نهج البلاغه آیینهٔ پرتو دهندهٔ کلام وحیانیست در قالب حروف که هر خواننده ای را مسحور در اعجاز خویش میکند؛ از دیر باز تاکنون اندیشمندان زیادی به مطالعهٔ این کلام الهی پرداخته اند و اعجاز الهی آن آنان را مجاب به تعظیم در مقابل این لوح زرین هدایت کرده است؛ در این مقال به نظرات برخی از اندیشمندان در باره کتاب شریف نهج البلاغه میپردازیم:
1. ابن ابی الحدید میگوید:
«انّ سطراً واحداً من نهج البلاغه یساوی ألف سطر من کلام ابن نباته و هو الخطیب الفاضل الذی اتّفق الناس علی أنه أوحد عصره فی فنّه»؛[1]
یک سطر از نهج البلاغه برابر با هزار سطر از کلام ابن نباته است که به اتفاق دانشمندان خطیبی فاضل و در فن خود یگانة عصر خویش بوده است.
2. دکتر زکی مبارک میگوید:
«لامفرّ من الإعتراف بإنّ نهج البلاغه له اصول و الّا فهو شاهد علی أن الشیعة کانوا من أقدر الناس علی صناعة الکلام البلیغ»؛[2]
چارهای نیست جز این که باید اعتراف کنیم نهج البلاغه اصالت دارد و از اصلی معتبر نقل شده است و گرنه باید بگوییم، شیعه تواناترین مردم جهان در ساختن کلام بلیغ است.
3. شیخ محمود شکری آلوسی میگوید:
«هذا کتابن قد استودع من خطب الإمام علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ ما هو قبس من نور الکلام الإلهی و شمس تضیء بفضاحة المنطق النبوی»؛[3]
این کتاب نهج البلاغه که حاوی خطبههای امام علی بن ابیطالب است، پرتوی از نور سخن الهی دارد، و خورشیدی است که با فصاحت منطق نبوی میدرخشد.
4. باز آلوسی میگوید:
«انّه قد اشتمل علی کلام یخیل أنه فوق کلام المخلوقین، دون کلام الخالق، عزّوجلّ قد اعتنق مرتبة الأعجاز و ابتدع ابکار الحقیقة و المجاز»؛[4]
نهج البلاغه مشتمل بر خطبههای امیر المؤمنین است که فوق سخن مخلوق و دون سخن خالق است، نزدیک به مرتبة اعجاز دارد و مبتکر طرق حقیقت و مجاز است.
5. استاد محمد حسن نائل مرصفی میگوید:
«نهج البلاغه ذلک الکتاب الذی أقامه الله حجة واضحة علی أن علیاً کان أحسن مثال حی لنور القرآن و حکمته، و علمه و هدایته و اعجازه و فصاحته. اجتمع لعلی فی هذا الکتاب ما لم یجتمع لکبار الحکماء و افذاذ الفلاسفة و نوابغ الربانیین من آیات الحکمة السابغة و قواعد السیاسة المستقیمة»؛[5]
نهج البلاغه، مثال زندهای است برای نور و حکمت و علم و هدایت و اعجاز و فصاحت قرآن، این کتاب حاوی حکمتهای عالی، قوانین سیاسی و مواعظ درخشانی است که در کتابهای بزرگان حکما و فلاسفه و نوابغ دیده نمیشود.
6. شیخ ناصیف یازجی میگوید:
«إذا شئت أن تفوّق أقرانک فی العلم و الأدب و صناعة الإنشاء فعلیک بحفظ القرآن و نهج البلاغه»؛[6]
اگر بخواهی از لحاظ علم و ادب و انشاء بر رقیبانت برتری پیدا کنی، باید قرآن و نهج البلاغه را حفظ کنی.
7. علی الجندی رئیس دانشکدة علوم در دانشگاه قاهره میگوید:
با مطالعة نهج البلاغه نوعی خاص ازآهنگ موسیقی بر اعماق احساسات انسن پنجه میافکند که از نظر سجع و قافیه و ترتیب کلمات و جملات چنان مرتب است که میتوان آن را شعر منثور نامید.[7]
8. دکتر زکی مبارک میگوید:
«و انّی لأعتقد أنّ النظر فی کتاب (نهج البلاغه) یورث الرجولة و الشهامة و عظمة النفس، لأنّه من روح قهّار واجة المصاعب بعزائم الأسود»؛[8]
من اعتقاد دارم که مطالعة کتاب نهج البلاغه، روح شهامت و مردانگی و عظمت نفس را تقویت میکند، زیرا از روح پرتوانی صادر شده است که در دشواریها با همت شیروار خود مواجه میگشت.
9. دکتر طه حسین در رابطه با یکی از کلمات زیبای امام دربارة شناخت و عدم شخصیت زدگی میگوید:
«من پس از وحی و سخن خدا جوابی با شکوهتر و شیواتر از این جواب ندیده و و نمیشناسم.»[9]
10. استاد محمد امین نواوی میگوید:
«حفظ علی القرآن کله، فوقف علی أسراره و اختلط به لحمه و دمه و القاری یری ذلک فی نهج البلاغه».
علی ـ علیه السلام ـ همة قرآن را حفظ کرده بود، و از اسرارش آگاه بود و قرآن با خون و گوشت او در آمیخته بود، این حقیقت را کسی در مییابد که نهج البلاغه مطالعه کنند.
11. استاد امین نخله میگوید:
«إذا شاء أحد أن یشفی صبابة نفسه من کلام الإمام فیقبل علیه فی النهج من الدقّة و لیتعلّم المشی علی ضوء نهج البلاغه»؛[10]
هر گاه کسی بخواهد بیماری نفسش را بهبود بخشد، باید به گفتار امام در نهج البلاغه رو آورد. و راه رفتن در پرتو آن کتاب را فرا گیرد.
12. استاد فنّ بلاغت حسین نائل مرصفی:
ایشان در شرحی که بر نهج البلاغه نوشته است، به تمام معیارها و جاذبههای یاد شده در کلمات ابن ابی الحدید اعتراف کرده و افزوده است که نهج البلاغه کتابی است که خداوند آن را دلیل روشنی قرار داده تا ثابت کند که علی ـ علیه السلام ـ بهترین شاهد زندة نورانیت و پرتو بخش قرآن و حکمت و دانش و هدایت و اعجاز و فصاحت آن کتاب آسمانی است، آیات و نشانههای حکمت ارزنده و قوانین صحیح سیاست و پندهای روشن و دلنشین و براهین گویا و استواری که علی ـ علیه السلام ـ در این کتاب آورده خود دلیل فضیلت مافوق تصور و بهترین آثار یک پیشوای به حق است که هیچ یک از حکمای بزرگ و فلاسفة عالی مقام و نوابغ روزگار نظیر آن را نیاوردهاند.[11]
13. عباس محمود عقّاد نویسنده و مورخ معروف مصری میگوید:
«فی کتاب نهج البلاغه فیض من آیات التوحید و الحکمة الإلهیة تتّسع به دراسة کل مشتغل بالعقائد و اصول التالیة و حکم التوحید»؛[12]
در کتاب نهج البلاغه فیض از آیات توحید و حکمت الهی است که ذهن دانشجوی معارف الهی و اصول توحید را توسعه میدهد و مهر شخصیت علوی از پشت سطرها و از میان حرفهای این کتاب پدیدار است و چون خوب دقت کنی صدای امام را از آن سوی کلمات میشنوی نه صدای دیگری را.
14. ابن ابی الحدید میگوید:
«کسی که بخواهد فصاحت و بلاغت بیاموزد و امتیاز سخن را دریابد، باید در این خطبه[13] تأمل کند، زیرا نسبت این سخن با هر سخنی دیگر ـ غیر از کلام خدا و رسول ـ همانا نسبت ستارة درخشان با سنگ سیاه و تاریک است، سپس بیننده باید بنگرد که چه روشنی و جلالت و درخشندگی دارد و چه خوف و خشیتی ایجاد میکند، خدا گویندهاش را جزای خیر دهد که گاهی با دست و شمشیرش از اسلام دفاع کرد و گاهی با زبان و بیانش و زمانی با فکر و قلبش، در جهاد، او سید مجاهدین است و در موعظه بلیغترین وعاظ و در فقه و تفسیر، رئیس فقها و مفسرین و در عدل و توحید، پیشوای عادلان و موحدین.
و لیس علی الله بمستنکر إن یجمع العالم فی واحد[14]
باز میگوید:
«و اعلم أنّ التوحید و العدل و المباحث الشریفة الإلهیة، ما عرفت الّا من کلام هذا الرجل و ان کلام غیره من أکابر الصحابة لم یتضمن شیئاً من ذلک أصلاً و لاکانوا یتصوّرونه و لو تصوّروه لذکروه و هذه الفضیلة عندی أعظم فضائله ـ علیه السلام ـ .»[15]
بدان توحید و عدل و سایر مباحث شریف الهی جز از سخن این رجل الهی دانسته نشد، زیرا سخن دیگران از بزرگان صحابه، حاوی این مطالب نیست، بلکه این مطالب به فکر آنها خطور هم نمیکرد. اگر خطور میکرد، بیان میکردند همانا این بزرگترین فضیلت علی ـ علیه السلام ـ است.
ـــــــــــــــ
پی نوشت:
[1] . مصادر نهج البلاغه، عبدالزهرا، حسینی خطیب، ص 78، 91، 98.
[2] . مصادر نهج البلاغه، عبدالزهرا، حسینی خطیب، ص 78، 91، 98.
[3] . همان.
[4] . مصادر نهج البلاغه، ج 1، ص 91.
[5] . مقدمة مرصفی بر شرح نهج البلاغه.
[6] . نظرات فی القرآن محمد غزالی، ص 154؛ از وصیت یازجی به فرزندش ابراهیم.
[7] . مقدمة کتاب علی بن ابیطالب شعره و حکمه.
[8] . عبقریة الشریف الرضی، ج 1، ص 296.
[9] . علی و فرزندان، ص 40.
[10] . مإة کلمة من کلام الإمام علی، استاد امین نخله.
[11] . در پیرامون نهج البلاغه، ص 61، علامة شهرستانی.
[12] . عبقریة الإمام، ص 132 ـ 178.
[13] . خطبه 108 به ترتیب حدیدی.
[14] . شرح ابن ابی الحدید، ج 7، ص 202 ـ 203.
[15] . شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 346.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید