من خيلي دوست دارم حجابمو رعايت کنم، اما وقتي حجابم رو رعايت مي کنم و ميرم بيرون کسايي رو مي بينم که حجابشون رو خوب رعايت نمي کنن و وسوسه ميشم که من هم مثل اونها باشم؛ حالا نميدونم چيکار بايد کنم؟
اتفاقا زيبايي گناه نکردن و ثواب گناه نکردن همينه که انسان گاهي وسوسه اون کار بشه، در وجودش يک ولوله اي ايجاد بشه و در مقابلش بايسته. والا مثلا بنده که اينقدر خوابيدم که ديگه از زور پر خوابي بيدار شدم بعدشم بگم خوب الحمدالله که ديگه ما هم سحرخيز شديم. اين سحرخيزي که فايده نداره. از ساعت 6 بعد ازظهر خوابيدي 4 صبح بيدار شدي. ديگه زورم بزني خوابت نمي بره. اونجايي که انسان با يه سختي رختخواب گرم رو کنار مي زنه و چشاش همينجوري داره قيلي ويلي ميره و آبي به چشمش ميزنه و ميگه خدايا بخاطر تو بلند شدم. اون خيلي مزه داره.
والا اونقدر خوابيدم که خوابم نمياد، اونقدر خوردم که ديگه غذا خوردنم نمياد، اونقدر عياشي کردم که ديگه حالا نگاه به هر زني بکنم برام جاذبه نداره؛ اون که هنري نيست و اين که شما خانم محترم، اين وسوسه رو ميشي و ديگران گاهي بالاتر از وسوسه يه نگاه متلک آلودي، يک نگاه تحقيرآميزي، يک نگاهي از سر اينکه شما چقدر املي به شما مي اندازن و شمايي که اين حقيقت رو دريافتي که اين زيباتره، اينجوري پاک تر و پاکدامن تره، بدونيد پيش خدا اجر و مقام بلندي داريد.
ضمن اينکه محيط هم نبايد خيلي روي ما تاثير بگذاره، يعني که وقتايي باور داريم کارايي خوبه ولي اينقدر بيرون رو ميبينيم و توجهمون درگير اطراف ميشه که خود بخود اين تلقين ايجاد ميشه که نکنه ما داريم راه رو اشتباه ميريم، نکنه اونا درست مي گن! بعضي جاها ديديد بهار زودرس ميشه و توي باغ يک درخت بادام شکوفه داده، همه مي رن ازش عکس ميگيرن. شما اون يک درخت بادامي باشيد که شکوفه داديد کاري هم نداشته باشيد بقيه درخت ها شاخ و برگشون خشکه !
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید