در قسمت قبل گفتيم که امروزه نحوه انتخاب همسر مخصوصاً در شهرهاي بزرگ به تدريج در حال تغيير است و با مرور زمان نقش خانوادهها در انتخاب همسر براي فرزندانشان کاهش ميابد. بعضي از پسرها ميگويند ترجيح ميدهند با چند دختر، دوست شوند تا با شناخت هر کدام از آنها يکي را براي ازدواج انتخاب کنند. بعضي از دخترها هم همين ادعا را دارند. بعضي از دخترها و پسرها هم وقتي چنين رفاقتهايي برقرار ميکنند براي توجيه کارشان مدعي ميشوند قصد ازدواج دارند و دنبال شخص مناسب و دلخواه شان براي وصلت هستند.
براي بررسي و ارزيابي منافع و مضرات روحي و رواني و اجتماعي دوستي دخترها و پسرها با هم، بهتر است يکبار فرايند اين دوستيها را بررسي کنيم. البته ما در اينجا به جنبههاي شرعي و حلال و حرام اين موضع نميپردازيم و فقط از ابعاد فردي و روحي چنين رفاقتهايي را تحليل خواهيم کرد. البته فراموش نکنيد که تعداد زيادي از دخترها و پسرها. هرگز چنين ارتباطات و دوستيهايي را تجربه نميکنند.
برقراري اولين ارتباط با جنس مخالف، به نحوي که براساس عرف جامعه به اين ارتباط ، داشتن «دوست دختر» يا «دوست پسر» گفته شود ، سن و سال مشخص ندارد. چون برقراري اين ارتباط يک فرايند فيزيولوژيک مثل بلوغ نيست که بتوان گفت حدوداً در چه سني اتفاق ميافتد. آنچه در اين مورد ميتواند بسيار تأثيرگذار باشد نوع تربيت خانوادگي، ميزان پايبندي به اصول اخلاقي و مذهبي، محدوده نظارت خانوادهها بر فرزندان، مقدار تحريک شدن غريزه جنسي، رفتار و اعمال دوستان و اطرافيان، تعداد برخوردهاي روزانه با جنس مخالف آماده براي برقراري ارتباط و شرايط اجتماع و نوع نگاه جامعه به اين موضوع است.
در اغلب موارد ، اولين ارتباط در هر سني که شکل بگيرد به تدريج به يک ارتباط عاطفي و احساسي تبديل ميشود. البته در صورتيکه اين ارتباط براي هر دو طرف اولين تجربه باشد ، اين وضع تشديد خواهد شد و طرفين، درگير يک احساس عاطفي شديد ميشوند که اصطلاحاً به آن «عاشق شدن» ميگويند.
در بيشتر مواقع با برقراري اولين ارتباط هر دو نسبت به هم احساس دلبستگي بسيار زيادي پيدا ميکنند ، طوري که براي يک مدت کوتاه هم نميتوانند دوري همديگر را تحمل کنند. قلبشان براي هم ميتپد و لحظهاي از ياد هم غافل نميشوند و بالاخره خيلي زود تصميم به ازدواج با هم ميگيرند و تلاش ميکنند به وصال هم برسند. اگر يک بزرگتر به آنها بگويد که بسياري از اين عشق و عاشقيها را ديده که آخر و عاقبت خوشي نداشتهاند در جواب ميگويند «عشق ما، با بقيه عشقها فرق ميکند» و مدعي ميشوند که هيچکس آنها را درک نميکند.
غالباً در تجربه اولين عشق، مخصوصاً اگر دو طرف کم سن و سال باشند ، اين ارتباط به کامجويي جنسي منتهي نميشود به همين دليل هر دو نفر مدعي هستند عشقشان پاک است و بر اساس هوا و هوس شکل نگرفته و اکثراً گمان ميکنند خدا آنها را سر راه هم قرار داده. اما از آنجا که غالباً اين دو نفر در شرايطي تصميم به ازدواج گرفتهاند که هيچکدام از طرفين و يا لااقل يکي از آنها- عمدتاً پسر- يا آمادگي ازدواج ندارند و يا به شدت وابسته به خانوادهشان هستند و از آنجا که تقريباً در همه موارد خانوادهها با اين تصميم و انتخاب فرزندشان مخالفت ميکنند، تقريباً تمام اين دوستيها عاقبتي تلخ پيدا ميکنند ، فقط در مواردي که دو طرف در سنين بالاتر چنين ارتباطي برقرار کنند طوري که نسبت به خانوادهشان استقلال پيدا کرده باشند و يا در شرايط کاملاً استثنايي، خانواده هر دو نفر با انتخاب فرزندشان موافقت کرده و امکانات ازدواجشان را فراهم کنند، ممکن است اين قضيه منجر به ازدواج شود.
اما همانطور که گفتيم چنين اتفاقي کاملاً استثنايي است. بنابراين در اکثر موارد دختر و پسري که مدتي با هم دوست و عاشق همديگر بودهاند بايد تن به جدايي بدهند و اين يعني يک شکست عاطفي سنگين، که چنين اتفاقي يکي از تلخترين خاطرات افرادي است که آنرا تجربه کردهاند.
شکستي که عوارض آن تا مدتها در زندگي فرد تأثيرگذار است. تقريباً همه کسانيکه چنين ارتباطي داشتهاند، از لحظه شکل گيري آن و مخصوصاً از موقعي که بين دو طرف دلبستگي به وجود ميآيد، دچار اُفت تحصيلي شدهاند و موقعي که شکست ميخورند اين وضعيت اُفت تحصيلي تشديد ميشود و گاهي فرد دچار افسردگيهاي شديد خواهد شد. معمولاً خاطره اولين تجربه عشقي و تلخي سرانجام آن، اگر نگوئيم تا پايان عمر، تا سالهاي زياد همراه انسان ميماند.
اما... در بعضي موارد و گاهي به توصيه دوستان و اطرافيان و گاهي با تصميم خود شخص، کساني که در رسيدن به فرد مورد علاقهشان ناکام ماندهاند، براي از بين بردن آن خاطره تلخ و جبران آن شکست، اقدام به برقراري يک ارتباط ديگر با شخص ديگر ميکنند. يک «دوست دختر» يا «دوست پسر» ديگر!
معمولاً ارتباطهاي بعدي، ويژگيها و عوارض خاص خودش را دارد که در قسمت بعدي به آن خواهيم پرداخت.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید