1. شور زندگی
اگر مرز مشخص و مناسبی بین همسران وجود داشته باشد، پس از انجام وظایف همسری، میتوانند به سراغ فعالیت موردعلاقه خود بروند و از آن لذت ببرند.
«مرضیه در 35سالگی دریافت که در زمینه خاصی استعداد دارد، اما شکوفایی این استعداد و انجام حرفهای آن برای اعضای خانواده هزینهبر بود. همه اعضای خانواده دست به دست هم دادند تا او به هدفش برسد. منصور از تلاش و پشتکار همسرش بیشتر به هیجان میآمد تا از کار خودش. زن خانواده، سالها برای خانوادهاش از خودگذشتگی کرده بود و اکنون خانواده برای پیشرفت او تلاش میکردند. سرانجام کار آنها نتیجه داد و علاوه بر مرضیه، حدود ده نفر از زنان دیگر هم با به شکوفایی رسیدن استعداد مرضیه، در کارگاه تولیدی او مشغول به کار شدند.»
ما در خدمت اعضای خانواده هستیم یا در خدمت تمایلات خودمان؟ اگر همه نیرو و اهداف خانواده همیشه در خدمت یک نفر باشد، مشکلآفرین میشود. اصل تعادل همیشه راهگشاست. میبایست بیشترین توجه همسران بهجای تمایلهای فردی، به زندگی زناشویی و مهر و محبت به یکدیگر معطوف باشد. آرامش و حفظ زندگی زناشویی، همیشه در اولویت است.
نامم ز کارخانهٔ عُشّاق، محو باد
گر جز محبت تو، بُوَد شغل دیگرم
«علی در دوران مجردی آدم پر جنبو جوشی بود با کلی فعالیتهای فردی و اجتماعی، بعد از ازدواج با الهام، دوست داشت به همه این فعالیتها ادامه دهد و حتی همسرش را نیز با خود همراه کند. الهام ابتدا پذیرفت اما بعد از مدتی، خسته شد و گفت دوست ندارد هرکاری که علی میکند، او هم انجام بدهد.
اوایل، علی احساس کرد که ازدواج، مانع انجام فعالیتهایش شده و از الهام دلخور بود، ولی کمی که فکر کرد، پی برد که آنها واقعاً دلشان برای همدیگر تنگ میشود و با رفتارهای او صمیمیتشان خدشهدار شده است؛ بنابراین با هر گرفتاری و دردسری که بود، دور بعضی از فعالیتهایش را خط کشید.
علی مدتی بعد، به دلیل مدارایی که کرده بود، احساس بهتری داشت و میگفت: خیال میکردم تأهل همان تجرد است به اضافه همسر، اما حالا یاد گرفتهام که ازدواج مستلزم چشمپوشی از بعضی آزادیهای من، برای بالیدن ماست.»
اگر پس از تشکیل زندگی مشترک، فردیت و حریم شخصی از دست برود، رضایت چندانی از زندگی زناشویی پدید نخواهد آمد. درواقع، به همان نسبت که رضایت زناشویی کاهش مییابد، میزان آسیبپذیری خانواده افزایش مییابد و این زندگی با یک طوفان نهچندان قدرتمند هم ویران میشود، اما اگر زن و مرد برای مرزی که معین شده، آزادی خودشان را محدود کنند تا یکدیگر را بیشتر دوست بدارند یا از حق خود چشم بپوشند تا سبب آزردن محبوب خود نشوند، رضایت و سرخوشی میهمان زندگیشان میشود.
2. عشقی که میبخشید
وقتی به مرزهای همسرتان احترام میگذارید، درواقع، راه حرمت نهادن به مرزهای خود را هموار کردهاید؛ چراکه همسر، موهبت آزادی را از شما تجربه میکند و عشقی را که در دادن این آزادی عرضه میکنید، میبیند.
«از ازدواج بهاره و حبیب دو سال گذشته بود. آنها همه کارهایشان را با هم انجام میدادند و هیچوقت از هم جدا نبودند، اما مدتی بعد، حبیب به فردی عصبی، منفعل، بداخلاق و دمدمیمزاج تبدیل شد.»
وقتی یک مرد بیش از اندازه از جهت عاطفی خودش را به همسرش نزدیک میکند و هیچ مرزی بین آنها قرار نمیگیرد، پس از مدتی، به فردی بداخلاق، عصبانی و منفعل تبدیل میشود. حبیب هم یاد نگرفته بود که چگونه حریم و مرز مناسبی برای خودش و بهاره ایجاد کند. او تصور میکرد اگر تنها باشد مقصر است و باید هر موضوعی را با همسرش در میان بگذارد و...
در جلسهای که با آنها داشتم درباره حفظ حریمهای شخصی نکتههایی را به آنها گفتم. بهاره و حبیب تمام مدت زندگیشان پیش یکدیگر بودند و تمام توجهشان معطوف همدیگر بود، در حالی که این اصلاً درست نیست.
3. فرصتی برای تغییر
بعضی از همسران درباره قبول وظایف خود، مسئولیت چندانی را به عهده نمیگیرند. آنها هر کاری که خواستند، انجام میدهند و متأسفانه هیچ پیامدی را هم نمیپذیرند. آنها مانند بچهها از تجاوز به مرزهای دیگران ناراحت نمیشوند.1
قانون مسئولیت میگوید «ما در مقابل یکدیگر مسئولیت داریم، اما بهجای یکدیگر مسئولیت نداریم.» دراینباره خداوند میفرماید «هیچکسی بار عمل دیگری را به دوش نگیرد.»2
مرزها تعیینکننده میزان مسئولیت هر فرد هستند. حضرت علی(ع) در سفارشی به فرزندشان میفرمایند «برای هر یک از خدمتگزارانت کاری مربوط به او قرار ده و او را نسبت به همان کار بازخواست نما؛ که این کار آنها را بهتر وامیدارد تا در خدمتت، کار را به یکدیگر وانگذارند.»3
اگر بدانیم هر فردی، مسئول چه کاری است، فرصتی برای تغییر پیدا میکنیم. اگر بدانیم که مشکل از خود ماست و ما مسئول آن هستیم، درنتیجه، برای تغییر مسیر، در جای راننده قرارگرفتهایم و صاحب قدرت میشویم.
اما کسی که همواره مسئولیت واکنشها، رفتارها و بیچارگیهای خود را به گردن دیگران، محیط، شرایط و ... میاندازد و دیگران را سرزنش میکند، هرگز برای تغییر، فرصتی پیدا نخواهد کرد. اگر اتفاقی میافتد، به این دلیل است که از ما عملی سرزده، پس باید برای حل مسائل خود، فعالانه چارهجویی کنیم، حتی اگر خطا از سوی ما نباشد.
4. آزادی و آرامش
وجود مرز و حریم بین زن و شوهر سبب میشود همسران، تفاوتهای یکدیگر را در قالب حریم شخصی بپذیرند و خواهناخواه شریک زندگی خویش را در زمینه حریم فردیاش و در چارچوب شرع و قانون، آزاد و راحت بگذارند. همسری که حریم شخصیاش رعایت شود، آرامش مطلوب و خوشایندی در زندگی مشترک خویش به دست میآورد که بهتبع، همسرش نیز از آن بهرهمند خواهد شد.
اما در زندگی مشترکی که زن یا شوهر اجازه ندارد، متفاوت باشد، اوضاع چندان مطلوب نیست. همسران یکدیگر را به دلیل انتخابهایشان، بد میدانند و یا «وجود تفاوتها» را بهنوعی توهین شخصی یا نبود عشق در نظر میگیرند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید