فرزند پروری
برای آنکه والدین، پلکانی برای تربیت کودک خود بسازند که تا بهشت قد بکشد و محدود به این دنیا نباشد، اول از همه باید به دو پرسش پاسخ دهند:
1. چه کسی قرار است تربیت کند؟
2. چه کسی قرار است تربیت شود؟
پاسخ به سؤال اول روشن است؛ پدر و مادر، اما پاسخ سؤال دوم نیاز به دقت بیشتری دارد؛ پاسخ معمول والدین به سؤال دوم «فرزند» است؛ و اینجاست که اولین خشت کج در دیوار تربیت کودک نهاده میشود. در حقیقت، آنکه قرار است تربیت شود، کودک نیست بلکه این خود پدر و مادر هستند که باید تعالی بیابند و در پس تربیت آنهاست که فرزند هم تربیت خواهد شد. این جمله واقعی را همیشه به خاطر بسپاریم «فرزندان ما آنگونه خواهند شد که ما هستیم نه آنگونه که دوست داریم باشند.»
آموزش دهی به فرزند همه با این تیتر
* پدر و مادر فقیری را تصور کنید که نمیتوانند برای فرزندشان وسائل متنوع و رنگارنگ بخرند، اما وقتی در خیابان با او راه میروند به فرزند خود میگویند «گلِ زرد» و از این طریق، رنگها را به او میآموزند. در طرف دیگر، کودکی را تصور کنید که پدرش برای او کلکسیونی از مدادپاککنهای رنگارنگ خریده، اما هیچوقت درباره رنگها به او آموزش نداده است و فقط به او گفته «برو با مدادپاککنهات بازی کن!»
آموزشدهی نیاز به خرج کردن ندارد؛ نیاز به حوصله داشتن و وقت گذاشتن دارد. همچنین ممکن است والدین با کمترین هزینه، تصویر یک خروس را روی کاغذ بکشند و سپس با بیان قصهای بگویند که این خروس پیش مدادرنگیهای مختلف میرود که رنگش کنند تا ببیند کدام رنگ برای او مناسب است. با این بازی ساده، والدین با کمترین هزینه ممکن، مفهوم رنگ، خروس و برخی مطالب جانبی دیگر را به کودک خود آموزش میدهند.
* در آموزشدهی به کودک باید تا آنجا که میشود در او سؤال برانگیخت؛ البته آموزش برخی مبانی و اصول به او لازم است، اما پیگیری آموزش در کودک باید بهگونهای باشد که خود او را به جستوجوگری فعال برای یافتن پاسخهایش تبدیل کنید؛ به معنای دقیقتر، جزو والدینی نباشید که میخواهند به همه سؤالات کودک به صورت تمام و کمال پاسخ دهند، بلکه دستکم 60 درصد سؤالات کودک را با پرسش به او برگردانید و از او بخواهید برای یافتن پاسخ آن خودش به مطالعه کتاب یا در صورت امکان فکر کردن و به کار گرفتن آنچه در ذهن خود دارد، اقدام کند. برای مثال وقتی کودکی پرسید «پرستو چیه؟» سریع به او نگویید «پرستو از خانواده پرندگان کوچک جثه همانند گنجشک است با این تفاوت که...». بلکه بگویید «به نظر تو پرستو چیه؟ شبیه چه چیزهایی هست که قبلا دیدی؟»
نکات فرزندپروری:
* از کمالگرایی درباره کودک پرهیز کنید. توقع نداشته باشید که کودک شما هیچگاه اشتباه نکند. همه کودکان خطا میکنند و البته اغلب اشتباهات آنها عمدی نیستند. برای مثال، کودکی را در نظر بگیرید که برگه امتحانی خود را در دست گرفته و به خانه برگشته است. مادر از او میپرسد «چند شدی؟» میگوید: 19 مادر ادامه میدهد «چیرو غلط نوشتی؟» این یعنی رگهای از کمالگرایی در مادر است. در حالیکه او باید قبل از آنکه درباره غلط کودک خود سخن بگوید، برای نمره 19 فرزند خود را تشویق کند و بگوید «آفرین عزیزم! معلومه خیلی چیزهارو بلد بودی که 19 شدی!»
* انتظار از کودک باید از نظر رشدی و از نظر توان هوشی کودک، متناسب با سن او باشد. مادری که از یک بچه پنجساله، انجام چهار کار و بیشتر را به صورت پشت سر هم میطلبد، انتظاری بالاتر از توان کودک دارد. والدین کودک سهسالهای که توقع دارند فرزند آنها در آرایشگاه، 15 دقیقه بدون هیچ مزاحمتی تکان نخورد، انتظار بالایی در حد یک بچه پنجششساله از کودک خود دارند.
ایجاد انگیزه در کودک برای آموختن؛ والدینی که به فرزندشان در هنگام امتحانات آخر ترم میگویند «برو این درس و امتحانرو بده تموم شه بره!» یا اینکه میگویند «آبرومرو بردی، مریم همه نمرههاشرو خیلی خوب شده و اونوقت تو چند تا نیاز به تلاش گرفتی! وای از دست تو!» اینها در حقیقت یا انگیزه تحصیل و آموزش را در کودک خود از میان میبرند یا با سرزنش کودک، آموزش را برای او تلخ و مایه سرافکندگی میکنند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید