وظايف بانوان نسبت به احكام الهى
احكام و دستورهاى الهى را در زمان رسول خدا(ص) بايد از آن حضرت سؤال كرد و پس از ايشان از اوصيا و جانشينان معصوم او و در زمان غيبت صغرى از نوّابِ خاصّه امام زمان (عج) و اما در زمان غيبت كبرى، «يا بايد شخص مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روى دليل به دست آورد، يا از مجتهد تقليد كند، يا از راه احتياط طورى به وظيفه خود عمل نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدّهاى از مجتهدين عملى را حرام مىدانند و عدّهاى ديگر مىگويند حرام نيست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مىدانند، آن را به جا آورد؛ پس كسانى كه مجتهد نيستند و نمىتوانند به احتياط عمل كنند، واجب است از مجتهد تقليد نمايند(1)».عَنْ اَبىبَصيرٍ قالَ: دَخَلَتْ اُمّ خالِدِ العَبْدِيّه عَلى اَبى عَبْدِاللّهِ (ع) وَ اَناَ عِنْدَهُ فَقالَتْ: جُعِلْتُ فِداكَ اِنّهُ يَعْتَرينى قَراقِرٌ فى بَطْنى وَ قَدْ وَصَفَ لى اَطِبّأُ الْعَراقِ النّبيذَ بِالسّويقِ فَقالَ: ما يَمْنَعُكَ مِنْ شُرْبِهِ؟ فَقالَتْ: قَدْ قَلّدْتُكَ دينى. فَقالَ: فَلا تَذُوقى مِنْهُ قَطْرَه لا وَاللّهِ لاآذُنُ لَكِ فى قَطْرَه مِنْهُ فَاًِّنّما تَنْدَمينَ اِذا بَلَغَتْ نَفْسُكِ ههُنا وَ اَوْ مَئَبِيَدِهِ اِلى حَنْجِرَتِهِ - يَقُولُها ثَلاثاً - اَفَهْمِتِ؟ فَقالَتْ: نَعَمْ.(2)
ابوبصير مىگويد: نزد حضرت صادق (ع) بودم كه زنى به نام امّخالد وارد شد و عرض كرد: جانم به فدايتان، گرفتار مرضى شده ام كه پزشكان، خوردن شراب را برايم نسخه كرده اند (چه مىفرماييد؟) حضرت فرمود: چرا نخوردى؟ عرض كرد: من در دينم مقلّدِ شما هستم (نه مقلّد ديگران) حضرت فرمود: نه به خدا قسم، يك قطره از آن را هم اجازه چشيدن ندارى. سپس سه مرتبه فرمود: همانا زمانى كه جانت به گلويت برسد پشيمان خواهى شد، آيا فهميدى؟ عرض كرد: بلى. (ظاهراً معالجه او از طريق ديگرى هم امكانپذير بوده است كه امام(ع) به او اجازه نداده اند.)
مسأله: مسايلى كه انسان غالباً به آنها احتياج دارد، واجب است ياد بگيرد.(3) (تا در هنگام عمل بر خلاف وظيفه شرعىِ خود رفتار نكند.)
سؤال: آيا زن مىتواند به مقام اجتهاد برسد يا خير؟ لطفاً توضيح دهيد؟
جواب : امكان رسيدن به رتبه اجتهاد براى زن هم هست، ولى نمىتوان مرجع تقليد براى ديگران باشد.(4)
سؤال: آيا كسى كه به مقام اجتهاد نايل شده جايز است از مجتهد ديگرى تقليد نمايد؟
جواب: طبق نظر علماى اماميّه جايز نيست.(5)
سؤال: بفرماييد زنِ شوهردار چگونه بايد تقليد كند و مىتواند مجتهد ديگرى داشته باشد و اگر مىتواند منافاتى بالزوم اطاعت زن از شوهر دارد يا نه؟
جواب: زن، در تقليد مستقل است، ولى در امور زناشويى بايد از شوهر اطاعت كند و بدون اجازه شوهر نمىتواند از منزل خارج شود.(6)
سؤال: آيا درست است كه تقليدِ افرادِ خانواده (همسر و فرزند) تابع سرپرست خانواده مىباشد؟
جواب: در تقليد تبعيّت نيست.(7)
سؤال: اگر زن از مجتهدى تقليد مىكند كه كارى را واجب يا حرام دانسته و شوهر از مجتهدى تقليد مىكند كه آن كار را واجب يا حرام نمىداند، آيا شوهر در اين مورد مىتواند همسر خود را وادار به مخالفت با فتواى مرجع تقليدش كند؟
جواب: خير، بلكه بر زن واجب است طبق فتواى مرجع خود عمل كند.(8)
وظيفه مرد در مقابل همسر و فرزندان
يا اَيّهَا الّذينَ امَنُوا قُوا اَنْفُسَكُمْ وَ اَهْليكُمْ ناراً وَ قُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَه عَلَيْها مَلائِكَه غِلاظٌ شِدادٌ لايَعْصُونَ اللّهَ ما اَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مايُؤْمَروُنَ.(9)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزمِ آن انسانها و سنگها است نگاهداريد، آتشى كه فرشتگانى برآن گمارده شده كه خشن و سختگيرند، و هرگز مخالفت فرمان خدا نمىكنند و دستورهاى او را دقيقاً اجرا مىنمايند.
نگهدارى خويشتن، به ترك معاصى و عدم تسليم در برابر شهواتِ سركش است، و نگهدارى خانواده، به تعليم و تربيت و امر به معروف و نهى از منكر، و فراهم ساختن محيطى پاك و خالى از هرگونه آلودگى، در فضاى خانه و خانواده است.
از اين آيه شريفه استفاده مىشود كه حقِ زن و فرزند تنها به تأمين هزينه زندگى و مسكن و تغذيه آنها خلاصه نمىشود، بلكه مهمتر از آن، تغذيه روح و جان آنها و به كار گرفتن اصول تعليم و تربيت صحيح است.(10)
سؤال: آيا بر شوهر واجب است كه مسايل مورد ابتلا و نياز همسرش را به او بياموزد؟
ج: واجب است به او تعليم دهد و اگر خودش نمىتواند بايد وسايل فراگيرى او را آماده سازد.(11)
سؤال: آيا زن مىتواند بدون اجازه شوهر براى فراگيرى مسايلِ شرعى يا مسجد يا نماز جمعه يا مجالس مذهبى از خانه خارج شود؟
ج: اگر فراگيرىِ مسايل شرعى، از واجباتِ زن باشد و راهى براى فراگيرى ندارد جز به خروج از منزل، و مفسدهاى نداشته باشد، به قدرِ ضرورت و به اندازه واجب مىتواند خارج شود، ولى براى مسجد و غيره بدون اجازه نمىتواند خارج شود.(12)
1- توضيح المسائل مراجع، مسأله 1.
2- وسائل الشيعه، ج 17، ص 275.
3- توضيح المسائل مراجع، مسأله 11.
4- استفتاآت امام، ج 1، ص 21، سؤال 54؛ استفتائات جديد حضرت آيهالله مكارم، ج 1، ص 22، سؤال 24.
5- تفصيل الشريعه فى شرح تحرير الوسيله «الاًّ جتهاد و التقليد» نوشته آيه الله فاضل لنكرانى، ص 14.
6- استفتاآت امام، ج 1، ص 13، سؤال 25؛ جامع المسائل حضرت آيهالله فاضل، ج 2، ص 64، سؤال 22.
7- استفتاآت امام، ج 1، ص 13، سؤال 24.
8- جامع المسائل حضرت آيه الله فاضل، ج 1، ص 64، سؤال 23.
9- تحريم، 6.
10- تفسير نمونه، ج 24، ص 286.
11- صراط النجاه، ج 3، ص 258، سؤال 772، مطابق با فتواى حضرت آيه الله خوئى1 و آيه الله تبريزى.
12- جامع المسائل حضرت آيهالله فاضل، ج 1، ص 464، سؤال 1634.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید