسخ نکاح در ایام عده امکان رجوع وجود ندارد.
در موارد زیر خیار فسخ ساقط میشود:
علم به عیب قبل از عقد نکاح (ماده 1126 قانون مدنی)
تاخیر در اِعمال خیار (ماده 1131 قانون مدنی)
اسقاط اختیاری خیار فسخ
کلام آخر
هر گاه شوهر در اثر تدلیس با زنی غیر باکره ازدواج کند و از حق فسخ نخواهد یا نتواند استفاده کند میتواند تفاوت بین مهر باکره و غیرباکره را به عنوان خسارت از فریبدهنده به عنوان خسارت بگیرد و اگر مهر نداده و فریب دهنده خود زن است میتواند مابهالتفاوت را از مهر کسر و بقیه را به زن بپردازد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید